قادریه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
وی که مدعی بوده از سادات حسنی است، نزد [[اهل سنت]] مقامی بلند دارد. اهل سنت برای او مقامات رفیعی قائلند و او را بازالله الاشهب (به معنای بازِ سبز رنگ [یا تیره رنگ] خداوند)و یکی از اقطاب اربعه می خوانند. <ref> [[ریاض السیاحة]]، [[زین العابدین شیروانی]]، ص131و343 / [[الشبک]]، [[احمد حامد الصراف]]، ص238</ref> | وی که مدعی بوده از سادات حسنی است، نزد [[اهل سنت]] مقامی بلند دارد. اهل سنت برای او مقامات رفیعی قائلند و او را بازالله الاشهب (به معنای بازِ سبز رنگ [یا تیره رنگ] خداوند)و یکی از اقطاب اربعه می خوانند. <ref> [[ریاض السیاحة]]، [[زین العابدین شیروانی]]، ص131و343 / [[الشبک]]، [[احمد حامد الصراف]]، ص238</ref> | ||
− | [[مدرسی چهاردهی]]، سلسله های [[سهروردیه]]، [[چَشتیه]] و [[نعمت اللهیه]] را منشعب از قادریه به حساب آورده است و در جای دیگر می نویسد: قادریه به فرق: [[ | + | [[مدرسی چهاردهی]]، سلسله های [[سهروردیه]]، [[چَشتیه]] و [[نعمت اللهیه]] را منشعب از قادریه به حساب آورده است و در جای دیگر می نویسد: قادریه به فرق: [[صولهای ها]]، [[کنزائی ها]] و [[خالدی ها]] تقسیم شده اند. <ref> [[سلسله های صوفیه ایران]]، [[مدرسی چهاردهی]]، ص102</ref> |
سید [[صدّیق حسن خان]] می نویسد: « [[عبدالکریم بن محمد سمعانی|سمعانی]] گفته: او مورد قبول تام از ناحیه مردم قرار گرفت و ایشان به دیانت و صلاح او معتقد شدند و از کلام و وعظ او منتفع گردیدند و [[اهل سنت]] به واسطه ظهور او یاری شدند. وی در کتاب غنیه می گوید خدا در جهت بالاست و جایز نیست که بگویی خدا در هر جا هست. بلکه خدا در آسمان بوده و بر عرش مستوی است، وی در کتاب دیگر خود ـ فتوح الغیب ـ در مسائل صفات و قَدَر، متمسک به سنت شده و در ردّ بر مخالفین سنت مبالغه کرده است. از او نقل می کنند که گفته قدم من بر گردن هر ولی است. کسی از او پرسید: آیا ولی ای از اولیاء عقیده ای غیر از عقیده [[احمد بن حنبل]] داشته است؟ گفت: چنین چیزی نبوده و نخواهد بود». <ref> [[التاج المکلّل]]، [[صدّیق حسن خان]]، ص166</ref> | سید [[صدّیق حسن خان]] می نویسد: « [[عبدالکریم بن محمد سمعانی|سمعانی]] گفته: او مورد قبول تام از ناحیه مردم قرار گرفت و ایشان به دیانت و صلاح او معتقد شدند و از کلام و وعظ او منتفع گردیدند و [[اهل سنت]] به واسطه ظهور او یاری شدند. وی در کتاب غنیه می گوید خدا در جهت بالاست و جایز نیست که بگویی خدا در هر جا هست. بلکه خدا در آسمان بوده و بر عرش مستوی است، وی در کتاب دیگر خود ـ فتوح الغیب ـ در مسائل صفات و قَدَر، متمسک به سنت شده و در ردّ بر مخالفین سنت مبالغه کرده است. از او نقل می کنند که گفته قدم من بر گردن هر ولی است. کسی از او پرسید: آیا ولی ای از اولیاء عقیده ای غیر از عقیده [[احمد بن حنبل]] داشته است؟ گفت: چنین چیزی نبوده و نخواهد بود». <ref> [[التاج المکلّل]]، [[صدّیق حسن خان]]، ص166</ref> |
نسخهٔ ۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۰
از صوفیه.
لویی ماسینیون می نویسد: قادریه طریقتی از مدرسه جنیدیه منسوب به عبدالقادر گیلانی (م:1166هـ. ق) می باشد و دارای فروع زیادی است که عبارتند از: در یمن و صومال : یافعیه (قرن پانزدهم میلادی)، مشارعیه، عرابیه ؛ در هند : بناوه، گرزمر ؛ در اناضول : اشرفیه، هندیه، خلوصیه، نابلسيه، رومیه، و صَلْتِیه ؛ در مصر : فارضیه و قاسمیه (قرن نوزدهم میلادی)؛ در مغرب: عماریه، عروسیه، بوعلیه و جلاله ؛ در سودان غربی: بکائیه. [۱]
این فرقه منسوب به شیخ عبدالقادر گیلانی حنبلی (متولد 471 یا 491هـ. ق ـ متوفی 9ربیع الثانی 561 هـ. ق) می باشد.
وی که مدعی بوده از سادات حسنی است، نزد اهل سنت مقامی بلند دارد. اهل سنت برای او مقامات رفیعی قائلند و او را بازالله الاشهب (به معنای بازِ سبز رنگ [یا تیره رنگ] خداوند)و یکی از اقطاب اربعه می خوانند. [۲]
مدرسی چهاردهی، سلسله های سهروردیه، چَشتیه و نعمت اللهیه را منشعب از قادریه به حساب آورده است و در جای دیگر می نویسد: قادریه به فرق: صولهای ها، کنزائی ها و خالدی ها تقسیم شده اند. [۳]
سید صدّیق حسن خان می نویسد: « سمعانی گفته: او مورد قبول تام از ناحیه مردم قرار گرفت و ایشان به دیانت و صلاح او معتقد شدند و از کلام و وعظ او منتفع گردیدند و اهل سنت به واسطه ظهور او یاری شدند. وی در کتاب غنیه می گوید خدا در جهت بالاست و جایز نیست که بگویی خدا در هر جا هست. بلکه خدا در آسمان بوده و بر عرش مستوی است، وی در کتاب دیگر خود ـ فتوح الغیب ـ در مسائل صفات و قَدَر، متمسک به سنت شده و در ردّ بر مخالفین سنت مبالغه کرده است. از او نقل می کنند که گفته قدم من بر گردن هر ولی است. کسی از او پرسید: آیا ولی ای از اولیاء عقیده ای غیر از عقیده احمد بن حنبل داشته است؟ گفت: چنین چیزی نبوده و نخواهد بود». [۴]
کتاب الشبک در مقام بیان فرقه هایی که از جمله فِرَق صوفیه اند ولی از مدارج صحت و استقامت دور نیستند، می گوید: «بعضی از این طرق، به سلوک جمیل و ارشاد محکم خود معروفند، مثل قادریه، رفاعیه، سهروردیه، شاذلیه، نقشبندیه، خلوتیه، مرغنیه و غنیمیه. درحالی که در منظوم شیوخ و منثور مرشدین بکتاشیه ، مولویه، بایرامیه، ملامتیه، قزلباشیه، علویه، ابراهیمیه، جمالیه، ذهبیه، نوربخشیه، نعمةاللهیه، گون آبادیه، صفائیه، اوجاغیه، قلندریه، خاکساریه و غیر این ها، غلو و اغراقی در امام مرتضی (علیه السلام) هست، چه آن که بیشتر این طرق، امام علی علیه السلام را سرسلسله و حلقه اول سلسله ارشاد می دانند و غلوّ در شعر شیوخ آنان ظاهر و صریح و آشکار است و هیچ پرده اشتباهی نیست». [۵]
ظاهراً تمام این فرق موجودند.
تری مینگهام در الفرق الصوفیة فی الاسلام جماعات قادریه را چنین برمی شمارد: اهدلیه (ابوالحسن علی بن عمر اهدل)، اسدیه (عفیف الدین عبدالله بن علی)، بکائیه (احمد بکائی کونتی، م:1504 میلادی) بی ناوا ( هند، قرن 19 هـ. ق)، بوعلیه ( تونس، الجزایر )، داوودیه (ابوبکر بن داوود، دمشق، م:1403 میلادی)، فارضیه (عمر بن فارض، مصر، قرن 16 میلادی)، غوثیه (محمد غوث، م: 1517 میلادی، [که خود تقسیم به بهول شاهی، رقم شاهی و حسین شاهی می شود])، هندیه (محمد غریب الله هندی، ترکیه ) جیلاله، جنیدیه (بهاءالدین جنیدی، م:1515 میلادی، هند )، کمالیه (کمال الدین کتعالی، 1563 میلادی، هند )، خلوصیه ( ترکیه )، منزلیه (علی بن عمار منزلی الشایب یا: شعیب، قرن 12 میلادی)، میان خل (میر محمد)، مشاریعیه (قرن 16 میلادی، یمن )، نابلسیه ( ترکیه )، نوشاهیه (حاج محمد، م:1604 میلادی [که خود تقسیم می شود به باک رحمانیون، ساخیاریون و قاسمیه )، قومیثیه (ابو الحیاة بن محمد، م:1584 میلادی، هند )، رومیه (اسماعیل رومی)، صمدیه (محمد صمدی، 1589 میلادی، سوریه )، عرابیه (عمر بن محمد عرابی، قرن 16 میلادی، یمن )، وحلاتنیه ( ترکیه )، یافاعیه (عطیف الدین عبدالله بن اسد یافعی، م:678هـ. ق، یمن )، زیلاجیه (صفی الدین احمد بن عمر زیالاجی، یمن )، زیجریه (علی بابا، آلبانی ). [۶]
لویی ماسینیون در دائرة المعارف الاسلامیة می نویسد: «از جنیدیه، فرقه ای ناشی شده که امروزه به سه طریقه مهم: خواجه گان (پیروان یوسف همدانی م:1140م)، کبراویه (پیروان کبری م:1221م) و قادریه تقسیم می شوند. و برخی به این سه طریقه، طریقه های چَشتیه و رفاعیه مدنیه (که بعدها شاذلیه شد) را اضافه کرده اند و آن ها را پنج طریقه اولیه دانسته اند. [۷]
پانویس
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج15، ص185
- ↑ ریاض السیاحة، زین العابدین شیروانی، ص131و343 / الشبک، احمد حامد الصراف، ص238
- ↑ سلسله های صوفیه ایران، مدرسی چهاردهی، ص102
- ↑ التاج المکلّل، صدّیق حسن خان، ص166
- ↑ الشبک، احمد حامد الصراف، ص57
- ↑ الفرق الصوفیة فی الاسلام، تری مینگهام، ص402
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج15، ص175