قزلباشیه

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

یا: سُرخسَریه.

پس از این که مریدان شیخ صفی الدین، در عصر یکی از فرزندانش امامی مذهب شدند، سلطان حیدر پدر شاه اسماعیل صفوی، شبی در خواب دید که حضرت امیر علیه السلام به او فرمود: «از جهت مؤالفین از مخالفین خود، فرقی معین نما، او تاج سرخی (قزل) بر سر (باش) خود و مریدان خود گذاشت. در هند و توران و روم هر شیعی مذهب را قزلباش می نامند». [۱]

گاهی نیز به فرقه های صوفیه ای که امامی مذهب نیستند، قزلباشیه گفته می شود. [۲]

آیت الله سید مهدی روحانی بر این مدعای خویش به سه کتاب عشایر العراق، طرائق الحقائق و الشبک ارجاع می دهند، درحالی که کتاب طرائق الحقائق، سخنی از قزلباشیه نیست و در الشبک نیز به چنین مطلبی اشاره نشده است. الشبک می نویسد « قزلباشیه فرقه ای دینی است که بسیار به نصیریه نزدیک است و بین کردها و ترک ها شیوع دارد. ایشان ـ که اغلب ترک هستند ـ جز به ترکی سخن نمی گویند و با مسلمانان در اموری اختلاف دارند. از جمله آن که سر را نمی تراشند، ریش را رها می کنند، نمازهای پنج گانه را به جای نیاورده و. . . ایشان به جای رمضان، 12 روز اول محرم را روزه می گیرند. . . در نزد ایشان، علی، خدای متجسّد است. . . » [۳]

قزلباش عنوان طوایف مختلف ترک است که در ترویج مذهب شیعه و تحصیل سلطنت صفویه به سلطان حیدر و پسرش شاه اسماعیل اول یاری کردند. کلاه سرخ یا تاج قزلباش را سلطان حیدر برای اتباع خود ترتیب داد. و آن تاج عبارت بود از کلای نمدین به رنگ سرخ که نوکی بلند و دوازده ترک داشت و بر دور آن عمامه ای سفید یا سبز از پشم یا ابریشم می پیچیدند. قزلباش ها مجموعه ای از افراد قبیله های ترک استاجلو، افشار، تکلو، ذوالقدر، روملو، شاملو، قاجاریه، ورساق و صوفیه قراباغ بودند. جهت جامع تمام این قبایل دوستی و اخلاص آن ها در حق مرشد کامل (سلطان حیدر و فرزندان او) و فداکاری در راه مقاصد او یعنی ترویج مذهب شیعه بود، و به مناسبت جانفشانی در تقویت سلطنت صفوی به شاهسون شهرت یافتند، و حمایت آن ها از سلطنت به درجه ای بود که کشور ایران را در آن دوره مملکت قزلباش می خواندند و غالباً حکّام و امرای ولایات از میان آن ها انتخاب می شد. طوایف قزلباش رفته رفته تعدادشان زیاد شد و به سی و دو طایفه یا اویماق بالغ گردید. از آغاز سلطنت شاه طهماسب اول متدرجاً حرص و آز و علاقه به مقامات دنیوی ارادت سران قزلباش را نسبت به مرشد کامل ضعیف کرد و با وفات طهماسب (984هـ. ق) اختلاف آنان شدت یافت. شاه عباس اول اول صفوی که قدرت و نفوذ و خودرأیی فوق العاده سران قزلباش را در امور لشکری و کشوری منافی مصالح کشور می دید، قدرت و نفوذ آن ها را بسیار محدود کرد و سپاه تازه ای به سبک نظام فرنگی ترتیب داد. در آخر عهد صفویه، تفرقه و تشتت بین طوایف قزلباش شدت یافت و این خود از اسباب عمده سقوط و انحطاط صفویه شد. عنوان قزلباش بعدها نام فرقه ای شیعه در آسیای صغیر شد که اصول عقاید آن ها ظاهراً مخلوطی از معتقدات بت پرستی، مسیحیت و اسلام است. در افغانستان، ترکمنان فارسی زبانی را که از حدود 1737 میلادی در کابل و شهرهای دیگر سکنی گزیدند قزلباش می خواندند. این ترکمنان همراه نادر شاه افشار از ایران به سرزمین افغانستان رفتند و در آنجا ماندگار شدند و به خدمات دولتی و داد و ستد اشتغال یافتند. [۴]

پانویس

  1. اعیان الشیعة، محسن امین، ج1، ص20 / ریاض السیاحة، زین العابدین شیروانی، ص39 / الشبک، احمد حامد الصراف، ص57
  2. الشبک، احمد حامد الصراف، ص242
  3. الشبک، احمد حامد الصراف، ص243
  4. دائرة المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، ج2، ص2048