کابل
کابل، پایتخت افغانستان با جمعیتی حدود ۲،۸۵۰،۰۰۰ نفر[۱] و مساحتی حدود ۲۷۵ کیلومتر مربع است که در ولایت کابل (استان کابل) واقع شده است.[۲] کابل همراه با دیگر توابع (ولسوالیها)، جمعیتی بیش از ۳٫۵ میلیون و مساحتی در حدود ۴۲۵ کیلومتر مربع دارد.
کابل مرکز اداری و سیاسی افغانستان میباشد و در ۱،۸۰۰ متری بالای سطح دریا در درهای دراز و باریک بین کوههای هندوکش را شکافته و در طول دریای کابل امتداد یافته است. این شهر همراه با قندهار، هرات و مزار شریف توسط بزرگراههای حلقوی که در سرتاسر کشور امتداد یافته وصل شده است. کابل همچنین مسیر اصلی شاهراه جلالآباد که به سوی پشاور پاکستان میرود میباشد.
محصولات اصلی کابل شامل میوه تازه و خشک، قالیچه افغان، چرم و محصولات پوست گوسفند، لباسها و اسباب محلی و نسخههای محصولات باستانی میباشد. جنگهای ۱۹۷۸-۲۰۰۱ این صنعت را مختل کرد و به اقتصاد صدمه بسیاری وارد کرد.[۳]
شهر کابل قدامت ۳،۵۰۰ ساله دارد؛ پادشاهان بسیاری سالها روی شهر به خاطر موقعیت استرتژیکی آن که در طول مسیرهای جنوب و مرکز آسیا قرار گرفته جنگ میکردند.[۴] از سال ۱۵۰۴ تا ۱۵۲۶، کابل به عنوان مرکز رسمی بابر، سازنده امپراتوری گورکانیان بود. بعد از آن تا سال ۱۷۳۸ زیر سلطنت دهلی بود، که نادر شاه و نیروهای افشاریان به گورکانیان حمله کردند.[۵] بعد از مرگ نادرشاه در ۱۷۴۷، شهر به دست احمد شاه درانی افتاد که بسیار سریع آنرا در امپراتوری افغان اضافه کرد.[۶] در ۱۷۷۶، تیمورشاه درانی کابل را به پایتخت افغانستان مبدل ساخت. از سال ۱۹۸۰، با شروع جنگ بر ضد اتحاد جماهیر شوروی از سوی مجاهدین، شهر به دست گروههای جنگطلب متفاوتی افتاد. شهر در حال حاضر در حال توسعهسازی جدید است[۷] اما حملات طالبان و دیگر شبهنظامیان عملیات بازسازی را کند ساخته است.
تاریخ[ویرایش]
قدمت[ویرایش]
دره کابل قدامتی ۵،۰۰۰ ساله دارد. واژه "کابها" الگو:به انگلیسی در حدود ۵،۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح در ریگودا و اوستا یاد شده است که از دریای کابل یاد کرده است. ریگودا این شهر با عنوان شهری ایدهآل تحسین میکند و تصویری از بهشت در کوههای آن مجسم شده است. نظریههای دیگری اظهار میکنند که این شهر در بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تشکیل شده است. جایی که کابل واقع شده است، پیش از آن که توسط امپراتوری پارسها، هخامنشیان فتح شود بخشی از امپراتوری مادها بوده است. مرجعی به نام "کابورا" وجود دارد که بهواسطه فرمانروایان امپراتوری هخامنشی (داریوش بزرگ، داریوش دوم و داریوش سوم) تألیف شده، که بعدها پایهای برای استفاده نام کابورا (Κάβουρα) توسط بطلمیوس شد. آنجا مرکز مزدیسنا به بهدها همراه با آیین بودا و آیین هندو همراه شد. اسکندر مقدونی این شهر را بعد از غلبه بر امپراتوری هخامنشیان در ۳۳۰ پیش از میلاد تجسس کرده بود اما هیچ نگارشی از آن ثبت نشد زیرا کابل در آن وقت شهری کوچک بود که در مورد آن کسی چیزی نمینوشت. این ناحیه پیش از اینکه به دست شاهنشاهی مائوریا بیفتد، قسمتی از امپراتوری سلوکیان محسوب میشد.
الگو:نقل قول در دومین سده پیش از میلاددولت یونانی بلخ کابل را از ماوریان گرفته بتصرف خویش درآورد. پس از آن زیردستان آنها امپراتوری هندویونانی شهر را در اواسط سده دوم پیش از میلاد به دست خود گرفتند. باختریها شهر پاروپامیز را نزدیک کابل بنیاد کردند، اما در سده اول پیش از میلاد این شهر به ماوریان افتاد. سیتیها (سکاها) در اواسط دهه اول پیش از میلاد هندویونانیها را از شهر بیرون انداختند اما ۱۰۰ سال بعد با روی کار آمدن شاهنشاهی کوشان شهر را از دست دادند.[۸]
مطابق به تاریخنویسان، نام سانسکریتی کابل کمبوجه میباشد.[۹][۱۰] این نام در نوشتههایی باستانی در کوفس و کوفن ذکر شدهاست. در سده هفتم پس از میلاد ژوانزونگ این نام را به عنوان کافو[۱۱] الگو:به انگلیسی بررسی کرده بود و اعلام کرد که این به خاطر لقب یکی از چهار قبلیه یوئهژی است که آنها در اوایل مسیحیت در طول کوههای هندوکش به سوی دره کابل مهاجرت کرده بودند.[۱۲] این شهر توسط شاهنشاه کوشان، کوجولا کادفیزس در سال ۴۵ میلادی فتح شد و جزو مایملاک امپراتوری کوشان تا اواخر سده سومین پس از میلاد محسوب میگردید.
در اطراف سالهای ۲۳۰ پس از میلاد، کوشانیها توسط شاهنشاهی ساسانی شکست خوردند و به همراه با همبیعتهای ساسانی معروف به هندو-ساسانیان تبدیل شدند. در دوران ساسانیان، شهر با نام «کاپول» در خط پهلوی نامیده میشد. در ۴۲۰ میلادی هندو-ساسانیان توسط قبیله خیانیان که با نام «کیدارایتز» نیز شناخته میشدند، به بیرون رانده شدند که پس از آن در ۴۶۰ با هیاطله تبدیل شدند. آنجا به بخشی از باقیمانده پادشاهی آشینا از کاپیسا که با نام کابلشاهان نیز شناخته میشود، تبدیل شد.[۱۳] مطابق با تاریخ الهند اثر ابوریحان بیرونی، کابل توسط شاهزادگانی که از تبار ترکها (عثمانیها) بودند اداره میشد که برای ۶۰ نسل ادامه پیدا کرد.[۱۳]
ترکهای کابل و هندوها دیوار بزرگ دفاعی را در اطراف شهر به علت محافظت از مهاجمان آینده ساختند. این دیوار تا به امروز باقیمانده و همچنین به عنوان یک ساحه تاریخی شناخته میشود.
حمله مسلمانان[ویرایش]
در سال ۸۱ هجری وقتی مسلمانان به شهر حمله کردند شهر را از طرف دهمَزنگ شگافتند، مسلمانان عرب فاتح شدند و شاه کابل به گردیز رفت ولی بزودی دوباره کابل را بدست آوردند. پس از آن کابل شاهیان ۲۳ بار با اعراب جنگیدن. در بعضی مواقع که ناتوان میگردیدند باج را قبول مینمودند. بدین ترتیب تا سقوط امپراطوری اعراب کابل را در حفاظت داشتند. پس از شکست امویان توسط عباسیان حکمرانهای افغانی وابسته با اعراب در کشور بسر اقتدار آمدند. پس از دولتهای صفاری و طاهری نفوذ اعراب از کشور کم شده رفت اداره کابل نیز به دست حکمرانان محلی افتاد. وکابل از شهرت افتاد.
مقارن ضعف صفاریان از کوهستان شرقی کابل یک قوم دیگر بنای سلطنت را در کابل گذاشت که سرکردهشان را کالاله میگفتند و تا به عصر غزنویان باقی بودند، تا اینکه در سال ۳۴۴ ه. ق. ضمیمه سلطنت غزنوی شد. کابل در عهد غزنویان، شهر غزنه بتدریج اهمیت یافت و کابل عقب ماند. در لشکرکشیهای چنگیز کابل نیز دستخوش چور و چپاول گردید.
همچنین معماری و شهرسازی کابل بسیار زیبا و دقیق است و یکی از شهرهائی است که با وجود آنکه قدیمی است، حساسیت زیادی در شهرسازی آن به کار رفتهاست.
بعد از آن کابل بدست تیمور و حکمداران او بود تا آنکه دولت تیموری هرات قوت گرفت. بعد از سقوط تیموریان، بابر در این جا مستقر گردید و کابل دوباره رونق یافت و تا سال ۹۲۳ پایتخت بود و به تعمیر و آرایش آن پرداخت. بابر به کمک مردم این شهر، هندوستان را فتح کرد و پایتخت خود را از کابل به آگره نقل داد و کابل مرکز ولایت شد. آرامگاه این پادشاه هم در همین شهر است.
وقتی که سلطنت به احمدشاه درانی رسید، وی توجه به کابل نمود. وی در سال ۱۱۴۴ امر احداث یک دیوار بزرگ را در شهر داد. این دیوار در ظرف ۴ ماه آباد گردید. تیمورشاه پس از تنظیم قندهار در سال ۱۱۹۵ ه. ق. کابل را پایتخت ساخت و از آن تاریخ تا امروز کابل مرکز و پایتخت افغانستان است.
کابل یکی ﺍز قدیمیترین شهرهای دنیاست. در کتاب مقدس ویدﺍ به نام کبه Kabha و در پارچههای ﺍوستا ﺍز ﺁن به نام کوبها Kobaha یاد میشود. نویسندگان کلاسیک یونانی ﺁن رﺍ کوفن Kophen یا کوفس Kophfs و کووﺍ ثبت کرده و همچنان مردم فارس و ﺍرستو ﺍین شهر رﺍ خوسپس Khoaspes خوﺍندهﺍند. الگو:مدرک
در قرن هفتم میلادی، یک پژوهشگر چینی به نام شونگ چونگ، در نبشتههای خویش مشهور به هیوﺍن سانگ ﺍین شهر رﺍ کاوفو Kaofu نوشته و چنین برداشت میکند که در حقیقت ﺍین شهر زیبا مسما به دریای کاوفو میباشد که ﺍز قلب ﺁن میگذرد، وی میﺍفزﺍید که ﺁریاییان قدیم ﺍز لحاظ دینی ﺍهمیتی ویژه به ﺍین شهر دﺍده و ﺁنرﺍ کوبها ﺍردهستانه Kobaha Urddhastana یا محل بلند پایه گفتهﺍند. کابل ﺍز دیدگاهی کتاب مهاباراتا هندوﺍن، بهشت و جایگاهی تفکر برﺍی خدﺍوندﺍن خوبی بوده و ﺁنرﺍ در سانسکریت به نام ﺍردهستانه یا عبادتگاهی مقدس حفظ کردهﺍند.الگو:مدرک
تاریخ نویسان دوره سکندر، کابل رﺍ به نام ﺍرتوسپانه Artospana که همان ﺍردهستانه Urddhastana سانسکریت ﺍست در تاریخ یونانی قید نموده که پسانها (بعدها) در قرن دوم میلادی ﺍین شهر رﺍ به نام کابورﺍ Kabura یا قلب پارﺍپامیزﺍد نوشتهﺍند. دردورﺍن شاهنشاهی کوشان بزرگ هنوز هم کابل به نام کاوفو شناخته میشده، که ﺁهسته ﺁهسته به کابورﺍ مسما گردید تا ﺁن زمان که کابل شاهان ﺍز ﺁن به نام کابلستان یاد کردند. کابلستان برﺍی چندین قرن پیش و پس ﺍز دورهی مسیح، ﺍز بامیان و کندهار در غرب تا کوتل بوﻻن و تمام جنوب رﺍ در بر میگرفت، که ﺍین خطه وسیع به ده علاقهداری تقسیم بوده و شهرهای کابل، غزنی، بامیان، ننگرهار، سوﺍت، پشاور، ﺍپوکین، بنو و بولر در بر میگرفتهاست.
ﺍز تاریخ یونان چنین بردﺍشت میشود که ﺍرتوسپانه یا کابل مرکزی عمده و ﺍصلی در منطقه بوده، که پسان در دورهی تسلط یونان، هرﺍت که سکندریهی ﺍفغان بود جای ﺁنرﺍ ﺍشغال کرد که پسانها (بعدها) شاهزﺍدگان هندوساک ﺁنرﺍ بار دیگر ﺍحیا کردند. تا ﺁنکه در عصر زنبیلکشاه و زنبورکشاه، لشکر عرب بعد ﺍز فتح برقآسای ترکیه و ﺍیرﺍن به دروﺍزههای ﺍین شهر کوبی، شاهان و کابلیان برﺍی دفاع، دیوﺍر بزرگی به نام شیردروﺍزه در درﺍزنای کوه آسمایی یا آسهماهی بنا کردند که حکایتهای ﺁن تا ﺍمروز سینهبهسینه حفظ گردیده. تاریخ مصر به وضاحت مینویسد که لشکر بزرگ ﺍسلام بعد ﺍز فتح نیم جهان در شیردروﺍزههای کابلستان به مرتبه بیستوسه بار شکست مطلق دید تا ﺁنکه به مرور زمان کابلیان خود به دین اسلام گرویدند.- ↑ مطابق به سرشماری ۲۰۰۸
- ↑ الگو:چپچین"Afghanistan Statistical Yearbook 2008/09", Central Statistics Officeالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite webالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite webالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite webالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite webالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite webالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite bookالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite bookالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite bookالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite bookالگو:پایان چپچین
- ↑ الگو:چپچینالگو:Cite webالگو:پایان چپچین
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ الگو:Cite web