هرات
هِرات یکی از کلان شهرهای افغانستان، مرکز ولایت هِرات در غرب آن کشور است. این شهر پس از کابل، دومین شهر پرجمعیت افغانستان محسوب میشود. هِرات قطب صنعتی و مهمترین کانون فرهنگی - هنری افغانستان بهشمار میآید..[۱][۲] رودخانه معروف هریرود از کنار این شهر میگذرد.
این شهر یکی از پر جمعیترین شهرهای افغانستان است و همراه با کابل، مزار شریف و قندهار یکی از چهار شهر بزرگ افغانستان به شمار میآید. باشندگان اصلی آن به زبان فارسی با لهجه هراتی سخن میگویند. از دههٔ ۱۳۷۰ هرات مرکز جذب مهاجران زیادی از سرتاسر افغانستان بودهاست. ساکنان اصلی این شهر اقوام فارسیزبان بودند، البتّه هماکنون هرات دارای اقوام مختلفی است و عمدهٔ زبان محاورهای در این شهر فارسی است. بیشتر مردم در این شهر زبان فارسی با لهجهٔ هراتی دارند. دیگر اقوام ساکن در آن عبارتند از:پشتون، هزاره، ترکمن و عرب. شهر هرات در غرب افغانستان، در یکی از هموارترین مناطق جغرافیایی افغانستان موقعیت دارد. هِرات را در گفتارهای ادبی و رسمی هِرات باستان میگویند. این شهر از بابت منارهها و معماریهای عالی و مجلل خود شهرت دارد و در گذشته و حال، هِرات یکی از مراکز عمدهٔ آموزشی شمرده شده است. این شهر در سال ۲۰۰۹ پس از بررسی شهرهای مختلف جهان توسط سازمان یونسکو شامل برنامه هزار شهر و هزار زندگی این سازمان گردید..[۳] بسیاری از شاعران و نویسندگان و عارفان و صوفیان فارسی در این شهر زاده شده و یا زیستهاند، با این همه هرات به دلیل داشتن دو مرز مشترک با کشورهای ایران و ترکمنستان و دارا بودن بزرگترین شهرک صنعتی افغانستان بزرگترین مرکز تجارتی افغانستان به شمار میآید. تا کنون هیچ سرشماری دقیقی در شهر هرات نشده است، اما اخیراً مسوولان دولتی اعلان کردهاند که این شهر دیگر ظرفیت پذیرش جمعیت بیشتری را ندارد. هرات به ده ناحیه و دهها محلّه تقسیم شدهاست. نماد شهر مسجد جامع بزرگ این شهر است. ارگ هرات و منارههای این شهر نیز نمادهای دیگر آن به حساب میآیند. هرات میزبان نزدیک به نیمی از فعّالیّتهای صنعتی افغانستان است، کارخانجاتی در زمینهٔ تجهیزات موتورسایکل، برق و الکترونیک، منسوجات، شکر، سمنت (سيمان) و انواع خوراکی در این شهر واقع شدهاند، هرات همچنین بازار بزرگ فروش خودروهای وارداتی در سراسر افغانستان است. در شمال حومهٔ هرات مسوولان دولتی در حال ساخت یک پالایشگاه نفت هستند. در هرات اماکن تاریخی مذهبی نظیر مساجد، منارهها و ساختمانهای تاریخی شهرت فراوانی دارند.
محتویات
نامشناسی
بیشتر تاریخشناسان ریشهٔ نام هِرات را برگرفته از نام ایرانی باستان «هَرَیو» که به معنی «پُرشتاب» است میدانند. نام سرزمین باستانی هریوا و پایتخت آن از نام رودخانه هریرود که در آن جاری است گرفته شدهاست. «هَرَیو-» را با «سَرَیو-» (Saráyu-) در زبان هندی کهن سانسکریت که نام رودخانهای بوده است همانند میدانند. برگرفتن نام سرزمینها و شهر اصلی آنها از نام رودخانه در سرزمینهای باستانی شرقی فلات ایران معمول بوده است. مثال دیگر نام اوستایی «باخذی-» (Bāxδī) و پارسی باستانی «باختریش-» (Bāxtriš) یا بلخ امروزی که از نام رودخانهٔ بلخاب الگو:به یونانی گرفته شدهاست و همچنین نام اوستایی «هَرخوَیتی-»، پارسی باستانی «هَرَهُوَتی-» و سانسکریت «سَرَسوَتی-» (Sárasvatī-) که از نام رودخانهٔ ارغنداب گرفته شده است”.[۴][۵]
نامهای تاریخی
ریشه: برگرفته از واژهٔ ایرانی کهن هَرَیو-، بهمعنای "پُر شتاب"، نام رودخانهٔ هریرود. سَرایو- معادل سانسکریت ودایی آن در کتاب ریگودا، در فهرست رودهای ریگودا (سانسکریت: سَپتهسندو؛ بهمعنای 'هفترود') است که در کنار این سه رود دیگر یاد شده: کوبها (همان رود کابل)، رَسا (همان رَنهای اوستایی) و کُرومو (درهٔ کُرَم در مناطق قبیلهای فدرال پاکستان). بیشتر تاریخشناسان ریشهٔ نام هِرات را برگرفته از نام ایرانی باستان «هَرَیو» که به معنی «پُرشتاب» است میدانند. نام سرزمین باستانی هریوا و پایتخت آن از نام رودخانه هریرود که در آن جاری است گرفته شدهاست. «هَرَیو-» را با «سَرَیو-» (Saráyu-) در زبان هندی کهن سانسکریت که نام رودخانهای بوده است همانند میدانند. برگرفتن نام سرزمینها و شهر اصلی آنها از نام رودخانه در سرزمینهای باستانی شرقی فلات ایران معمول بوده است. امروزه هرات به نامهای دیگری نیز شهرت دارد. هریوا، هِرَی یا هَرِی، دیگر نامهای است که این شهر به آنها شهرت دارد، باشنده گان هرات را هِرَوی نیز میگویند. در ایران هِرات در گفتار عامیانه به اشتباه هَرات خوانده میشود.
تاریخ
هرات پیش از کشف اقیانوس هند در گذرگاه جاده ابریشم قرار داشت..[۶] و نقش بزرگ را در بازرگانی میان شبه قاره هند، شرق میانه، آسیای مرکزی و اروپا بازی میکرد. هرات از لحاظ موقعیت جغرافیایی در طول تاریخ بستر مناسب تلاقی تمدنهای شرق و غرب نیز به شمار میرفت. از اینرو هرات یکی از گهوارههای تمدنی تاریخ پربار خراسان شناخته میشود.
گذشته درخشان
در گذشتههای دور گفته میشد که «جهان اقیانوسی است و دراین اقیانوس مرواریدی هست و آن مروارید هرات است.»[۷]
هِرات در فَرگَرد نخست وندیداد اوستا بنام هَرویوا (Harōiva) آمدهاست که «ششمین سرزمین و کشور نیکی که من، اهورامزدا، آفریدم هَرویو و دریاچهاش بود.»[۸]
و در یَشت چهاردهم مِهریَشت از اوستا آمدهاست که «آن جا که رودهای پهناور و ناوتاک با انبوه خیزابهای خروشان، به ایشکَتا و پوروتا میخورد و به سوی موئورو، هَرویو، گاوا-سوغدا و هوارِزم میشتابد.»[۹][۱۰]
تاریخ پیش از اسلام
هرویها (به یونانی: آرینها) دستهای از تیرههای آریایی بودند که در هزارهٔ دوم پیش از میلاد، زادبوم خود در آسیای میانه را رها کرده و از ناحیهٔ رودخانهٔ آمودریا (اکسوس یا جیحون) به داخل فلات ایران روی آوردند و در سرزمینی بارور، پیرامون هریرود (به لاتینی: Arius) جای گرفتند. نام سرزمینشان را به نام این رودخانه، هریوا نامیدند، که کم و بیش با ولایت هرات امروزین همانند است.
در سدههای واپسین هفتم و آغازین ششم پیش از میلاد، هریوا بدست مادها افتاد و پس از انقراض مادها بدست کورش بزرگ، یکی از ساتراپیهای هخامنشیان بهشمار میرفت. مرکز فرمانروایی هخامنشیان در قصری در شهر آرتاکوانا بود. در سنگنبشتههای هخامنشی، هریوا (Haraiva) در فهرست ساتراپیهای هخامنشیان آمدهاست.
به قول مورخ یونانی هرودت، اسکندر مقدونی در ۳۳۰ قبل از میلاد، آرتاکوانا مرکز ساتراپی هریوه را گشود. وقتی اسکندر به این شهر آمد، آرتاکوانا شهر آباد و مرفهی بود. شهربان (ساتراپ) هریوه در آن زمان ساتی برزن نام داشت. اگر چه باشندگان هریوا بسختی مقاومت کردند اما سپاهیان اسکندر موفق به فتح شهر شده و آن را ویران و بسیاری از باشندگان آن را به قتل رسانیدند. اسکندر پس از تصرف شهر، در آنجا دژی برای نظامیان خود ساخت که بقایای آن هنوز باقی است. هدف از ساختن این دژ، حفظ نظامیان از شورش احتمالی مردم شهر بود. اسکندر سپس شهر را دوباره آباد کرد و نامش را «اسکندریه آرئیا» نهاد و باشندگان بازماندهٔ آرتاکوآنا را بدین شهر که هِرات امروزین باشد تحویل کرد.
پس از مرگ اسکندر (در سال ۳۲۳ ق. م)، هریوا جزئی از قلمرو سلوکیان درآمد. تا اینکه بعد از سال ۲۴۰ ق. م دو سرزمین همسایهٔ هریوا یعنی باختر و پارت از سلطهٔ سلوکیان مستقل شدند. دراین زمان هریوا جزئی از قلمرو دولت یونانی باختری نوبنیاد درآمد. در بین سالهای ۲۰۸ و ۱۹۰ ق. م آنتیوخوس سوم (ملقب به کبیر) پادشاه سلوکی توانست قلمروش را تا سرزمینهای شرقی گسترش دهد و دوباره هریوا بدست سلوکیان افتاد. در سال ۱۶۷ ق. م مهرداد یکم پادشاه مقتدر اشکانی با شکست دادن اوکراتید هریوا و برخی از سرزمینها را از سلوکیان گرفت. ازین به بعد هریوا جزئی از قلمرو اشکانیان باقیماند.
هِرات در دورهٔ ساسانیان در سنگنبشتهای در کعبه زردشت واقع در نقش رستم بنام هریو (Harēv) و در فهرست پایتختهای استانهای امپراتوری ساسانیان به زبان پهلوی بنام هری (Hariy) یاد شدهاست.[۱۱] در دورهٔ ساسانی از مراکز مهم نظامی و منطقه مرزی در مقابله با هیاطله بودهاست. پیش از حملهٔ اعراب، مسلمان به خراسان دارای اقلیت مسیحی نستوری بود. این شهر مرکز شرابسازی هم بود.
در سال ۳۱ ه. ق (حدود ۶۵۰ م) یا کمی پس از آن باوجود مقاومت سرسختانهٔ هرویها، شهر به دست اعراب مسلمان فتح شد.
تاریخ پس از اسلام
در دورهٔ اعراب، یعنی در دوران قرون وسطی کشورهای اروپایی، هِرات همراه با نیشابور، مرو و بلخ یکی از چهار قسمت (چهار ربع) ایالت خراسان بود.
هرات را دل خراسان نیز خواندهاند.[۱۲] ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود مینویسد: «در سنه ثمان و اربع مائه فرمود ما را تا هرات رفتیم که واسطه خراسان است». در نزهةالقلوب اثر حمدالله مستوفی آمدهاست: «هرات هوایی در غایت نیکویی و درستی دارد، و پیوسته در تابستان شمال وزد و در خوشی آن گفتهاند: اگر در سرزمینی خاک اصفهان و باد هرات و آب خوارزم گرد آیند مرگ در آنجا بسیار کم است ... در این شهر در حین حکومت ملکان غور دوازده هزار دکان آبادان بوده و شش هزار حمام و کاروانسرا و طاحونه و سیصد و پنجاه و نه مدرسه و خانقاه و آتشخانه و چهارصد و چهل و چهار هزار خانه مردمنشین بودهاست ... مردم آنجا (هرات) سلاحورز و جنگی و عیارپیشه باشند و در آنجا قلعهای محکم است و آن را شمیرم خوانند. بر دو فرسنگی شهر بر کوه آتشخانهای بوده است که آن را ارشک گفتهاند. و این زمان قلعهٔ امکلجه میگویند و مابین آتشکده و شهر، کنیسهٔ نصاری بودهاست».
این شهر هم مرکزی برای مسیحیت تحت نفوذ کلیسای نستوری و هم پایگاه مهم تصوف، یعنی نظریه زاهدانه اسلام به شمار میرفت. افرادی از پیروان «نقشبندیه» و «چشتیه»، انجمنهای اخوت صوفیه به مقامات وزارت و صدارت عظمی رسیدهاند.
هرات مثل اکثریت مناطق دیگر خراسان با هجوم مغول در ۱۲۲۲ م. از بنیاد ویران شد و بیش از نیمی از اهالی بومی آن قتلعام و یا آواره شدند.[۱۳]
هرات بین سالهای ۶۴۳ تا ۷۸۴ ه. ق پایتخت دودمان آل کرت بود. تیمور لنگ در سال ۷۸۴ هرات را گشود و آل کرت را نابود ساخت. در جریان این حمله هرات بار دیگر ویران و هزاران نفر کشته شدند. شاهرخ فرزند تیمور و همسرش گوهرشاد بیگم پایتخت تیموریان را در سال ۱۴۰۱ م از سمرقند به هرات منتقل کردند.
هرات در دوره تیموریان به اوج رونق رسید و سده پانزدهم میلادی دوران طلائی هرات بود. زیرا هرات دراین دوران از لحاظ پرورش نقاشان، معماران و موسیقیدانان خود به عنوان «فلورانس آسیا» شهرت پیدا کرده بود. در آن زمان مساجد و کاخهای زیبا و مجللی ساخته شد که تا این زمان زینتبخش این شهر است. از جمله مجموعه مصلای هرات، یک مدرسه و مسجدی که دوازده مناره در اطراف خود داشت بیشتر قابل ملاحظهاست. از این مجموعه که به دستور گوهرشاد بیگم بنا شده بود، اکنون تنها پنج مناره باقیماندهاست.
یکی از شاهزادگان تیموری به نام بایسنقر میرزا که خوشنویسی هنرمند بود، سرپرستی امور هنری را در شهر هرات در دست داشت. در آن زمان، شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است که فقط در یک آموزشکدهٔ نقاشی، شصت استاد به تعلیم هنرجویان و انجام سفارشهای محوله اشتغال داشتند. معروفترین استادکاران مکتب هرات کمالالدین بهزاد است که کتاب مصور و معروفی به نام ظفرنامه تیموری دارد. امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا که خود نیز نویسنده و شاعر بود به تشویق هنرمندان و ادیبان و ساختن بناهایی در هرات میپرداخت.
در ۱۵۰۶ شیبانیان (ازبکان) آسیای مرکزی بر شمال افغانستان و هرات مسلط شدند. اندکی بعد هرات بدست صفویان افتاد. در دوران صفوی هرات مهمترین شهر و مرکز خراسان محسوب میشد و همواره مورد طمع ازبکان بود حتی چندبار این شهر به دست ازبکان افتاد. اما سلطه ازبکان بر این شهر به صورت کوتاه مدت بود و آنها از دورههای فترت در اوایل سلطنت شاه طهماسب اول و اوایل سلطنت سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول استفاده کردند و هر بار برای مدت کمی این شهر را در اشغال داشتند. گفتنی است شاه عباس کبیر در این شهر به دنیا آمد و تا پیش از به سلطنت رسیدن در این شهر زندگی میکرد.
معاهده پاریس و جدایی از ایران
پس از سقوط صفویان هرات مدتی در اشغال طایفهٔ ابدالی بود و به دست نادر شاه افشار افتاد. پس از مرگ نادر افغانها بر هرات مسلط شدند. انگلستان که از دیر زمان نگران دست اندازی روسیه به هندوستان بوده چشم طمع به سرزمینی دوخته که خود نام افغانستان بر آن نهاده بود تا بتواند آن را به صورت حایلی میان متصرفات آسیایی روسیه و هندوستان درآورد و مانع پیشروی روسیه به سوی اقیانوس هند و آسیای جنوبی شود. در دوران معروف به بازی بزرگ ماموران بریتانیایی در هرات فعال بودند و از جدایی آن از حکومت ایران پشتیبانی میکردند. در ۱۲۴۹ ه. ق عباس میرزا از سوی فتحعلی شاه قاجار مامور پس گرفتن هرات از افغانها شد الگو:مدرک. مرگ عباس میرزا در راه مشهد این کار را ناتمام گذاشت. محمد شاه قاجار نیز کوششی برای فتح هرات کرد که ناکام ماند. در زمان ناصرالدین شاه قاجار، دوست محمدخان، حاکم کابل و قندهار هرات را گرفت. نیروهای ناصرالدین شاه تحت فرمان حسامالسلطنه هرات را محاصره کردند و در سال ۱۲۷۳ این شهر را گرفتند. با مداخلات بریتانیا در جنوب ایران و بحرانی شدن روابط ایران و بریتانیا طی معاهده پاریس که در ۱۲۷۳ ه. ق. (۲۳ جنوری ۱۸۵۷ میلادی) در پاریس بین نماینده ایران و سفیر بریتانیا امضا شد قرار شد که نیروهای بریتانیا از بنادر و جزایر جنوب ایران خارج شوند و در عوض ایران نیز سپاهیان خود را از هرات فراخواند و بناچار از شهر هرات و غرب افغانستان امروز صرف نظر کند.
تلاش برای الحاق دوباره به ایران
پس از مرگ دوست محمد خان و ایجاد هرج و مرج در افغانستان، دولت انگلیس تصمیم گرفت هرات را برای مدت نامعلومی به طور امانی تحت حاکمیت ایران قرار دهد. بدین جهت رونالد تامسون وزیر مختار انگلیس در ایران در اکتبر ۱۸۷۹ (۱۲۵۸ خورشیدی) این پیشنهاد را از طرف دولت متبوعش به دولت ایران ارائه کرد. ناصرالدین شاه و صدراعظم او حسین خان سپهسالار قرارنامهٔ مزبور را در دولت مطرح و آن را مورد بررسی و مطالعه قرار دادند و با اطرافیان خود در باب آن مشورت کردند. از جمله ایراد عمدهای که به آن گرفته شد ذکر کلمهٔ «امانت» در قرار نامه بود که میگفتند اگر پس از آنکه دولت ایران متحمل زحمت و مرارت شد و مبالغی در این راه هزینه کرد و بعد از مثلاً شش ماه دولت انگلیس تصمیم گرفت هرات را از قلمرو ایران جدا نماید چه خواهد شد؟ مذاکرات با دولت انگلیس در باب حذف این شرط از قرارنامه هم نتیجه نداد. به این جهت با آنکه ناصرالدین شاه در این باره به استخاره هم متوسل شد و استخاره هم «بسیار بسیار خوب» آمد، مدتی سرگردان و حیران بودند و نمیتوانستند تصمیم بگیرند و بالاخره بهتر آن دیدند که آن را قبول نکنند و به مقامات انگلیس پاسخ رد داده شد.
منابع
- دانشنامه ایرانیکا
- دانشنامه بریتانیکا
- دائرةالمعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۷۴
- نزهةالقلوب، حمدالله مستوفی
- حوضنامه هرات، صابر هروی