قندهار
قَندَهار (پشتو: کندهار الگو:Transl) مرکز استان قندهار شهری است در جنوب افغانستان که سومین شهر پر جمعیت افغانستان است. طبق سرشماری رسمی سال ۲۰۰۶ میلادی حدود ۴۵۰٬۳۰۰ نفر جمعیت داشتهاست. قندهار بین رودهای ترنک و ارغنداب واقع شدهاست.
قندهار به شکل یک مربع مستطیل است و چون طبق نقشه ساخته شده بسیار منظم است شهر به چند محله تقسیم شده و هر محله متعلق به یک یا چند قوم و قبیلهاست و بیشتر اهالی آن را افغانان (عمدتاً درانی) تشکیل میدهند. در اطراف قندهار باغهای میوه تاکستانها و زیارتگاههای بسیاری است.فرودگاه بینالمللی قندهار در ۱۶ کیلومتری جنوب خاوری این شهر قرار دارد.
پس از فتح خراسان توسط مسلمانان قندهار جزئی از خراسان بزرگ محسوب میشد.در پی حمله مغول به سلطنت خوارزمشاه این شهر ویران گردید و بار دیگر در پایان قرن هشتم هجری توسط امیر تیمور گورکانی قندهار تخریب شد. در اوایل سدهٔ شانزدهم میلادی گورکانیان قندهار را گرفتند.
تاریخچه[ویرایش]
برخی برآنند که شهر باستانی قندهار را لهراسپ شاه معروف ساختهاست. در دورههای ماد و هخامنشیان٬ آراخوزیا (رُخَج) سرزمینی در اطراف رودخانهٔ ارغنداب بوده و یکی از ساتراپیهای هخامنشیان بشمار میرفت. در سنگنبشته بیستون داریوش بزرگ، آراخوزیا در فهرست ساتراپیهای هخامنشیان آمدهاست.
در سال ۳۲۹ پیش از میلاد، اسکندر مقدونی پا به سرزمین هندوکش که تاریخنویسان یونانی آن را پارپامیز گفتهاند نهاد. اسکندر هرات را تصرف و پس از سپری نمودن زمستان در سیستان، وارد ناحیهای شد که به نامش اسکندریه (قندهار امروزی) نامیده شد.
در ۳۰۵ ق. م. موریاها بر پاراپامیز (گنداره یا گندهارا)، رخج و گدروزی (گدروزیا - بلوچستان) تسلط یافتند. در این دوران دین بودایی توسط آشوکا به این سرزمین وارد شد.
پس از اسلام، قندهار جزئی از خراسان بزرگ بهشمار میآمد. دو بار شهر به طور کامل ویران گردید، اول بار به دست مغول و بار دیگر در پایان قرن هشتم هجری به دستور امیر تیمور گورکانی.
در اوایل سدهٔ شانزدهم میلادی مغولان هند قندهار را گرفتند. طی دوصد سالی که مغولان حکومت هند را در دست داشتند، شهرهای مرزی خراسان از سه سو مورد کشمکش و محل منازعه بودند: مغولها از یک سو، صفویان از سمت غرب، و ترکان ازبک از سمت شمال. کابل، هرات و قندهار بارها میان این مدعیان متخاصم دست به دست شدند. در این دوران خوشحال خان ختک شاعر جنگجوی مشهور پشتون بر علیه سلطهٔ بابریها قیام کرد. دولت صفوی که در جنوب و غرب خراسان با تبعیض مذهبی و بیداد حکومت میکرد در برابر مخالفت و قیامها از پا در آمد. در ابتدا میرویسخان هوتک از قبیلهٔ غلجایی پشتون به تسلط گرگینخان حاکم گرجی الاصل صفوی در ۱۷۰۹ میلادی در قندهار پایان داد و دولت مستقل هوتکی را تأسیس کرد.
حکومت غلجایی قندهار در ۱۷۳۸ میلادی توسط نادر افشار پایان داده شد. نادر افشار سرانجام خود بخاطر تندخویی اش در ۱۷۴۷ میلادی در قوچان توسط افسران قزلباش لشکر خود به قتل رسید. پس از این حادثه، احمدشاه ابدالی که یکی از سران قبیله پشتونهای ابدالی، افسر گارد محافظ نادرشاه و معاون قشون افغان بود، با نیروی شش هزار نفری خود به سوی قندهار رهسپار شد و لویه جرگه را در مزار شیر سرخ قندهار برای انتخاب یک رهبر ملی از میان خود افغانها تشکیل داد و سرانجام بعد از نه روز گفت و شنید، به عنوان پادشاه خراسان تعیین گردید. وی در ۱۷۵۳ یا ۱۷۵۴ شهر کنونی را ساخت و آن را احمد شاهی نام نهاد و «اشرف البلاد» لقب داد. در دفاتر رسمی هنوز هم به همین لقب یا «دارالقرار» یاد میشود. تیمورشاه بعداً پایتخت خراسان را از شهر قندهار به کابل انتقال داد.
روزگار صفوی[ویرایش]
قندهار در سدههای دهم و یازدهم هجری قمری (شانزدهم و هفدهم میلادی) در شبکه دفاعی و راههای بازرگانی و مسافرتی هند و ایران موقعیت بسیار مهمی کسب کرد. این شهر زمینهای حاصلخیز و منابع آب فراوانی داشت. قندهار قلعهای بسیار استوار بود و تملک قندهار برای امنیت کابل و همینطور خراسان ضروری بود. در نتیجه این شهر بهطور گریزناپذیر به صورت اساس رقابت و کشمکش میان گورکانیان هند و صفویان درآمد.[۱]
نقطه اساسی بازرگانی زمینی بین دو کشور ایران و هند شهر قندهار بود که این دو کشور بر سر تصاحب آن مدت دو سده (یازدهم و دوازدهم هجری قمری) کشمکش داشتند. کاروانهای عرب و هندی و بازرگانان یهودی در راههای گذرنده از قندهار رفتوآمد میکردند و پادشاهان صفوی بیشتر از طریق حاکمان منصوب خود در قندهار عوارض گمرکی را بهعنوان حق عبور از کالاها میگرفتند.[۲]
کشمکش بر سر قلعه قندهار در بسیاری زمانها موضوع عمدهای بود که موجبات تیرگی روابط میان پادشاهان گورکانی هند و شاهان صفوی را فراهم میکرد. گورکانیان از تصرف این قلعه چند هدف را دنبال میکردند: تسلط بر افغانستان غربی و کنترل بر قبایل افغانی و بلوچ و قوم ازبک که گهگاه با سرکشیهای خود دردسرهای بزرگی را برای گورکانیان ایجاد میکردند.[۳]
منابع[ویرایش]
الگو:ویکیسفر الگو:ویکیانبار-رده الگو:پانویس
- افغانستان در پنج قرن اخیر نوشته میر محمد صدیق فرهنگ
- افغانستان در مسیر تاریخ نوشته میر غلام محمد غبار
- دایرة المعارف اسلام
- بلندا و جایگاه