شاذلیه

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

از فرق مهم صوفیه.

لویی ماسینیون می نویسد: «این طریقه را ابومدین تلمسانی (م: 1197میلادی) و علی شاذلی تونسی (م: 1256میلادی) تأسیس کرده اند. » وی برای این فرقه فروع ذیل را معرفی می کند:

در مغرب: غازیه، حبیبیه، کرزازیه، ناصریه، شیخیه، سهیلیه، یوسفیه، زروقیه، زیانیه.

در مصر: بکریه، خواطریه، وفائیه، جوهریه، مکیه، هاشمیه، سمانیه، عفیفیه، قاسمیه، عروسیه، هندوشیه، قاووقجیه.

لویی ماسینیون می نویسد شاذلیه در استانبول، رومانی، سودان، الجزایر و کومور دارای فروعی می باشد. [۱]

این فرقه، که از آن، فرقه های بسیاری منشعب شده، منسوب به ابوعلی بن عبدالله شاذلی است. شاذلی (که گاه به فتح ذال و گاه به کسر ذال و در آفریقا به ضم ذال خوانده می شود) در نزدیکی سبته و در حوالی سال 593 هجری قمری متولد شد. وی از کودکی با ولع تمام مشغول به تحصیل گردید. و پس از آن که بیماری ای بر چشم هایش عارض شد به تصوف روی آورد. وی پس از آن در فاس نزد اصحاب جنید شاگردی کرده و پس از مدتی یک صوفی مراکشی به نام عبدالسلام بن مشیش او را به حوالی تونس فرستاد که آراء خود را در آن جا نشر دهد. شاذلی در این کار تحت فشار قرار گرفت و از ترس عامه به اسکندریه فرار کرد. در این ایام محبت مردم نسبت به او زیاد شد به نحوی که تا مردم دور خانه او را احاطه نمی کردند، از خانه بیرون نمی آمد. شاذلی چند مرتبه به حج رفت و در آخرین سفر به سال 656 هجری قمری در صحرای مصر وفات کرد. زندگانی او همانند زندگی یک سیاح بوده است.

شاذلی در ذکر گفتن برای رسیدن به مقام فناء فی الله کوشش می کرد و مریدانش را به زهد در دنیا و روآوری به خدا و سلوک راه تصوف، ترغیب کرده و آنان را تعلیم می داد. عقیده او توحید بود و مریدان اولیه اش خلوت و خانقاه و ذکر بلند و سایر امور شعبده بازی را نمی شناختند.

بیشتر شیوخ طریقت های صوفیه در شمال غربی آفریقا، بر طریقت او می باشند. از شاذلیه حدود پانزده طریقه و شعبه به وجود آمده است. همانند: وفائیه، عروسیه، جَزُولیه و هفونیه.

تألیفات او احزاب متعدده ای است که مشهورترین آن ها، حزب البحر است.

طریقه شاذلیه بر پنج اصل استوار است: 1. تقوای الهی در نهان و آشکار؛ 2. پیروی از سنت در گفتار و کردار؛ 3. روگرداندن از خلق در حال اقبال و ادبار؛ 4. رضای از خدا در کم و بسیار؛ 5. رجوع به خدا در حال خوشی و گرفتاری.

شیوخ شاذلیه، سنیان سرسختی هستند. ولی با این حال از ایرادات ابن تیمیه خلاصی نیافتند. پس از مرگ شاذلی، ابوالعباس مرسی خلیفه او در اسکندریه گردید. وی در سال 686 هجری قمری وفات یافت. در اسکندریه مساجدی به نام شاذلی و شاگردانش بنا شده و در آن جا جشن هایی در سالگرد تولد آنان برپا می شود.

در قرن سیزدهم هجری طریقه شاذلیه در اثر زحمات محمد بن محمد بن احمد که به نام سی میسوم مشهور است، به نحو گسترده ای انتشار یافت. او در ابتدای امر از شاذلیه نبود و با طریقه های مختلفی آمیزش داشت تا آن که در سال 1860میلادی در حالی که بین طریقه مدنیه و شاذلیه مردد بود به زیارت قبر شیخ عبدالرحمن ثعالبی شاذلی می رود، در همان وقت شیخ شاذلیه به نام شیخ عدّه نیز به زیارت آن قبر آمده بود. سی میسوم در آن جا به دست شیخ شاذلی به طریقت شاذلیه در آمد و پس از وفات شیخ عده، رئیس شاذلیه می گردد. وی در سال 1883 میلادی وفات یافته است.

در بعضی کتاب ها، سیزده طریقه برای شاذلیه ذکر کرده اند که در میان آن ها سه طریقه شاذلیه(این مطلب دقیقاًً مطابق با مطلب دائرة المعارف الاسلامیة جلد13، صفحه62 می باشد)، طیبیه و دِرقاویه، دارای مریدان بیشتری می باشند. [۲]

تری مینگهام در الفرق الصوفیة فی الاسلام جماعات مدینیه و شاذلیه در مصر و سوریه را چنین ضبط کرده است: « عفیفیه، عروسیه(پیروان احمد بن محمد بن العروسی م: 1463 میلادی)، عزمیه (محمد ماضی م: 1936 میلادی، مصر و سودان)، بکریه (ابو بکر وفایی م: 1496 میلادی، سوریه و مصر)، حمیدیه (مصر)، حنفیه(شمس الدین محمد حنفی، م: 1443 میلادی)، هاشمیه (مصر)، ادریسیه(مصر)، جوهریه(مصر، قرن 18 میلادی)، خواطریه (علی بن میمون ادریسی م: 1511 میلادی)، مکیه (مصر)، مطاریه (محمد مرابط)، قاسمیه(مصر، قرن 18 میلادی)، قواقجیه (محمد بن خالد مشیشی، م: 1305 هـ. ق، مصر)، سبتیه (ابو العباس احمد بن جعفر سبتی، م: 1495 میلادی)، سلامیه، شیبانیه، شعرانیه (یا: شعراویه: عبدالوهاب شعرانی م: 973 هـ. ق)، وفائیه(محمد احمد وفا م: 1358 میلادی)، یشروطیه (علی نور الدین یشروطی م: 1891 میلادی)، دِرقاویه مدنیه (مدنی م: 1846 میلادی)

تری مینگهام هم چنین جماعات شاذلیه را در مغرب چنین نام می برد: عیسویه (محمد بن عیسی، م: 1524 میلادی، مراکشوزانیه (یا: طیبیه، یا: تهامیه، مولای عبدالله بن ابراهیم الشریف، م: 1678 میلادی)، شرقاویه (محمد بن ابی القاسم الشارقی، م: 1601 میلادی)، حمّادیه (علی بن حمدینحنصلیه (سعید بن یوسف الاحنصال، م: 1702 میلادی)، خضریه (عبدالعزیز بن مسعود دباغ، م: 1713 میلادی)، امهوش (ابوبکر امهوش، م: 1717 میلادی)، حبیبیه (احمد بن حبیب، م: 1752 میلادی)، تابعیه (عبدالعزیز التباع، م: 1508، فاس).

شایان ذکر است که بسیاری از این فرق، از جازولیه نیز به حساب می آیند. [۳]

دائرة المعارف بزرگ اسلامی می نویسد: «نیمه نخست قرن یازدهم را باید دوره شکوفایی شاذلیه به شمار آورد که در طی آن شاخه های جدیدی از این طریقه منشعب گردید. برای نمونه، محمد بن ابی القاسم شرقی (م: 1010هـ. ق) در ابواجعد زاویه ای به نام شرقاوه را به راه انداخت که بعدها طریقه حمدوشیه از آن برخاست. ابوالمحاسن فاسی (م: 1013هـ. ق) نیز در کتامه، طریقه فاسیه را ایجاد کرد که پیروان او بعدها شاذلیه را تا سیلان و مقدونیه گسترش دادند. شیخ شاذلی دیگری به نام ابوبکر صنهاجی دلائی (م: 1021هـ. ق) نیز زاویه دلائیه را بنا نهاد. عبدالقادر وهرانی (م: حدود1022هـ. ق) فرقه شیخیه، و عبدالله شریف وزانی (م: 1089هـ. ق) نیز طریقه وزانیه را با الهام از اصول شاذلی تأسیس نمودند که زوایای ایشان پیوندهای محکمی با حکومت و فقها داشت. از طریقه وزانیه، دو شاخه تهامیه و طیبیه توسط مولا تهامی و مولا طیب به وجود آمد که پیروان ایشان هنوز در تلمسان و فاس به فعالیت خود ادامه می دهند. مریدانی همچون ابوعبدالله کنکسی (م: 1125هـ. ق) نیز وزانیه را تا مصر گسترش دادند. در اواخر این دوره نیز طریقه ای به نام ناصریه به ظهور رسید که مشایخ نخستین آن از پیروان شاذلی بودند و مهمترین ایشان محمد بن ناصر درعی نام داشت. این طریقه بعدها در سراسر مغرب پیروانی یافت.

طریقه شاذلیه افزون بر انشعابات درونی، گاه نیز با طریقه های دیگر ائتلاف می کرد. چنانکه در همین دوره شیخ سعید حنصالی در ناحیه تلمسان آن را با فرقه شرقی و قدرتمند خلوتیه تلفیق کرد و طریقه حنصالیه را به وجود آورد. [۴]

پانویس

  1. دائرة المعارف الاسلامیة، ج15، ص183
  2. دائرة المعارف الاسلامیة، ج13، ص56
  3. فرق الصوفیة، تری مینگهام، صفحات 409 و 411
  4. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج15، ص473