دِرقاویه
از صوفیه.
لویی ماسینیون نام ایشان را درقاوه ضبط کرده و آن را فرع طریقه جَزُولیه معرفی می کند. ( جَزُولیه همان شاذلیه می باشد که پس از اصلاحاتی در مراکش شیوع یافته است).
وی همچنین درقاوه را دارای فروع زیر برمی شمارد: بوزیدیه، کتّانیه، حُرّاقیه و عَلَویه. [۱]
طریقه ای از فروع شاذلیه که در قرن دوازدهم هجری قمری در مراکش و سائر ممالک آفریقا انتشار پیدا کرد و در آن حدود عظمت و رونق یافت. دِرقاویه در شئون سیاست دخالت داشته و تحرکاتی بر ضد ترک ها و مستعمرین اروپایی داشته اند.
این فرقه منسوب به مولای العربی بن احمد بن حسین از نوادگان یوسف بن جَنّون (ابودرقه) است. ابودرقه شرفای فرقه ادریسیه بوده است.
درقاوی که پس از سال 1150هجری قمری به دنیا آمده و در سال 1235هجری قمری وفات یافته، نزد یکی از مشایخ مشهور اهل تصوف، به نام علی بن عبدالرحمن که او نیز از شرفای ادریسی بوده، خدمت کرده و مانند شیخ خود، بر طریقه شرع بوده است.
آورده اند که مولای العربی روزی در کنار یکی از صوفیان مشهور به نام سیدی العربی البقال، در حالی که جمعیت دورادور او را احاطه کرده بودند، ایستاده بود. در این حال آن صوفی، زبان خود را در دهان درقاوی گذاشت و به او خطاب کرد: بمک بمک بمک و به ناگاه پیشگویی کرده و گفت بر شرق و غرب تو را سلطنت دادم. از این واقعه دو روز نگذشته بود که آن صوفی مرد و کار درقاوی بالا گرفت.
درقاوی پس از آن که به ریاست رسید، قواعدی را جاری ساخت که باعث تحکیم اتحاد و یگانگی مریدانش گردید و لذا عده مریدان وی روز به روز افزایش یافت.
علامت دِرقاویه عصایی است که برای تشبّه به حضرت موسی (علیه السلام) در دست می گیرند و تسبیحی است با دانه های چوبی درشت که برای تشبّه به ابوهریره در کف دارند. همچنین از علائم ایشان، ریش های بلند و جامه های وصله داری است که برای تشبّه به ابوبکر و عمر دارند. بعضی از ایشان عمامه سبز بر سر می گذارند. دِرقاویه به سفارش شیخ خود یا پا برهنه اند یا نعلین ساده ای به پا می کنند. ایشان خدا را همراه با رقص ذکر کرده و نماز را به تنهایی یا در بیابان می خوانند. دِرقاویه به سفارش شیخ خود در برابر گرسنگی صبور بوده و شهوات خود را با روزه جلوگیری می کنند. ایشان از اصحاب حکومت ها، اجتناب داشته و به اهل ورع و تقوی رو می آورند.
برای ورود به این طریقت تشریفات خاصی وجود دارد. سیاست درقاوی آن بوده که با جمعیت های دینی سازش داشته باشد.
پیروان درقاوی در تمام مراکش نفوذ یافته و شعب آن در بلاد الجزایر و مغرب منتشر شده اند. در ابتدا این فرقه پناهگاهی برای سیاست سلاطین مراکش بوده است. این گروه هم چنین چندین بار بر ترک های عثمانی یاغی شدند.
در سال های آغازین قرن نوزدهم میلادی مولای سلیمان (م: 1821میلادی)، سلطان مراکش، نسبت به درقاوی، بدگمان گردید و او را به زندان انداخت. درقاوی تا سال 1821 میلادی در زندان باقی ماند. و پس از مرگ سلطان مولای سلیمان در این سال، آزاد شد، پس از آزادی، سیاست درقاوی در ضدّیت با ترک ها رونق قبل را از دست داد. پس از آن دِرقاویه دو مرتبه علیه فرانسه دست به شورش زدند.
از شعبه های دِرقاویه، یکی حُرّاق است که منسوب به سیدی محمد الحرّاق، خلیفه سوم مولای العربی درقاوی بوده و در شهر فاس و شهر تافیلالت نفوذ دارند. حرّاق نسبت به وضع کنونی مراکش به شدت معترض بوده و از سایر شعب دِرقاویه، نسبت به این امر مخالفت بیشتری ابراز می کنند[۲].
شعبه دیگری که مهمترین طائفه دِرقاویه در شمال شرقی محسوب می شوند، هبریه نام داشته که در رأس آن، جانشینان حاج محمد هبری هستند. شخص هبری نمونه کامل درویش متعصبی است که از غیر مسلمان نفرت دارد.
شعبه دیگر دِرقاویه، طریقه کتّانیه منسوب به سیدی محمد الکتانی صاحب کتاب صلوات الانفاس است. این طریقه صورت معتدلی از دِرقاویه، در مراکش می باشد.
بزرگترین زاویه و خانقاه دِرقاویه همان زاویه اصلی است که مولای العربی درقاوی، در میان قبیله خود، بنی زَرول و در شهر بوبریج که قبر وی نیز در آنجا واقع شده، ایجاد نموده است. این زاویه بر تمام زوایای دِرقاویه سیادت دارد و تمام زوایا برای این زاویه هبه و صدقه هایی می فرستند. همچنین قبیله بنی زرول هم بر دیگر قبائل دارای سیادت است. [۳]
دائرة المعارف بزرگ اسلامی می نویسد: «مهمترین طریقه اواخر سده 12 هجری قمری / 18 میلادی در مغرب، دِرقاویه یعنی شاخه مراکشی شاذلیه است که توسط صوفی صاحب تألیفی به نام شیخ عربی درقاوی شکل گرفت. او ابتدا نزد ابوالحسن عمرانی (جمل) سلوک کرد و سپس طریقه ای مبتنی بر زهد و عبادت در کنار کار و کسب همراه با مطالعه آثار تصوف بنا نهاد. محمد ظافر مدنی و نورالدین یشرویی از جمله مریدان درقاوی بودند که با تأسیس طریقه هایی چون مدنیه و یشرویی، شاخه های دِرقاویه را در مصر، موزامبیک، عمان، ترکیه، لبنان و فلسطین گسترش دادند. این طریقه در نیمه دوم سده 13 هجری قمری به شاخه های متعددی از جمله دباغیه، بنانیه و حرّاقیه منشعب گردید. [۴]
پانویس
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج15، ص181
- ↑ این مطلب را مرحوم آیت الله سید مهدی روحانی از دائرة المعارف الاسلامیة نقل کرده اند ولی در کتاب مذکور این مطلب ذکر نشده است.
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج9، ص198
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج15، ص473