نوربخشیه
از صوفیه کبراویه. [۱]
لویی ماسینیون ایشان را فرع صوفیه کبراویه در خراسان معرفی می کند. ایشان پیروان محمد نوربخش (م:1465میلادی) می باشند. [۲]
تری مینگهام می نویسد: « نوربخشیه، فرعی است در خراسان و از محمد بن عبدالله موسوم به نوربخش (م: 869هـ.ق) مشتق شده است. وی شاگرد اسحاق ختلانی بوده که اعتقادات شیعی داشته است. از وی دو طریقه منشعب شده است یکی توسط پسرش قاسم فیض بخشی و دیگری توسط شمس الدین محمد لاهیجی (م:912هـ.ق) که در شیراز خانقاه داشته است. لازم به ذکر است که جریان لاهیجی استقلال یافته و از طریقت نوربخشیه مستقل شده و طریقت نوربخشیه توسط پسر نوربخش ادامه یافته است.» [۳]
محمد کریم خراسانی در التنبیهات الجلیة فی کشف اسرار الباطنیة از کبراوی بودن ایشان سخنی به میان نیاورده و می گوید: «سلاسل منشعبه از سلسله معروف کرخی، چهارده یا شانزده سلسله است. نوربخشیه، صفویه، ذهبیه کبری، ذهبیه اغتشاشیه، بکتاشیه،رفاعیه، نقشبندیه، پیر جمالیه، قونویه، سلسله پیرحاجات خواجه عبدالله، شاذلیه، خلوتیان، سیاریه، سهروردیه، ( و این ها چهارفرقه اند: عَمّاریه، قطبیه، قاهریه، عبداللهیه.) و سلسله شاه نعمةاللهیه [۴]
غلامحسین مصاحب می نویسد: « نوربخشیه عنوان دسته ای از سلسله معروفیه است که بعد از خواجه اسحاق ختلانی به موجب وصیت او مرید نوربخش شدند. در مقابل ذهبیه که پیروی از میرشهاب الدین عبدالله برزش آبادی کردند. چون سید محمد نوربخش مدعی خلافت و مهدویت نیز بود، نوربخشیه در واقع تا حدی مثل جوریه (اتباع شیخ حسن جوری) و قزلباش (اتباع صفی الدین اردبیلی و اخلاف او) اغراض سیاسی نیز داشتند. و طریقه آن ها تلفیقی بین تسنن و تشیع و در حقیقت نوعی تصوف آمیخته با مبانی تشیع به شمار می آمد. با آن که نوربخشیه مقارن اوایل عهد صفویه در ایران وجود داشته، و حتی در ری از نفوذ و قدرت هم خالی نبوده اند، ظاهراً به سبب مزید قدرت صفویه و رسمیت یافتن مذهب شیعه کار آن ها در ایران پیشرفتی نکرد، ولی میرشمس الدین نامی از مشایخ نوربخشیه که شاگرد شاه قاسم فیض بخش بود، مقارن آن ایام به هند رفت و در کشمیر پیروانی یافت. گرچه چندی بعد به سبب مخالفت علمای سنی، نوربخشیه در کشمیر مورد تکفیر و تعقیب واقع شدند، باز عده قابل ملاحظه ای از آن ها، در آن ولایت باقی ماندند. در بین مشاهیر نوربخشیه ایران نام اسیری لاهیجی (شارح گلشن راز) را مخصوصاً باید ذکر کرد که از مریدان سید محمد نوربخش بوده است و ظاهراً بیشتر از جهت تصوف به او انتساب داشته است. [۵]
محمد جواد مشکور می نویسد: «ایشان سلسله خود را به کمیل بن زیاد (م:82هـ.ق) می رسانند... این سلسله بعدها به سبب پیروی از سید محمد نوربخش معروف به نوربخشیه شدند. وی مرید خواجه اسحاق ختلانی بوده و مذهب تشیع داشت و یک سری از اهل سنت سلسله کبراویه را به تشیع سوق داد... این سلسله از قرن یازدهم هجری شهرت بیشتری یافت.» [۶]
پانویس
- ↑ ریاض السیاحة، زین العابدین شیروانی، ص 131 و 338 / فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص318 / الفکر الشیعی و النزعات الصوفیة حتی مطلع القرن الثانی عشر، کامل مصطفی الشیبی، ص419 / موسوعة الصوفیة، عبدالمنعم حفنی، ص986
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج15، ص185
- ↑ الفرق الصوفیة فی الاسلام، تری مینگهام، ص103
- ↑ التنبیهات الجلیة فی کشف اسرار الباطنیة، محمد کریم خراسانی، ص75
- ↑ دائرة المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، ج3، ص2072
- ↑ فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص321