جوریه

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

از صوفیه.

ایشان پیروان شیخ حسن جوری می باشند.

محمد جواد مشکور می نویسد: «ایشان پیروان شیخ حسن جوری بودند که در سال 746هجری قمری به قتل رسید». [۱] این در حالی است که مقدس اردبیلی به این فرقه عقایدی را نسبت می دهد که چندان به عقاید شیخ حسن جوری مشابهت ندارد. ضمن این که در حدیقة الشیعة و در ذیل نام این فرقه، سخنی از شیخ حسن جوری نرفته است.

این در حالی است که مقدس اردبیلی پس از ذکر جوریه به عنوان فرقه هجدهم از صوفیه می نویسد: «ایشان را اگر میسّر باشد البسه الوان از ابریشم محض و زرینه و زربفت درپوشند و مجالس از ساز و خمر و شاهدان و امردان آراسته دارند و استماع نقش و صوف دف و نی و سایر سازها نمایند و قصّه های دروغ گوش کنند خصوصاً قصّه های گبران که آن را شاهنامه نام کرده اند و ندانسته اند که در بعضی از کتب معتبره امامیه مسطور و مروی است از حضرت امام همام محمدتقی علیه السلام که آن حضرت از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت نموده که فرمود: «ذکر علی بن ابی طالب عبادة و من علامات المنافق ان یتنفر عن ذکره و یختار استماع القصص الکاذبة و اساطیر المجوس علی استماع فضایله ثم قرأ علیه السلام و اذا ذکرالله وحده اشمأزت قلوب الذین لایؤمنون بالاخرة و لهم عذاب مهین. یعنی یادکردن علی بن ابی طالب (علیه السلام) عبادت است و از علامات منافقست که می رمد و تنفر می نماید از یاد کردن او و اختیار می کند شنیدن قصه های دروغ و افسانه های مجوس را بر شنیدن فضایل آن حضرت. » و با آن که اکثر طایفه جوریه بیشتر از باقی طوایف صوفیه در ریا کوشند معهذا دعوای برائت از ریا کنند و گویند ما عارفیم و آنچه از فسق و فجور و جور و ستم می کنیم از جهت دفع ریا می کنیم و اکثر ایشان خود را از طایفه ملامتیه شمارند و ملامتیه با کمال نامقیدی که دارند، از این طایفه عار می دارند و می گویند ما ظلم بر خود می کنیم نه بر غیر و ایشان بر خود و بر غیر ظلم می کنند. اگرچه اکثر ملامتیه به خانه های این گروه تردد می کنند و چشم بر آش ایشان دارند و این جماعت اگر دست یابند به قهر و ظلم و تعدی مال مردمان را بستانند بلکه خانه های ایشان را به آب رسانند و رحم مطلق در دل ایشان نباشد و به جز خوردن حرام و افعال ناشایست کاری نکنند. و معلوم است که این جماعت اعتقاد به ثواب و عقاب خدا و روز جزا ندارند که اگر معتقد می بودند راضی به ظلم و جور نمی شدند و اکثر اتراک را این صفت باشد و الحق آن پیران و این مریدان گمراه خر، مناسبت تمام به یکدیگر دارند و آن پیران فریبنده مکار این طور مریدان رشوه خوار ستمکار می خواهند. و ظاهر این است که این طایفه جوریه فاسد عقیده اند. و دلیل بر آن که طایفه جوریه اعتقاد به خدا ندارند آن است که سادات و علماء نزد ایشان خوارند و آن ملحدان و فریبندگان نزد ایشان به غایت صاحب اعتبار. بلی اگر عالمی یا سیدی از روی گمراهی دم از تصوّف زند یا بنا بر مصلحت روزگار و مکر و خدعه خود را صوفی نام کرده، ریشخند ایشان کند، او را عزیز دارند. و این فرقه به چیزی چند از ملامتیه متمیز و متفرع شده اند. یکی آن که ملامتیه اظهار اجتناب از بردن مال مردم کنند و این گروه از دزدی کردن و رشوه و ربا خوردن و به ظلم و ستم از مردمان گرفتن پروا ندارند و اگر توانند بهانه ها بر خلق گیرند و خانه ها خراب کنند. و ملامتیه هرچه کنند از ناشایست، گویند که ما این کار به جهت آن می کنیم که مردمان ما را ملامت کنند و این جماعت گویند این فعل ها از برای دفع ریا می کنیم. و ملامتیه مرید و معتقد [به] ملحدی دیگر نشوند. و اکثر جوریه به جاهلی که پشمینه پوشیده باشد یا ملحدی که دعوای کشف و کرامات کند و لاف ها زند و سخنان پادرهوا گوید، متوسل شوند و ملامتیه چون واصلیه ترک نماز و روزه و سایر فرایض کنند و گاه باشد که بعضی از ایشان به ذکر جلی از روی ریاکاری و دغلی مشغول شوند و از عبادات به همان اکتفا نمایند. و جوریه بسیار باشد که به بسیار مفروضات و مستحبات عمل کنند بلکه به نماز جماعت حاضر شوند و با آن که مانند پیران گمراه خود معتقد به شرع و دین نباشند از روی ریاکاری به انواع عبادات پردازند که به این وسیله شاید خود را نیکنام سازند. » [۲]

پانویس

  1. فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص319
  2. حدیقة الشیعة، مقدس اردبیلی، ص585