جعفریه (اثنی عشریه)
نام معروف امامیه اثنی عشریه.
ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب جَعْفَری را به فتح جیم، سکون عین و فتح فاء ضبط کرده است. [۱]
ایشان منسوب به امام جعفر صادق (علیه السلام) می باشند.
از بعضی از روایـات معلـوم می شـود کـه ایـن نـام حتـی در زمـان آن حضرت بـر پیـروانش اطـلاق می شـده است. [۲]
نشوان حمیری در الحور العین می نویسد: « کیسانیه سه فرقه شدند که سومین آن هاشمیه (اصحاب ابی هاشم) بودند. هاشمیه پس از مرگ او پنج فرقه شدند که پنجمین آن ها پس از ابی هاشم، به امامت امام سجاد (علیه السلام) و پس از وی به امامت امام باقر (علیه السلام) قائل گردید. این گروه بعدها اختلاف کردند و به سه فرقه جعفریه، منصوریه و مغیریه تقسیم شدند. جعفریه قائل به امامت جعفر بن محمد الصادق (علیه لسلام) بودند و خود به شش فرقه ناووسیه، اسماعیلیه، شمطیه، فحطیه (به تقدیم حاء بر طاء)، جوالقیه و خطّابیه منشعب گردیدند. [۳]
احمد بن علی مقریزی در میان فرق روافض به فرقه ای با نام جعفریه اشاره می کند ولی توضیح دیگری نمی دهد. [۴]
محمد ملطی شافعی ایشان را فرقه پانزدهم از فرق امامیه معرفی می کند ولی توضیح بیشتری نداده و تنها می گوید: «آرای ایشان به عقاید اسماعیلیه شبیه است. » [۵]
مطهر مقدسی در البدء و التاریخ به فرقه ای به نام جعفریه اشاره می کند و آنان را از شیعه به حساب می آورد. وی به عقاید ایشان اشاره ای ندارد. ممکن است آن چه مورد اشاره اوست، همان جعفریه (اثنی عشریه) و یا جعفریه (قائلین به مهدویت امام صادق) باشد. [۶]
احمد بن یحیی بن مرتضی می نویسد: « شیعه به فرقه های بسیاری تقسیم شدند: کیسانیه، مغیریه، منصوریه، جعفریه، ناووسیه، اسماعیلیه، مبارکیه، شمطیه، عماریه و مفضلیه » و بعد اضافه می کند: « قطعیه از شیعه نیز به فرقه های بسیاری تقسیم شدند که بسیاری از آن ها از امت خارج شدند مثل سبأیه، کاملیه، خطّابیه، رزامیه و سمنیه. » [۷]
معلوم نیست مراد ابن مرتضی از جعفریه کدام فرقه است. چرا که وی غلاة و غیر غلاة را همراه با هم ذکر کرده است.
رک: سمنیه.
از برخی روایات چنین استفاده می شود که این تعبیر در زمان حیات امام صادق (علیه السلام) بر پیروان آن حضرت اطلاق شده است، چنانکه علامه مجلسی از خصال نقل می کند که این عنوان بر محمد بن مسلم و ابوکدینه هنگامی که نزد شریک قاضی شهادت داده اند، اطلاق شده و آن دو بزرگوار درحالی که گریه می کردند این نام را با افتخار بر خویش نهاده و گفته اند این نام منتسب به مردی است که اگر تفضّل کند و آن را بپذیرد، بر ما منّت گذارده است.
«احمد بن محمد بن یحیی، عن عبدالله الحمیری، عن احمد بن هلال، عن ابن فضال، عن ابن بکیر، عن زرارة، قال: شهد ابوکدینة الازدی و محمد بن مسلم الثقفی عند شریک بشهادة و هو قاض، و نظر فی وجههما ملیا، ثم قال: جعفریین فاطمیین، فبکیا فقال لهما: ما یبکیکما؟ فقالا: نسبتنا الی اقوام لایرضون بأمثالنا أن نکون من إخوانهم، لمایرون من سخف ورعنا، و نسبتنا إلی رجل لایرضی بأمثالنا أن نکون من شیعته، فإن تفضّل و قبلنا فله المنّ علینا و الفضل قدیماً فینا. فتبسّم شریک ثم قال: إذا کانت الرجال فلتکن أمثالکم. یا ولید أجزهما هذا المرة و لایعودا، قال فحججنا فخبّرنا أباعبدالله (علیه السلام) بالقصة فقال: و ما لشریک، شرّکه الله یوم القیامة بشراکین من نار. » [۸] همچنین در روایتی دیگر ابی الصباح کنانی خدمت امام صادق (علیه السلام) از این که در کوفه به جعفریه شهرت دارند و به واسطه دارا بودن این نام، سرزنش می شوند، شکایت کرده و امام صادق (علیه السلام) از این مطلب ناراحت شده و می فرمایند در میان شما، اصحاب جعفر کم هستند چرا که اصحاب جعفر کسانی هستند که ورع و تقوای الهی در ایشان شدید است و عمل برای خالق خویش در آن ها بسیار است: «عن ابن مسعود، عن عبدالله بن محمد الطیالسی، عن الوشّاء، عن محمد ابن حمران، عن أبی الصباح الکنانی قال: قلت لأبی عبدالله (علیه السلام): إنّا نعیر بالکوفة فیقال لنا جعفریة، قال: فغضب ابوعبدالله (علیه السلام)؛ ثم قال: إنّ أصحاب جعفر منکم لقلیل، إنّما أصحاب جعفر من اشتدّ ورعه، و عمل لخالقه. » [۹]
پانویس
- ↑ اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص283
- ↑ خاندان نوبختی، عباس اقبال، ص253 / الفهرست، ابن ندیم، ص247 / الملل و النحل، محمد شهرستانی، ج1، ص147 / نفائس الفنون فی عرایس العیون، شمس الدین محمد آملی، ج2، ص276
- ↑ الحور العین، نشوان حمیری، ص162
- ↑ المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص254
- ↑ التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، محمد ملطی شافعی، ص33
- ↑ البدء و التاریخ، مطهر مقدسی، ج5، ص124
- ↑ المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص95
- ↑ بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار، علامه مجلسی، ج47، ص393
- ↑ بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة الاطهار، علامه مجلسی، ج65، ص166