قطعیه

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

نام مشهوری برای امامیه اثنی عشریه.

ایشـان نسبت به وفـات امام موسی کاظم (علیه السلام) یقین کرده و به امامت امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) قائل گردیدند. [۱]

برخلاف آن چه در متن آمده، احمد بن علی مقریزی می نویسد: « قطعیه، پس از موسی بن جعفر (علیهماالسلام)، امامت را قطع کردند و به امامت کس دیگری قائل نشدند. » [۲] ظاهراً در عبارت مقریزی اشتباه واقع شده است.

عبدالجلیل رازی در النقض می نویسد: « شیعه را قطعیه خوانده اند چرا که ایشان بر دوازده امام قطع کنند. » [۳] مدرسی طباطبایی در مکتب در فرایند تکامل می نویسد: «ابوالحسین ملطی و به تبع او مقریزی به نادرست پنداشته بود که وجه تسمیه به قطعیه آن است که این گروه بر امامت امام رضا (علیه السلام) وقف کرده و پس از او امام دیگری را نپذیرفتند پس از آن نظر قطعیه گفته شدند که رشته تسلسل امامت را پس از آن جناب قطع نمودند. عبارت المجدی فی الانساب هم گویا چیزی از این گونه را به ذهن می رساند. جعفر بن منصور الیمن نیز در کتاب سرائر و اسرار النطقاء که آن را در حدود سال 380 نوشته است در سخن از فرقه ای که بر امام صادق (علیه السلام) وقف کرده و امامی پس از او نپذیرفتند می گوید: «ففرقة قطعت علیه و قالت انّه یعود الی الدار فیملأها عدلاً و نوراً» پس در این سه مأخذ، کلمه «قطع» در معنی بریدن رشته و انقطاع تداوم به کار رفته است لیکن در سایر مآخذ همه را به معنی یقین و جزم گرفته اند اما باز برخی از آنان بر سر این مطلب که موضوع آن یقین چیست و یقین آوردندگان کیان بوده اند راه های متفاوتی پیش گرفته اند. مثلاًً فخر رازی در «اعتقادات فرق» خود به نادرست گمان برد که آن مربوط به گروهی است که «قطعوا علی امامة موسی بن جعفر» از سوی دیگر جمله «قطعوا علیه» در رجال کشّی در نقل سؤال و جواب میان حضرت رضا (علیه السلام) با راوی حدیث که ایشان درآن بر درگذشت پدر خود احتجاج فرموده اند در سیاق قطع به امامت ایشان است نه درگذشت پدرشان. باز بینید فرق الشیعة و المقالات و الفرق را که از گروهی از واقفه سخن می گویند که بعداً به حضرت رضا (علیه السلام) گرویدند و «قطعوا علی امامته» عین این تعبیر در کافی و رجال کشّی و ارشاد در مورد ایمان آوردن شیعیان به امامت حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) پس از وفات پدر بزرگوارشان هم به کار رفته است. شاید هم وجه تسمیه اصلی بعدها مبهم شده و به این دلیل در تشخیص متعلق عمل «قطع» دشواری هایی پدید آمده بود. » [۴]

عبدالقاهر بغدادی قطعیه را با اثنی عشریه یکی دانسته و اقوال سنّ امام زمان را ذیل عنوان قطعیه ذکر می کند. [۵] چنان که شهفور اسفراینی در التبصیر فی الدین [۶] و محمد شهرستانی در الملل و النحل [۷] و علی بن حسین مسعودی در التنبیه و الاشراف [۸] همین مسلک را پیموده اند.

پانویس

  1. اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، فخر رازی، ص66 / البدء و التاریخ، مطهر مقدسی، ج5، ص124 / الحور العین، نشوان حمیری، ص148 / خاندان نوبختی، عباس اقبال، ص261 / فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص79 / مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودی، ج4، ص45 / مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی، ص50 / مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص90 / المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص89 / المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص95 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص164و351 / نفائس الفنون فی عرایس العیون، شمس الدین محمد آملی، ج2، ص277 / النقض، عبدالجلیل رازی، ص539
  2. المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص351
  3. النقض، عبدالجلیل رازی، ص539
  4. مکتب در فرایند تکامل، مدرسی طباطبایی، ص86
  5. الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص83
  6. التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص39
  7. الملل و النحل، محمد شهرستانی، ج1، ص150
  8. التنبیه و الاشراف، علی بن حسین مسعودی، ص 199