بیهسیه
ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب بَیهَسی را به فتح باء، سکون یاء و فتح هاء ضبط کرده است. [۱]
ابن العتائقی نام این فرقه را بیهشیه (به شین) ضبط کرده است. [۲]
از خوارج.
ایشان پیروان ابوبیهس بن جابر یا ابو بیهس بن هیصم می باشند. [۳]
پیدایش بیهسیه بازمی گردد به نزاعی که میان ابراهیمیه و میمونیه درگرفت. ابراهیمیه منسوب به ابراهیم نامی از مردم مدینه بود. ابراهیم خود را صاحب فتوا می دانست و علمای اِباضیه نیز ولایت او را پذیرفته بودند. منشأ پیدایش ابراهیمیه فتوایی بود که ابراهیم در جواز فروش کنیزان مسلمان به کفار (غیر اباضیان) صادر کرد و در مورد کنیزی از خود نیز چنین کرد. در این وقت یکی از اتباع او به نام میمون بر او اعتراض کرد و این کار را جایز ندانست، ابراهیم به آیه «. . . أحلّ الله البیع. . . » [۴] استناد کرده گفت خداوند خرید و فروش را حلال کرده است، لکن استدلال ابراهیم، میمون را متقاعد نکرد و او از ابراهیم برائت جست. بدین ترتیب فرقه میمونیه پدید آمد. گروهی نیز در میان این دو رأی توقف کردند ( واقفه یا واقفیه ) و با موافقت ضمنی ابراهیم، از مراجع اصلی خود استفتاء کردند. این مراجع نظر ابراهیم را تأیید کردند و خواستار توبه میمون و واقفیه شدند. در این میان ابوبَیهَس هَیصَم ابن جابر که به نوعی با گروه ابراهیمیه مرتبط بوده است، به اظهار نظر درباره هر سه پرداخت و همه را تکفیر کرد و اعلام نمود که میمون کافر شد، چون فروش کنیز را در دارالتقیه حرام کرد؛ واقفه کافر شدند چون گفته بودند که نمی دانند حلالی واقع شده یا حرامی، و حق آن بود که بدانند؛ و ابراهیم کافر شد، چون از واقفه تبرّی نجست. ابوبیهس کارش بالا گرفت و پیروان بسیار یافت و فرقه ای مهم در درون خوارج پدید آمد که با نام او بیهسیه خوانده شد. اگرچه این فرقه امروز از اِباضیه به شمار نمی آید اما منشأ آن یک اختلاف نظر فقهی (فروش کنیز به کفار) میان چند تن از سران اِباضیه بوده است. کار ابراهیمیه به همین جا خاتمه نیافت. گروهی دیگر به نام ضحّاکیه از رأی ابراهیم در مورد فروش کنیز پیروی کردند و آن را گسترش دادند و به جواز نکاح دختر مسلمان با مرد کافر در دارالتقیه و تحریم این امر در دارالعلانیة حکم دادند. [۵] محمد بن احمد خوارزمی در مفاتیح العلوم ایشان را پیروان ابو بیهس هیصم بن جابر معرفی می کند. [۶]
پانویس
- ↑ اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص201
- ↑ ترجمه رسالة الفارقة و ملحة الفائقة، ابن العتائقی، به ترجمه ابراهیم وحید دامغانی، مجله معارف اسلامی، شماره دوم، اسفند1345، ص98
- ↑ اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، فخر رازی، ص51 / البدء و التاریخ، مطهر مقدسی، ج5، ص134 / بیان الادیان، ابوالقاسم بلخی، ص83 / تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص42 / التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص60 / تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم، سیدعلی جرجانی، ص39 / التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، محمد ملطی شافعی، ص180 / الحور العین، نشوان حمیری، ص176 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص115 و 124 / الفرق الاسلامیة، محمود بشبیشی، ص47 / فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص75 / الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم، ج3، ص126 / اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص202 / مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی، ص46 / مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص191 / الملل و النحل، محمد شهرستانی، ج1، ص113 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص355
- ↑ بقره، 275
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص329
- ↑ مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی، ص46