محمّره: تفاوت بین نسخهها
(۶ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | یا: [[سرخ پوشان]] | |
[[ابن اثیر]] در [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، مُحَمِّری را به ضم میم، فتح حاء و کسر میم مشدده ضبط کرده است. <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج3، ص175</ref> | [[ابن اثیر]] در [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، مُحَمِّری را به ضم میم، فتح حاء و کسر میم مشدده ضبط کرده است. <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج3، ص175</ref> | ||
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
[[آیت الله سید مهدی روحانی]] در متن به نقل [[مرتضی رازی]] در [[تبصرة العوام]] محمّره را نام باطنیه در [[ماهین]] معرفی کرده است، در حالی که [[تبصرة العوام]] پس از آن که فرقه های [[شیعه]] را مورد شمارش قرار می دهد، می گوید: «بدان که از جمله فرق که ایشان دعوی شیعت گری کنند، در زمان ما چهار فرقت بیش نباشد: اوّل [[نُصیریان]] و بیان کفر ایشان کردیم؛ دوّم [[اسماعیلیه (اسماعیلیه)|اسماعیلیان]] ؛ سیم [[زیدیان]]؛ چهارم [[امامیان]]. جز این ها یک آدمی نیابی که به اعتقاد آن قوم بود که از پیش یاد کردیم و جمله هلاک شدند. . . بدان که این قوم را در هر موضعی به لقبی خوانند؛ در بلاد [[اصفهان]] و نواحی آن خرمیه و در [[قزوین]] و [[ری]] [[مزدکی]] و [[سنبادی]] و در ماهین محمّره و در [[آذربایجان]] [[قولیه (نام شیعه در آذربایجان)|قولیه]] و در [[ماوراءالنهر]] [[مغان]]. » <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص180</ref> | [[آیت الله سید مهدی روحانی]] در متن به نقل [[مرتضی رازی]] در [[تبصرة العوام]] محمّره را نام باطنیه در [[ماهین]] معرفی کرده است، در حالی که [[تبصرة العوام]] پس از آن که فرقه های [[شیعه]] را مورد شمارش قرار می دهد، می گوید: «بدان که از جمله فرق که ایشان دعوی شیعت گری کنند، در زمان ما چهار فرقت بیش نباشد: اوّل [[نُصیریان]] و بیان کفر ایشان کردیم؛ دوّم [[اسماعیلیه (اسماعیلیه)|اسماعیلیان]] ؛ سیم [[زیدیان]]؛ چهارم [[امامیان]]. جز این ها یک آدمی نیابی که به اعتقاد آن قوم بود که از پیش یاد کردیم و جمله هلاک شدند. . . بدان که این قوم را در هر موضعی به لقبی خوانند؛ در بلاد [[اصفهان]] و نواحی آن خرمیه و در [[قزوین]] و [[ری]] [[مزدکی]] و [[سنبادی]] و در ماهین محمّره و در [[آذربایجان]] [[قولیه (نام شیعه در آذربایجان)|قولیه]] و در [[ماوراءالنهر]] [[مغان]]. » <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص180</ref> | ||
− | ماهین تثنیه ماه می باشد و گویا به [[دینور]] و [[نهاوند]] گفته می شده است. [[علی اکبر دهخدا]] به نقل از [[تاریخ بلعمی]] می نویسد: « نهاوند را | + | ماهین تثنیه ماه می باشد و گویا به [[دینور]] و [[نهاوند]] گفته می شده است. [[علی اکبر دهخدا]] به نقل از [[تاریخ بلعمی]] می نویسد: « نهاوند را ماه الکوفه و دینور را ماه البصره می خوانده اند و در اشاره به آن ها « ماهین » را استعمال می نموده اند». گویا این نام گذاری به این سبب بوده که پس از فتح [[ایران]] لشگری که از اهالی [[بصره]] شکل گرفته بود در نهاوند و لشگریان کوفی در دینور مستقر می شوند. دهخدا از [[محمد بن احمد خوارزمی]] صاحب [[مفاتیح العلوم]] نقل می کند که ماه البصره بر نهاوند، [[قم]] و [[همدان]] اطلاق شده است. <ref> [[لغت نامه دهخدا]]، [[علی اکبر دهخدا]]، ذیل [[ماهین]] / [[ماه البصره]] / [[ماه الکوفه]] </ref> |
− | [[محمدباقر موسوی خوانساری]] در [[روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات]] می نویسد: « اسماعیلیه را به سبب آن که به باطن کتاب قائل می باشند، باطنیه ؛ به سبب آن که به [[حمدان قرمط]] منسوب هستند، قرامط؛ به سبب آن که محرمات را مباح می دانند، [[حرمیه]] و به سبب آن که به هفت شریعت معتقدند ـ شرایع آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد و مهدی ـ [[سبعیه]] نامیده می شوند. ایشان معتقدند در هر زمان هفت نفر می باشند که باید به ایشان اقتدا کرد. نام دیگر ایشان [[بابکیه]] است چرا که گروهی از ایشان از [[بابکیه 1|بابک خرّمی]] پیروی کردند. ایشان هم چنین به محمّره نیز ملقب هستند چرا که در روزگار بابک لباس سرخ می پوشیدند. » <ref> [[روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات]]، [[محمدباقر موسوی خوانساری]]، ج8، ص64</ref> | + | [[محمدباقر موسوی خوانساری]] در [[روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات]] می نویسد: « اسماعیلیه را به سبب آن که به باطن کتاب قائل می باشند، باطنیه ؛ به سبب آن که به [[حمدان قرمط]] منسوب هستند، قرامط؛ به سبب آن که محرمات را مباح می دانند، [[حرمیه]] و به سبب آن که به هفت شریعت معتقدند ـ شرایع آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد و مهدی ـ [[سَبعیه (از اسامی اسماعیلیه)|سبعیه]] نامیده می شوند. ایشان معتقدند در هر زمان هفت نفر می باشند که باید به ایشان اقتدا کرد. نام دیگر ایشان [[بابکیه (نام تعریضی اسماعیلیه)|بابکیه]] است چرا که گروهی از ایشان از [[بابکیه 1|بابک خرّمی]] پیروی کردند. ایشان هم چنین به محمّره نیز ملقب هستند چرا که در روزگار بابک لباس سرخ می پوشیدند. » <ref> [[روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات]]، [[محمدباقر موسوی خوانساری]]، ج8، ص64</ref> |
− | [[عبدالقاهر بغدادی]] در [[الفرق بین الفرق]] می گوید: «صنف دوم از خرمیه، [[ | + | [[عبدالقاهر بغدادی]] در [[الفرق بین الفرق]] می گوید: «صنف دوم از خرمیه، [[خرمدینیه]] (به زاء منقوطه) می باشد که در دولت اسلام ظهور کردند. ایشان دو فرقه بابکیه و [[مازیاریه]] هستند و هر دو نیز به محمّره معروف می باشند. » |
وی بابکیه را به بابک خرّمی و مازیاریه را به مازیار (که در [[گرگان]] دین محمره را ظاهر ساخت) منسوب می کند. به گفته بغدادی دین بابکیه در اصل منسوب به «امیرکان» که در جاهلیت به نام شروین شناخته می شد، بوده است. هم او می گوید ایشان به ظاهر مسلمان می باشند و به فرزندانشان [[قرآن]] می آموزند درحالی که در خفا نماز نمی خوانند، روزه نمی گیرند و به جهاد نمی روند. | وی بابکیه را به بابک خرّمی و مازیاریه را به مازیار (که در [[گرگان]] دین محمره را ظاهر ساخت) منسوب می کند. به گفته بغدادی دین بابکیه در اصل منسوب به «امیرکان» که در جاهلیت به نام شروین شناخته می شد، بوده است. هم او می گوید ایشان به ظاهر مسلمان می باشند و به فرزندانشان [[قرآن]] می آموزند درحالی که در خفا نماز نمی خوانند، روزه نمی گیرند و به جهاد نمی روند. | ||
سطر ۲۳: | سطر ۲۳: | ||
چنان چه [[خواجه نظام الملک]] می نویسد: «نام اسماعیلیان و باطنیان در [[جرجان]] محمّره است». <ref> [[سیاست نامه]]، [[خواجه نظام الملک]]، ص251 / [[قواعد عقاید آل محمد فی الرد علی الباطنیة]]، [[محمد بن حسن دیلمی]]، ص34</ref> | چنان چه [[خواجه نظام الملک]] می نویسد: «نام اسماعیلیان و باطنیان در [[جرجان]] محمّره است». <ref> [[سیاست نامه]]، [[خواجه نظام الملک]]، ص251 / [[قواعد عقاید آل محمد فی الرد علی الباطنیة]]، [[محمد بن حسن دیلمی]]، ص34</ref> | ||
− | خواجه نظام الملک در [[سیاست نامه]] در تشریح اسامی باطنیه می نویسد: «و باطنیان را بدان وقت، اسم و لقبی بوده است و به هر شهری ایشان را به نامی دیگر خوانده اند. به [[حلب]] و [[مصر]]، اسماعیلی خوانند؛ و به بغداد و [[ماوراءالنهر]] و [[غزنین]]، [[قرمطی]] خوانند؛ و به [[کوفه]]، | + | خواجه نظام الملک در [[سیاست نامه]] در تشریح اسامی باطنیه می نویسد: «و باطنیان را بدان وقت، اسم و لقبی بوده است و به هر شهری ایشان را به نامی دیگر خوانده اند. به [[حلب]] و [[مصر]]، اسماعیلی خوانند؛ و به بغداد و [[ماوراءالنهر]] و [[غزنین]]، [[قرمطی]] خوانند؛ و به [[کوفه]]، [[مبارکی]]؛ و به [[بصره]]، [[روندی]] و [[برقعی]]؛ و به [[ری]]، [[خَلَفی]] و باطنی؛ و به گرگان، محمّره ؛ و به [[شام]]، [[مبیضه (همان سفیدجامگان)|مبیضه]]؛ و به مغرب، [[سعیدی]] ؛ و به [[لحسا]] و [[بحرین]]، [[جنابی]]؛ و به [[اصفهان]]، باطنی؛ و ایشان خویشتن را [[تعلیمی]] خوانند. و غرض ایشان همه آن است که چگونه مسلمانی براندازند و دشمن اهل بیت رسول علیه السلام باشند و خلق را گمراه کنند لعنهم الله. » <ref> [[سیاست نامه]]، [[خواجه نظام الملک]]، ص251</ref> |
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۰۴
یا: سرخ پوشان
ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب، مُحَمِّری را به ضم میم، فتح حاء و کسر میم مشدده ضبط کرده است. [۱]
ایشان فرقه هایی غیر مسلمان بوده اند و بر خلاف بنی عباس که شعار سیاه داشته اند، شعار خود را رنگ سرخ قرار داده بودند.
محمّره مخالف خُرَّمیه بوده و گاه نیز با ایشان متحد می شده اند. [۲]
از آن جا که محمره مخالف اسلام بوده اند، در بعضی مناطق، باطنیه را به این عنوان نامیده اند. [۳]
آیت الله سید مهدی روحانی در متن به نقل مرتضی رازی در تبصرة العوام محمّره را نام باطنیه در ماهین معرفی کرده است، در حالی که تبصرة العوام پس از آن که فرقه های شیعه را مورد شمارش قرار می دهد، می گوید: «بدان که از جمله فرق که ایشان دعوی شیعت گری کنند، در زمان ما چهار فرقت بیش نباشد: اوّل نُصیریان و بیان کفر ایشان کردیم؛ دوّم اسماعیلیان ؛ سیم زیدیان؛ چهارم امامیان. جز این ها یک آدمی نیابی که به اعتقاد آن قوم بود که از پیش یاد کردیم و جمله هلاک شدند. . . بدان که این قوم را در هر موضعی به لقبی خوانند؛ در بلاد اصفهان و نواحی آن خرمیه و در قزوین و ری مزدکی و سنبادی و در ماهین محمّره و در آذربایجان قولیه و در ماوراءالنهر مغان. » [۴]
ماهین تثنیه ماه می باشد و گویا به دینور و نهاوند گفته می شده است. علی اکبر دهخدا به نقل از تاریخ بلعمی می نویسد: « نهاوند را ماه الکوفه و دینور را ماه البصره می خوانده اند و در اشاره به آن ها « ماهین » را استعمال می نموده اند». گویا این نام گذاری به این سبب بوده که پس از فتح ایران لشگری که از اهالی بصره شکل گرفته بود در نهاوند و لشگریان کوفی در دینور مستقر می شوند. دهخدا از محمد بن احمد خوارزمی صاحب مفاتیح العلوم نقل می کند که ماه البصره بر نهاوند، قم و همدان اطلاق شده است. [۵]
محمدباقر موسوی خوانساری در روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات می نویسد: « اسماعیلیه را به سبب آن که به باطن کتاب قائل می باشند، باطنیه ؛ به سبب آن که به حمدان قرمط منسوب هستند، قرامط؛ به سبب آن که محرمات را مباح می دانند، حرمیه و به سبب آن که به هفت شریعت معتقدند ـ شرایع آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد و مهدی ـ سبعیه نامیده می شوند. ایشان معتقدند در هر زمان هفت نفر می باشند که باید به ایشان اقتدا کرد. نام دیگر ایشان بابکیه است چرا که گروهی از ایشان از بابک خرّمی پیروی کردند. ایشان هم چنین به محمّره نیز ملقب هستند چرا که در روزگار بابک لباس سرخ می پوشیدند. » [۶]
عبدالقاهر بغدادی در الفرق بین الفرق می گوید: «صنف دوم از خرمیه، خرمدینیه (به زاء منقوطه) می باشد که در دولت اسلام ظهور کردند. ایشان دو فرقه بابکیه و مازیاریه هستند و هر دو نیز به محمّره معروف می باشند. »
وی بابکیه را به بابک خرّمی و مازیاریه را به مازیار (که در گرگان دین محمره را ظاهر ساخت) منسوب می کند. به گفته بغدادی دین بابکیه در اصل منسوب به «امیرکان» که در جاهلیت به نام شروین شناخته می شد، بوده است. هم او می گوید ایشان به ظاهر مسلمان می باشند و به فرزندانشان قرآن می آموزند درحالی که در خفا نماز نمی خوانند، روزه نمی گیرند و به جهاد نمی روند.
شهفور اسفراینی نیز مشابه همین مطالب را به ایشان نسبت می دهد و اضافه می کند که بابکیه دارای آدابی هم چون آداب لیلةالکفشه می باشند. [۷]
چنان چه خواجه نظام الملک می نویسد: «نام اسماعیلیان و باطنیان در جرجان محمّره است». [۸]
خواجه نظام الملک در سیاست نامه در تشریح اسامی باطنیه می نویسد: «و باطنیان را بدان وقت، اسم و لقبی بوده است و به هر شهری ایشان را به نامی دیگر خوانده اند. به حلب و مصر، اسماعیلی خوانند؛ و به بغداد و ماوراءالنهر و غزنین، قرمطی خوانند؛ و به کوفه، مبارکی؛ و به بصره، روندی و برقعی؛ و به ری، خَلَفی و باطنی؛ و به گرگان، محمّره ؛ و به شام، مبیضه؛ و به مغرب، سعیدی ؛ و به لحسا و بحرین، جنابی؛ و به اصفهان، باطنی؛ و ایشان خویشتن را تعلیمی خوانند. و غرض ایشان همه آن است که چگونه مسلمانی براندازند و دشمن اهل بیت رسول علیه السلام باشند و خلق را گمراه کنند لعنهم الله. » [۹]
پانویس
- ↑ اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج3، ص175
- ↑ التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص135 / التنبیه و الاشراف، علی بن حسین مسعودی، ص307
- ↑ تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص180 / تلبیس ابلیس، ابن جوزی، ص149 / التنبیهات الجلیة فی کشف اسرار الباطنیة، محمد کریم خراسانی، ص240 / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج8، ص65
- ↑ تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص180
- ↑ لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، ذیل ماهین / ماه البصره / ماه الکوفه
- ↑ روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج8، ص64
- ↑ الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص285 / التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص136
- ↑ سیاست نامه، خواجه نظام الملک، ص251 / قواعد عقاید آل محمد فی الرد علی الباطنیة، محمد بن حسن دیلمی، ص34
- ↑ سیاست نامه، خواجه نظام الملک، ص251