قرآن کریم

از دایره المعارف فرق اسلامی
(تغییرمسیر از قرآن)
پرش به: ناوبری، جستجو

قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان است، که به عین الفاظ توسط فرشته وحی، جبرئیل، از جانب خداوند و از لوح محفوظ، بر قلب و زبان پیامبر اسلام(ص) در مدت ۲۳ سال نازل شده و حضرت(ص) آن را بر گروهی از اصحاب خود خوانده و کاتبان وحی آن را با نظارت مستقیم و مستمر پیامبر نوشته‌اند. حافظان بسیاری از میان اصحاب، قرآن را حفظ و به تواتر نقل کرده‌اند. این کتاب، در عصر پیامبر مکتوب بوده ولی مدون نبوده است. قرآن کریم، در عصر عثمان با نظارت او طی چند سال، منتهی به حدود سال ۲۸ق.، مدون بین الدفتین، از سوره فاتحه تا سوره ناس، در ۱۱۴ سوره، می‌گردد و به اعتقاد مسلمانان متن آن مقدس و متواتر و قطعی الصدور و تلاوت آن مستحب مؤکد است.[۱]

مضامین اصلی قرآن عبارت است از:

  1. اشاره به وقایع تاریخی (غزوات، هجرت رسول الله(ص) و نظایر آن)،
  2. قصص انبیاء و حکایات دیگر،
  3. اندیشه توحیدی و دعوت به ایمان و اسلام،
  4. نهی از شرک و نفاق،
  5. معاد شناسی (توصیف عوالم اخروی و حیات پس از مرگ)،
  6. فرشته شناسی (نیز شامل بحث درباره شیطان و شیاطین و جن
  7. احکام فقهی،
  8. احکام اخلاقی (اعم از وعظ و ارشاد و انواع امر به معروف و نهی از منکر
  9. توجه دادن به آیات الهی و شگفتیهای آفاق و انفس (که شباهت به برهان نظم یا اتقان صنع دارد)
  10. اشاره به شرایع پیشین و کتب و صحایف آسمانی،
  11. داستان آفرینش و خلقت انسان، و انسان شناسی روانشناسانه[۲]

الگو:جعبه نقل قول

تعریف قرآن

قرآن، وحی‌نامه اعجازآمیز الهی است که به زبان عربی، به عین الفاظ توسط فرشته امین وحی، جبرئیل، از جانب خداوند و از لوح محفوظ، بر قلب و زبان پیامبر اسلام(ص) هم اجمالاً یکباره و هم تفصیلاً در مدت ۲۳ سال نازل شده و حضرت(ص) آن را بر گروهی از اصحاب خود خوانده و کاتبان وحی آن را با نظارت مستقیم و مستمر حضرتش نوشته‌اند و حافظان بسیار از میان اصحاب، آن را حفظ و به تواتر نقل کرده‌اند و در عصر پیامبر(ص) هم مکتوب بوده ولی مدون نبوده است، و در عصر عثمان با نظارت او طی چند سال، منتهی به حدود سال ۲۸ق، مدون بین الدفتین، از سوره فاتحه تا ناس، در ۱۱۴ سوره، می‌گردد. و متن آن مقدس و متواتر و قطعی الصدور است و تلاوت آن مستحب مؤکد است.[۳]

ایمان به قرآن مجید به توصیفی که گفته شد و نیز معجزه الهی و سند نبوت دانستن آن و محفوظ بودنش از خطا و هرگونه افزوده (تحریف)، از ضروریات اسلام و مذهب تشیع است. قرآن به زبان عربی بسیار شیوایی که مایه اعجاب فصحای عرب (و بعدها اقوام دیگر) گردیده و در تاریخ زبان عربی، سابقه و همانندی نداشته، در طی مدت ۲۳ سال، یعنی سراسر زمانی که پیامبر(ص) به وظیفه رسالت و ابلاغ پیام الهی و دعوت به اسلام اشتغال داشته است، به صورت بخش‌بخش (منجماً یا نجوماً) بر او وحی شده است و چنانکه اشاره شد حافظان حفظش کرده و کاتبان با نوشت‌افزارهای بسیار ابتدایی، با خطی که هنوز نقطه و نشان و علائم اعراب نداشته و کوفی نام داشته است نوشته‌اند و در چندین نسخه بازنویس شده است.[۴]

واژه قرآن

قرآن عَلَم شخصی است برای همین کتاب الهی که با اوصاف خاصش شناخته می‌شود. درباره ریشه شناسی و تلفظ و معنای آن میان علمای اسلام و اسلامشناسان اختلاف نظر است. برخی از اقوال در ذیل می آید:

  1. شافعی آن را نه مشتق می‌داند و نه مهموز، بلکه علمی می‌داند که به «وضع ارتجالی» بر کلام الله اطلاق شده است.
  2. فرّاء آن را مشتق از قرائن (جمع قرینه) می‌داند.
  3. اشعری و پیروانش آن را مشتق از «قرن الشیء بالشیء» (پیوند زدن و افزودن چیزی بر چیزی) می‌داند. زیرا سوره‌ها و آیات بر هم افزوده شده است.[۵]
  4. عبدالله بن عباس (درگذشته 68ق.)، آن را از مصدر قَرَءَ یقرء به معنی خواندن دانسته است. به عبارت دیگر، اسمی است برای آنچه خوانده می شود.
  5. قتاده (درگذشته 118ق.)، آن را مصدر یا صفتی برای قَرَءَ به معنی جمع کردن دانسته است. چونکه حروف و کلمات و آیات و سوره ها همه در آن جمع شده است یا اینکه چون حقایق و احکام و معارف و تعالیم عالیه دینی که در کتب پیشین پراکنده بوده، در این یک جمع شده، قرآن را بدین نام نامیده اند.[۶]
  6. لحیانی (درگذشته 215ق)، و برخی دیگر گفته اند: واژه قرآن، مصدری مهموز و مشتق از قرء به معنی تلا یعنی خواند. و کتابی که خوانده می شود بدین اسم (مصدر) نامیده می شود. چنانکه مفعول را به نام مصدرش می خوانند. مثلاً مکتوب که نوشته شده است، «کتاب» خوانده می شود. در اینجا هم «مقروء» که خوانده می شود، «قرآن» نامیده شده است.[۷]

رامیار، نظر اخیر را ترجیح می دهد و واژه قرآن را اسم فعل یا مصدری به معنای اسم مفعول (از باب اطلاق مصدر بر مفعولش) می داند به معنی خوانده یا خواندنی.[۸]

اسامی و اوصاف قرآن

قرآن‌پژوهان قدیم بی‌آنکه بین اسم و صفتهای قرآن فرق بگذارند، گاه برای قرآن تا نود و چند نام قائل شده‌اند. زرکشی و سیوطی در اتقان، هر یک پنجاه و پنج نام برای قرآن آورده‌اند.[۹] از این میان «فرقان»،[۱۰] و «ذکر»،[۱۱] و «تنزیل»،[۱۲] و «الکتاب»،[۱۳] و «کلام الله»[۱۴] از اسامی مشهور قرآن کریم هستند. ضمناً قرآن با صفات دیگر نیز یاد شده است: «القرآن المجید»،[۱۵] «القرآن العظیم»،[۱۶] «القرآن الحکیم»،[۱۷] «القرآن الکریم»،[۱۸] «قرآن مبین»[۱۹] نیز یاد شده است.[۲۰]

اندازه و حجم تقسیمات قرآن

قرآن در مقایسه با سایر کتابها متوسط الحجم است و می‌توان گفت حجم آن برابر است با عهد جدید (اناجیل اربعه و رسالات وابسته به آن) یا دیوان حافظ. طبق دقیقترین آمار، تعداد کلمات قرآن ۷۷۸۰۷ کلمه است.[۲۱] قرآن دارای ۱۱۴ سوره و کلاً ۳۰ جزء است. هر جزئی ۴ (یا ۲) حزب است. نیز هر ۵ آیه را خُمس [= خ] و هر ۱۰ آیه را عُشر [=ع، و این عمل را تعشیر] نامیده‌اند.[۲۲]

تقسیم درونی و تفصیلی دیگر قرآن، تقسیم آن به «رکوعات» است. منظور از رکوع، بخشی و گروهی از آیات است که در یک موضوع آمده و اتحاد مضمونی دارد که با شروع آن موضوع، رکوع آغاز می‌گردد و با تغییر و تحول کلام به موضوعی دیگر، ختم می‌شود. وجه تسمیه رکوع را می‌توان از آنجا دانست که در نمازهای شبانه روزی، پس از خواندن سوره حمد در رکعت اول و دوم، می‌توان به خواندن سوره‌های دیگر، یا به عقیده برخی لااقل چند آیه اکتفا کرد. پیرو این عقیده، بعضی که قرآن شناس بوده‌اند، اوایل هر چند آیه‌ای را که یک عنوان و موضوع را تشکیل می‌دهد، معین ساختند و از آن جهت که بعد از قرائت آن بخش، نمازگزار به رکوع می‌رود، نام هر بخش را رکوع گذارده‌اند. عدد رکوعات قرآن طبق مشهور ۵۴۰ رکوع است.[۲۳] الگو:وسط‌چین

جزء ۱
فاتحه
جزء ۲
بقره، آیه ۱۴۲
جزء ۳
بقره، آیه ۲۵۳
جزء ۴
آل عمران، آیه ۹۳
جزء ۵
نساء، آیه ۲۴
جزء ۶
نساء، آیه ۱۴۸
جزء ۷
مائده، آیه ۸۲
جزء ۸
أنعام، آیه ۱۱۱
جزء ۹
أعراف، آیه ۸۸
جزء ۱۰
أنفال، آیه ۴۱
جزء ۱۱
توبه، آیه ۹۳
جزء ۱۲
هود، آیه ۶
جزء ۱۳
یوسف، آیه ۵۳
جزء ۱۴
حجر، آیه ۱
جزء ۱۵
إسراء، آیه ۱
جزء ۱۶
کهف، آیه ۷۵
جزء ۱۷
أنبیاء، آیه ۱
جزء ۱۸
مؤمنون، آیه ۱
جزء ۱۹
فرقان، آیه ۲۱
جزء ۲۰
نمل، آیه ۵۶
جزء ۲۱
عنکبوت، آیه ۴۶
جزء ۲۲
أحزاب، آیه ۳۱
جزء ۲۳
یـس، آیه ۲۸
جزء ۲۴
زمر، آیه ۳۲
جزء ۲۵
فصلت، آیه ۴۷
جزء ۲۶
أحقاف، آیه ۱
جزء ۲۷
ذاریات، آیه ۳۱
جزء ۲۸
مجادله، آیه ۱
جزء ۲۹
مـلک، آیه ۱
جزء ۳۰
نبأ، آیه ۱

الگو:پایان وسط‌چین

محتوای قرآن

مضامین و معانی قرآن بسیار متعدد و متنوع و درهم‌تنیده و «سرشار از طراوت تکرار» است. در قرآن، توحید و دعوت به‌اندیشه درباره خداوند و دعوت به ایمان، با نهی و نفی شرک و نفاق و ارتداد، با انکار آلهه و تخطئه شیطان و بت‌پرستی و اشاره به گوشه‌هایی از قصص انبیاء، از آدم تا خاتم(ص)؛ و اشاره به گوشه‌هایی از زندگی و پرسشهای عادی عربهای معاصر پیامبر(ص) از جمله درباره اهلّه قمر یا حتی مسائلی چون حیض، و وعظ و پند در باب گذران و لهو و لعب بودن زندگی و مظاهر آن چون مال (با نهی از مالپرستی و مال اندوزی) و تجملاتی چون داشتن پسران و نازیدن به باغ و بستان، تا اشاراتی درباره وحی و تنزیل و تأویل قرآنی تا احکامی فقهی چون تنظیم میراث و تعیین سهم الارث و تازیانه زدن به زناکاران و بریدن دست دزد و انواع تحلیلها و تحریمها و احکام اخلاقی چون دستگیری از بینوایان و اطعام مساکین و تا رعایت حقوق والدین و احترام فوق العاده بدانها، و نهی از مفاسد و رذایل اخلاقی، چون کشتن فرزندان از ترس فقر یا حمیت جاهلیت، و رباخواری و توصیه مکارم اخلاق از صدق و اخلاص تا توصیف فرشتگان و اعمال آنان و دهها و صدها موضوع دیگر درهم تنیده است، و طبق ساختار ظاهراً ناپیوسته یا گسسته پیوند قرآن مجید، همه و همه در کنار هم آمده‌اند.[۲۴]

ما حصل آنکه مضامین اصلی قرآن عبارت است از:

  1. اشاره به وقایع تاریخی (غزوات، هجرت رسول الله(ص) و نظایر آن)،
  2. قصص انبیاء و حکایات دیگر،
  3. اندیشه توحیدی و دعوت به ایمان و اسلام،
  4. نهی از شرک و نفاق،
  5. معادشناسی (توصیف عوالم اخروی و حیات پس از مرگ)،
  6. فرشته شناسی (نیز شامل بحث درباره شیطان و شیاطین و جن
  7. احکام فقهی،
  8. احکام اخلاقی (اعم از وعظ و ارشاد و انواع امر به معروف و نهی از منکر)،
  9. توجه دادن به آیات الهی و شگفتیهای آفاق و انفس (که شباهت به برهان نظم یا اتقان صنع دارد)،
  10. اشاره به شرایع پیشین و کتب و صحایف آسمانی،
  11. داستان آفرینش و خلقت انسان، و انسان شناسی روانشناسانه.[۲۵]

آیه و سوره

آیه

الگو:اصلی واحد کوچک قرآن کریم، آیه است. در بیشتر موارد هر آیه یک جمله است. ولی گاه آیاتی هست که متشکل از چند جمله و یک پاراگراف است (نظیر آیة الکرسی یا آیه نور). و گاه حتی به اندازه چند پاراگراف است. مانند آیه دَین (که آیه تداین و مداینه هم گفته‌اند) که بلندترین آیه قرآن است و در کتاب عثمان طه (مصحف المدینة) درست یک صفحه ۱۵ سطری است. گاه هست که آیه نه فقط از یک جمله کمتر است، بلکه فقط یک کلمه است مانند «مدهامّتان» (الرحمن، ۶۴)، یا از آن هم کمتر مانند اغلب حروف مقطعه یا فواتح سور نظیر «طه»، «یس»، یا «الم». شناخت حد آیه «توقیفی» و از سوی شارع است. زیرا حتی در فواتح سور فی المثل «المص» را یک آیه شمرده‌اند، ولی نظیر آن یعنی «المر» را یک آیه نشمرده‌اند. یا «حمعسق» [= حم. عسق] را دو آیه شمرده‌اند. ولی باز «کهیعص» یک آیه شمرده شده است. کلمه آیه و جمع آن آیات، به معنای همین جملات یا جمله واره‌های قرآن، در خود قرآن آمده است.[۲۶] پر آیه‌ترین سوره قرآن کریم، سوره بقره است (۲۸۶ آیه)، و کم آیه‌ترین سوره قرآن، سوره کوثر است (۳ آیه). در تعداد کل آیات اقوال متعدد هست. طبق معتبرترین قول که ابوعبدالرحمن بن حبیب سُلَمی از امیرالمؤمنین علی(ع) نقل کرده و امام شاطبی آن را در ناظمة الزهر آورده است، تعداد کل آیات قرآن، ۶۲۳۶ آیه است.[۲۷]

سوره

الگو:اصلی واحد بزرگ قرآن کریم، سوره است. سوره در لغت یعنی «بریده شده» و در اصطلاح گروهی مستقل از آیات قرآن که مطلع و مقطعی دارد، و گفته‌اند که به این معنی از «سور المدینة» (دیوار دور شهر) گرفته شده است. کلمه سوره به همین معنی در خود قرآن هم به کار رفته است[۲۸] همچنین جمع آن سُوَر (بر وزن گُهر) نیز در قرآن به کار رفته است.[۲۹] قرآن مجید، کلاً ۱۱۴ سوره دارد که کمابیش به ترتیب بلندی طول مرتب شده‌اند. بلندترین سوره قرآن سوره بقره است (۲۸۶ آیه، برابر با ۴۸ صفحه در کتابت عثمان طه= مصحف المدینة) و کوتاهترین سوره، کوثر است (دارای ۳ آیه).[۳۰]

درباره اینکه ترتیب و توالی سوره‌های قرآن که آغاز آنها، فاتحة الکتاب و پایان آنها، سوره ناس است، توقیفی است یا اجتهادی (اجتهاد صحابه) و به رأی و نظر گردآورندگان باز می‌گردد، اختلاف اقوال است. بعضی گفته‌اند توقیفی و به امر و ارشاد پیامبر(ص) و رهنمود وحی است. بعضی گفته‌اند اجتهادی است و به عهده سامان دهندگان مصحف عثمانی است، چون حضرت رسول(ص) به دلایلی، قرآن را کتابت و جمع کرده ولی مدون بین الدفتین نبودند. و بعضی گفته‌اند آمیزه‌ای از توقیف و اجتهاد است و این رأی پذیرفتنی‌تر است. نام و نشان سوره‌های ۱۱۴گانه قرآن مجید در اغلب تاریخهای قرآن (از جمله تاریخ قرآن، تألیف رامیار، ۵۸۳ به بعد) و نیز با آمار و ارقام مربوط به کلمات و حروف هر یک در فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، تألیف دکتر محمود روحانی، و نیز در پایان هر قرآن طبع جدیدی آمده است.[۳۱]

حروف مقطعه و یا فواتح سور

الگو:اصلی حروف مقطعه یعنی حرفهای گسسته از هم، و فواتح سور یعنی آغازگر سوره‌ها. این در اصطلاح به آیات یا حروفی از قرآن مجید اطلاق می‌گردد که «رمزی» هستند. یعنی معنای آنها یا مراد از آنها از زمان جریان وحی تا به امروز -به نحوی که مورد قبول صاحبنظران و قرآن پژوهان باشد- روشن نشده است. این حروف عبارت از ۲۹ حرف یا مجموعه حروف است که در آغاز ۲۹ سوره قرآن -که همگی مکی هستند جز بقره و آل عمران- آمده است.[۳۲]

وحی و کیفیت نزول قرآن

الگو:وسط‌چین

ردیف ترتیب الفبایی نام سوره شمار آیه‌ها ترتیب نزول مکی/مدنی
۱ ۶۳ فاتحه ۷ ۵ مکی
۲ ۱۶ بقره ۲۸۶ ۸۷ مدنی
۳ ۱ آل عمران ۲۰۰ ۸۹ مدنی
۴ ۱۰۴ نساء ۱۷۶ ۹۲ مدنی
۵ ۸۴ مائده ۱۲۰ ۱۱۲ مدنی
۶ ۱۲ انعام ۱۶۵ ۵۵ مکی
۷ ۷ اعراف ۲۰۶ ۳۹ مکی
۸ ۱۳ انفال ۷۵ ۸۸ مدنی
۹ ۲۳ توبه ۱۲۹ ۱۱۳ مدنی
۱۰ ۱۱۴ یونس ۱۰۹ ۵۱ مکی
۱۱ ۱۱۰ هود ۱۲۳ ۵۲ مکی
۱۲ ۱۱۳ یوسف ۱۱۱ ۵۳ مکی
۱۳ ۳۷ رعد ۴۳ ۹۶ مدنی
۱۴ ۲ ابراهیم ۵۲ ۷۲ مکی
۱۵ ۳۰ حِجر ۹۹ ۵۴ مکی
۱۶ ۱۰۳ نحل ۱۲۸ ۷۰ مکی
۱۷ ۶ اسراء ۱۱۱ ۵۰ مکی
۱۸ ۸۰ کهف ۱۱۰ ۶۹ مکی
۱۹ ۹۰ مریم ۹۸ ۴۴ مکی
۲۰ ۵۴ طه ۱۳۵ ۴۵ مکی
۲۱ ۹ انبیاء ۱۱۲ ۷۳ مکی
۲۲ ۲۹ حج ۷۸ ۱۰۳ مدنی
۲۳ ۹۸ مؤمنون ۱۱۸ ۷۴ مکی
۲۴ ۱۰۸ نور ۶۴ ۱۰۲ مدنی
۲۵ ۶۷ فرقان ۷۷ ۴۲ مکی
۲۶ ۴۵ شعراء ۲۲۷ ۴۷ مکی
۲۷ ۱۰۶ نمل ۹۳ ۴۸ مکی
۲۸ ۷۵ قصص ۸۸ ۴۹ مکی
۲۹ ۶۰ عنکبوت ۶۹ ۸۵ مکی
۳۰ ۳۸ روم ۶۰ ۸۴ مکی
۳۱ ۸۲ لقمان ۳۴ ۵۷ مکی
۳۲ ۴۳ سجده ۳۰ ۷۵ مکی
۳۳ ۳ احزاب ۷۳ ۹۰ مدنی
۳۴ ۴۲ سبأ ۵۴ ۵۸ مکی
۳۵ ۶۴ فاطر ۴۵ ۴۳ مکی
۳۶ ۱۱۲ یس ۸۳ ۴۱ مکی
۳۷ ۴۹ صافات ۱۸۲ ۵۶ مکی
۳۸ ۴۸ ص ۸۸ ۳۸ مکی
۳۹ ۴۱ زمر ۷۵ ۵۹ مکی
۴۰ ۶۲ غافر ۸۵ ۶۰ مکی
۴۱ ۶۸ فصّلت ۵۴ ۶۱ مکی
۴۲ ۴۷ شوری ۵۳ ۶۲ مکی
۴۳ ۳۹ زخرف ۸۹ ۶۳ مکی
۴۴ ۳۴ دخان ۵۹ ۶۴ مکی
۴۵ ۲۵ جاثیه ۳۷ ۶۵ مکی
۴۶ ۴ احقاف ۳۵ ۶۶ مکی
۴۷ ۸۷ محمد ۳۸ ۹۵ مدنی
۴۸ ۶۵ فتح ۲۹ ۱۱۱ مدنی
۴۹ ۳۱ حجرات ۱۸ ۱۰۶ مدنی
۵۰ ۷۱ ق ۴۵ ۳۴ مکی
۵۱ ۳۵ ذاریات ۶۰ ۶۷ مکی
۵۲ ۵۵ طور ۴۹ ۷۶ مکی
۵۳ ۱۰۲ نجم ۶۲ ۲۳ مکی
۵۴ ۷۷ قمر ۵۵ ۳۷ مکی
۵۵ ۳۶ الرحمن ۷۸ ۹۷ مدنی
۵۶ ۱۱۱ واقعه ۹۶ ۴۶ مکی
۵۷ ۳۲ حدید ۲۹ ۹۴ مدنی
۵۸ ۸۶ مجادله ۲۲ ۱۰۵ مدنی
۵۹ ۳۳ حشر ۲۴ ۱۰۱ مدنی
۶۰ ۹۶ ممتحنه ۱۳ ۹۱ مدنی
۶۱ ۵۰ صف ۱۴ ۱۰۹ مدنی
۶۲ ۲۶ جمعه ۱۱ ۱۱۰ مدنی
۶۳ ۹۷ منافقون ۱۱ ۱۰۴ مدنی
۶۴ ۲۰ تغابن ۱۸ ۱۰۸ مدنی
۶۵ ۵۳ طلاق ۱۲ ۹۹ مدنی
۶۶ ۱۹ تحریم ۱۲ ۱۰۷ مدنی
۶۷ ۹۵ مُلک ۳۰ ۷۷ مکی
۶۸ ۷۶ قلم ۵۲ ۲ مکی
۶۹ ۲۸ حاقه ۵۲ ۷۸ مکی
۷۰ ۹۴ معارج ۴۴ ۷۹ مکی
۷۱ ۱۰۷ نوح ۲۸ ۷۱ مکی
۷۲ ۲۷ جن ۲۸ ۴۰ مکی
۷۳ ۹۱ مزّمّل ۲۰ ۳ مکی
۷۴ ۸۸ مدثر ۵۶ ۴ مکی
۷۵ ۷۸ قیامه ۴۰ ۳۱ مکی
۷۶ ۱۰ انسان ۳۱ ۹۸ مدنی
۷۷ ۸۹ مرسلات ۵۰ ۳۳ مکی
۷۸ ۱۰۱ نبأ ۴۰ ۸۰ مکی
۷۹ ۹۹ نازعات ۴۶ ۸۱ مکی
۸۰ ۵۷ عبس ۴۲ ۲۴ مکی
۸۱ ۲۲ تکویر ۲۹ ۷ مکی
۸۲ ۱۴ انفطار ۱۹ ۸۲ مکی
۸۳ ۹۳ مطففین ۳۶ ۸۶ مکی
۸۴ ۱۱ انشقاق ۲۵ ۸۳ مکی
۸۵ ۱۵ بروج ۲۲ ۲۷ مکی
۸۶ ۵۲ طارق ۱۷ ۳۶ مکی
۸۷ ۸ اعلی ۱۹ ۸ مکی
۸۸ ۶۱ غاشیه ۲۶ ۶۸ مکی
۸۹ ۶۶ فجر ۳۰ ۱۰ مکی
۹۰ ۱۷ بلد ۲۰ ۳۵ مکی
۹۱ ۴۶ شمس ۱۵ ۲۶ مکی
۹۲ ۸۳ لیل ۲۱ ۹ مکی
۹۳ ۵۱ ضحی ۱۱ ۱۱ مکی
۹۴ ۴۴ شرح ۸ ۱۲ مکی
۹۵ ۲۴ تین ۸ ۲۸ مکی
۹۶ ۵۹ علق ۱۹ ۱ مکی
۹۷ ۷۳ قدر ۵ ۲۵ مکی
۹۸ ۱۸ بینه ۸ ۱۰۰ مدنی
۹۹ ۴۰ زلزله ۸ ۹۳ مدنی
۱۰۰ ۵۶ عادیات ۱۱ ۱۴ مکی
۱۰۱ ۷۲ قارعه ۱۱ ۳۰ مکی
۱۰۲ ۲۱ تکاثر ۸ ۱۶ مکی
۱۰۳ ۵۸ عصر ۳ ۱۳ مکی
۱۰۴ ۱۰۹ همزه ۹ ۳۲ مکی
۱۰۵ ۷۰ فیل ۵ ۱۹ مکی
۱۰۶ ۷۴ قریش ۴ ۲۹ مکی
۱۰۷ ۸۵ ماعون ۷ ۱۷ مکی
۱۰۸ ۸۱ کوثر ۳ ۱۵ مکی
۱۰۹ ۷۹ کافرون ۶ ۱۸ مکی
۱۱۰ ۱۰۵ نصر ۳ ۱۱۴ مدنی
۱۱۱ ۹۲ مسد ۵ ۶ مکی
۱۱۲ ۵ اخلاص ۴ ۲۲ مکی
۱۱۳ ۶۹ فلق ۵ ۲۰ مکی
۱۱۴ ۱۰۰ ناس ۶ ۲۱ مکی

الگو:پایان وسط‌چین

وحی

الگو:اصلی قرآن مجید توسط فرشته وحی، جبرئیل، از سوی خداوند و بر وفق آنچه در لوح محفوظ ثبت شده است، به عین الفاظ بر قلب [=قوای درّاکه] حضرت رسول(ص)، وحی یا نازل شده است. وحی، پدیده‌ای است واقعی و عینی و روحانی و عبارت است از ارسال پیام از سوی خداوند به پیامبران، و در مورد قرآن به خاتم الانبیاء(ص).[۳۳]

علامه طباطبائی می‌نویسد: آنچه از قرآن به دست می‌آید این است که این کتاب آسمانی [قرآن] از راه وحی‌ای که به پیغمبر اکرم(ص) شده به دست آمده است و وحی یک نوع تکلیم آسمانی (غیر مادی) است که از راه حس و تفکر عقلی درک نمی‌شود بلکه با درک و شعور دیگری است که گاهی در برخی از افراد -بحسب خواست خدائی- پیدا می‌شود و دستورات غیبی یعنی نهان از حس و عقل را از وحی و تعلیم خدائی دریافت می‌کند، عهده‌داری این امر نیز نبوت نامیده می‌شود.[۳۴] طبق نوشته علامه طباطبائی، عقیده عمومی مسلمین -که ریشه آن ظواهر لفظی قرآن است- درباره وحی قرآن این است که قرآن مجید به لفظ خود سخن خدا است که به وسیله یکی از مقربین ملائکه که موجوداتی آسمانی هستند به پیغمبر اکرم فرستاده شده است. نام این ملک یا فرشته جبریل و روح امین است که سخن خدا را تدریجاً در مدت ۲۳ سال به پیغمبر اکرم(ص) رسانده و به موجب آن به پیامبر مأموریت داده شده که لفظ آیات آن را به مردم بخواند و مضامین آنها را بفهماند و به سوی معارف اعتقادی و مقررات اجتماعی و قوانین مدنی و وظائف فردی که قرآن بیان می‌کند دعوت کند.[۳۵]

به گفته رامیار، واقعیت وحی به انبیاء به تواتر تاریخی رسیده است و مورد تأیید یاران (و حتی دشمنان) ایشان بوده است، ولو آنکه در تبیین و توجیه آن اختلاف نظر بسیار است.[۳۶]

نزول

نزول قرآن مجید عبارت است از فرود آمدن وحی به تفاریق، از مصدر وحی (خداوند) به مهبط وحی (قلب حضرت رسول -ص-) در طی ۲۳ سال از لیلة القدر (شبی از شبهای فرد دهه آخر رمضان سال اول بعثت)، تا اندکی پیش از وفات آن حضرت(ص). در قرآن مجید، نزول وحی چون به خداوند نسبت داده شود، «انزال» و «تنزیل» نامیده می‌شود. نخستین سوره‌ای که بر پیامبر(ص) نازل شده است، سوره علق (اقرأ) است. بعضی گفته‌اند ابتدا فقط ۵ آیه اول این سوره نازل شده است. بعضی از محققان هم برآنند که نخستین سوره کامل که نازل شده است، فاتحة الکتاب (سوره حمد) است.[۳۷]

آخرین سوره‌ای که نازل شده است، سوره نصر است. بعضی از قرآن پژوهان گفته‌اند که قرآن به صورت کامل در لیلة القدر به صورت «جملة واحدة» (یکباره) از لوح محفوظ به بیت العزه یا بیت المعمور (در آسمان چهارم) نازل شده، و سپس نجوماً یا منجماً یعنی بخش بخش و به تفاریق در طول مدت ۲۳ سال به تفصیل نزول یافته است.[۳۸] ملامحسن فیض کاشانی گفته است مراد از این [دو نحوه نزول] «نزول معنای قرآن به قلب پیامبر(ص) است... سپس در طول بیست و [سه] سال، هر بار که جبرئیل بر او ظاهر شده و وحی آورده و الفاظ آن را بر حضرت می‌خوانده است، بخش بخش از باطن قلب او به ظاهر زبانش نزول می‌یافته است.»[۳۹]

جمع و تدوین قرآن

مراد از جمع و تدوین قرآن این است که چگونه وحی ۲۳ ساله که به صورت ۳ تا ۵ آیه‌ای نازل می‌شد، نهایتاً به صورت مدون بین الدفتین و «مصحف» (مانند کتاب امروزی) درآمد.[۴۰]

جمع قرآن در یک مصحف در زمانهای گوناگونی صورت پذیرفته است که در ذیل می‌آید:

زمان پیامبر(ص)

در سراسر عصر نزول، عصر وحی و حیات پیامبر(ص)، قرآن به صورت مکتوب ولی پراکنده بود، یعنی صحیفه-صحیفه. و با نوشت افزارهای ابتدایی و بر روی چیزهایی نظیر تکه‌های چرم، استخوانهای شانه و دنده گوسفند و شتر، چوب درخت خرما که پوست آن را کنده بودند، سنگهای صاف و صیقلی و قطعاتی از حریر و اندکی نیز کاغذ نوشته شده بود. در این مرحله، مهم این بود که بسیاری از صحابه، قرآن را حفظ بودند. سوره‌های قرآن کامل بود و حتی نام داشت، اما تا پایان حیات پیامبر(ص) مجموع بین الدفتین نبود. مهمترین عللی که پیامبر(ص) را از جمع نهایی و «کتاب ساختن» قرآن باز می‌داشت دو واقعیت بود:

  1. باب وحی باز بود و در هر وهله از وحی، آیاتی نازل می‌شد که حضرت(ص) به کاتبان وحی می‌فرمود: این آیه یا آیات را در فلان سوره بین کدام آیه‌ها قرار دهید.
  2. دیگر آنکه به گفته خطابی پیامبر(ص) همواره در انتظار نسخ احتمالی بعضی از احکام قرآن یا نسخ تلاوت قسمتی از آن بود.[۴۱]

لذا تا وحی به پایان نمی‌رسید، امکان تدوین و مصحف سازی نبود. بعضی برآنند که مراد از جمع قرآن در عصر رسول الله(ص) همان حفظ آن در دلها بوده است.[۴۲] جمع در زمان پیامبر(ص) را اصطلاحاً تألیف گویند.[۴۳] در سراسر ایام نزول پیامبر اکرم(ص) بر کتابت قرآن نظارت همه جانبه داشتند و نوشتن و خواندن و حفظ (از برکردن) آن را تعلیم می‌دادند یا تشویق می‌کردند. در زمان حیات ایشان، ۳۷ نفر حافظ تمامی قرآن بودند.[۴۴]

تعداد کاتبان وحی در عصر پیامبر(ص) -که گاه حافظان قرآن هم بوده‌اند- و کسانی که برای خود نسخه‌ای برمی‌گرفتند، به بیش از ۵۰ نفر می‌رسیده است.[۴۵] نتیجه این بود که قرآن به هنگام رحلت پیامبر(ص) (سال ۱۱ق) به تمامی و چنانکه در آخرین عرضه [دوره کردن پیامبر(ص) قرآن را و عرضه داشتن قرائت خود بر جبرئیل در هر سال یکبار و در سال وفات دوبار] تثبیت شده بود، تألیف و گردآوری شود. در این دوره بود که قرآن به معنای درست کلمه تألیف شد.[۴۶]

مصحف امام علی(ع)

الگو:اصلی پس از رحلت پیامبر(ص)، علی(ع) که به نص قطعی و تصدیق پیامبر(ص) از همه مردم به قرآن مجید آشناتر بود، در خانه خود قرآن مجید را به ترتیب نزول در یک مصحف جمع فرمود و هنوز شش ماه از رحلت نگذشته بود که فراغت یافت و مصحفی که نوشته بود به شتری بار کرده و نزد مردم آورد ولی حاکمان وقت خود را بی‌نیاز از آن نشان دادند.[۴۷]

در زمان ابوبکر

رویداد یمامه (سرکوب ابوبکر، شورشیان برگشته از اسلام، از جمله متنبّیان [پیامبر دروغین] را که به جنگهای ردّه معروف است) که در آن عده‌ای کثیر از حافظان قرآن (تا ۷۰ نفر هم گفته‌اند) کشته شدند، تکان عظیمی در جامعه نوپای اسلامی ایجاد کرد. به پیشنهاد عمر، ابوبکر خلیفه وقت پذیرفت که باید برای حفظ قرآن اقدام عاجل به جمع و تدوین آن کرد. برای این کار، زید بن ثابت را که از پرکارترین و جوانترین کاتبان وحی و حافظ قرآن و دارای مصحفی اختصاصی بود، انتخاب کرد.[۴۸] زید همه نوشته‌های پراکنده قرآنی را جمع کرد و هر آیه قرآنی را ولو آنکه دهها حافظ و دهها نوشته، مؤید و مطابق آن بود، با اخذ حداقل دو شاهد (یکی از کتابت، یکی از حفظ) می‌پذیرفت. قرآن جمع و تدوین زید همچنان متشکل از صحیفه‌ها بود و به صورت مصحف نبود و سرانجام آن را در جعبه‌ای نهادند و کسی را مأمور حفظ و نگهبانی آن کردند. این گردآوری، ۱۴ ماه و حداکثر تا وفات ابوبکر در سال ۱۳ق طول کشید. این نسخه را طبق وصیت ابوبکر در اختیار عمر نهادند. پس از عمر نیز طبق وصیتش آن را در اختیار دخترش حفصه دختر عمر-همسر پیامبر(ص)- قرار دادند.[۴۹]

در زمان عثمان

الگو:اصلی عثمان در سال ۲۴ق به خلافت رسید. در زمان او با فتوحات شگرف مسلمانان و رفتن قرآن به سرزمینهای تازه گشوده، اختلافات و مشکلات بسیاری در قرائت کلمات قرآن پیش آمده بود. و این زنگ خطر تازه‌ای برای عثمان بود که کار ناتمام جمع قرآن را به سرانجامی برساند و قرآن و جامعه اسلامی را از خطر پراکندگی برهاند. او انجمنی مرکب از زید بن ثابت و سعید بن عاص و عبدالله بن زبیر و عبدالرحمن بن حارث تشکیل داد. این هیأت با همکاری ۱۲ نفر از قریش و انصار (که حضرت علی(ع) بر کار آنان به نوعی نظارت و اشراف داشت و آنان را به واضح و خوانانوشتن تشویق می‌فرمود)[۵۰] کار استنساخ نسخه نهایی را آغاز کردند. نخستین کاری که کردند این بود که تمام نوشته‌های زمان پیامبر(ص) را گردآوردند. سپس نسخه کتابت زید در زمان ابوبکر را که نزد حفصه محفوظ بود، به امانت گرفتند. قرار بر این بود که هر وقت ۳ تن همکار زید با او در کتابت کلمه‌ای اختلاف یافتند به لهجه قریش کتابت کنند. به این ترتیب کار تدوین نهایی، بر مبنای صحایف بازمانده از پیامبر(ص) و نسخه‌های اختصاصی از جمله نسخه محفوظ نزد حفصه و نسخه خود زید، و با تکیه به حفظ حافظان و شهادت شاهدان، پیش رفت و «مصحف امام» یعنی مصحف نمونه و رسمی و نهایی که معروف به مصحف عثمانی بود، در فاصله چهار پنج سال از ۲۴ق تا قبل از ۳۰ق، سرانجام یافت و از روی آن ۵ یا ۶ نسخه عیناً استنساخ شد. دو نسخه در مکه و مدینه نگه داشته شد و ۳ یا ۴ نسخه دیگر همراه با یک حافظ قرآن که نقش معلم و راهنمای درست خوانی را داشت، به مراکز مهم جهان اسلام یعنی بصره، کوفه، شام و بحرین ارسال شد. سپس عثمان دستور داد تمام کتیبه‌ها و نوشته‌ها، استخوانها، پوستها، سنگهای نازک سپید، چرمها، حریرها و نظایر آن که آیات قرآنی بر آنها نوشته شده بود و صحابه برای تدوین متن نهایی تقدیم داشته بودند، با آب و سرکه جوشانده و محو شود. بعضی از محققان گفته‌اند که این آثار پراکنده را سوزاندند یا به نحو دیگری محو کردند تا ریشه نزاع و اختلاف به کلی از میان برود و به اصطلاح «توحید نص» [= مصحف امام = مصحف عثمانی] میسر گردد.[۵۱]

این مصحف با خط ابتدایی کوفی و فاقد نقطه بود، تا چه رسد به اعراب و نشانه‌های حرکت حروف. و در طی یک دو قرن بعد، مصاحفی که از روی آنها استنساخ شد به تدریج نقطه و نشان پیدا کرد.[۵۲]

قرائت و قرّاء بزرگ

با وجود نهایت احتیاط و امانتداری در مشورت و دقت، اختلاف قرائات در قرآن مجید راه یافت، و نمی‌شد راه نیابد. و در واقع از آن زاده شد. در حیات و حضور خود پیامبر(ص) نیز گاهی تفاوت دو تلفظ نزد ایشان مطرح می‌شد و حضرت یکی یا گاه هر دو را تصویب می‌کردند و حدیث سبعة اَحرُف (اینکه قرآن ۷ وجه مقبول دارد) ناظر به همین معناست. یعنی پیامبر(ص) برای رفع عسر و حرج، و تا زمانی که قرآن همه‌گیر شود و هیچ صاحب لهجه‌ای خود را از آن یا آن را از خود بیگانه نیابد در این باب چندان سخت نمی‌گرفت، و اختلاف تلفظها را، تا حدی که مخل معنی نبود، خطیر یا خطرناک نمی‌یافت. علل عمده اختلاف قرائات چند امر بود. از جمله:

  1. اختلاف لهجه‌ها. چنانکه مثلاً تمیمیها به جای «حتی حین» «عتّی عین» می‌گفتند.
  2. نبودن اعراب در خط عربی و مصاحف امام؛ تا آنکه ابوالاسود دؤلی به رهنمود امام علی(ع) اقداماتی در این باب صورت داد ولی کمال و تکمیل آن دو سه قرن به طول انجامید.
  3. نبودن اعجام یا نقطه و نشان در حروف. برای رفع این نقیصه در اواخر قرن اول، در عهد حجاج بن یوسف، کوششهایی به میان آمده ولی کمال و تکمیل آن نیز تا آخر قرن سوم طول کشیده است.
  4. اجتهادات فردی صحابه و قاریان و به طور کلی قرآن پژوهان که هر یک استنباط نحوی و معنایی و تفسیری خاصی از یک آیه و کلمات آن داشته‌اند.
  5. دور بودن از عهد اول و مهد اول اسلام- مکه و مدینه.
  6. نبودن علائم سجاوندی و وقف و ابتدا و هرگونه فصل و وصلی که بعدها علم قرائت و تجوید عهده‌دار تدارک آن شد. از اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم نهضت تدوین قرائات درگرفت و بسیاری از قرائت شناسان بر آن شدند که از میان انواع قرائات، صحیحترین آنها را برگزینند و ثبت کنند. نخستین کسانی که به این کار همت گماشتند هارون بن موسی (۲۰۱-۲۹۱ق) و ابو عبید قاسم بن سلّام (۱۵۷-۲۲۴ق) بودند که فرد اخیر، ۲۵ تن قاری ثقه را شناسایی و قرائات ایشان را ثبت و ضبط کرد که قاریان هفت گانه (قراء سبعه) از آن جمله بودند. یک قرن بعد، ابوبکر بن مجاهد (۲۴۵-۳۲۴ق) که قرآن پژوه برجسته‌ای بود، در سال ۳۲۲ق از میان قاریان بسیار، قرّاء سبعه را برکشید، که از آن پس مرجع طراز اول قرائت قرآن شناخته شدند. بعدها سه قاری بزرگ دیگر نیز بر این عده افزوده شدند (=قراء عشره). البته قاریان چهارده گانه و بیست گانه هم در تاریخ علم قرائت مشهورند؛ ولی قاریان دهگانه کسانی هستند که سند روایت آنان از طریق تابعین تابعین، به تابعین و از آن طریق به صحابه، اعم از کاتب و وحی و حافظان قرآن یا دیگران، و سپس به پیامبر(ص) می‌رسد.[۵۳]

قاریان هفتگانه و دهگانه

الگو:اصلی از قراء سبعه عده بسیاری نقل کرده‌اند، ولی قرآن پژوهان و قرائت شناسان بعدی، روایت دو تن از راویان هر قاری را که از نظر ضبط و صحت سند و طول ملازمت و آموزش نزد قاریان یا مقریان هفتگانه، دقیقتر و پذیرفتنی‌تر بوده است، به اصطلاح استاندارد کرده‌اند، لذا ۱۴ روایت پدید آمده است.

اسامی قاریان هفتگانه و راویان چهارده گانه شان

  1. عبدالله بن عامر دمشقی (م ۱۱۸ق)
    1. راوی اول او: هشام بن عمار
    2. راوی دوم: ابن ذکوان
  2. عبدالله بن کثیر مکی (۴۵-۱۲۰ق)
    1. راوی اول: البَزّی، احمد بن محمد (۱۷۰-ح ۲۴۳ق)
    2. راوی دوم: ابو عمرو محمد بن عبدالرحمن ملقب به قُنبُل (۱۹۵-۲۹۱ق)
  3. عاصم بن ابی النجود (۷۶-۱۲۸ق)
    1. راوی اول: حفص بن سلیمان (۹۰-ح ۱۸۰ق)
    2. راوی دوم: شعبه بن عیاش (۹۵-۱۹۴ق)
  4. زبّان بن علاء ابوعمرو بصری (ح۶۸-۱۵۴ق)
    1. راوی اول: حفص بن عمر الدوری (م۲۴۶ق)
    2. راوی دوم: ابوشعیب سوسی، صالح بن زیاد (۱۹۰-۲۶۱ق)
  5. حمزه بن حبیب کوفی (۸۰-۱۵۶ق)
    1. راوی اول: خلّاد بن خالد کوفی، ابوعیسی شیبانی (۱۴۲-۲۲۰ق)
    2. راوی دوم: خلف به هشام (۱۵۰-۲۲۰ق)
  6. نافع بن عبدالرحمن مدنی (۷۰-۱۶۹ق)
    1. راوی اول: وَرش، عثمان بن سعید مصری (۱۱۰-۱۹۷ق)
    2. راوی دوم: قالون، عیسی بن مینا (۱۲۰-ح۲۲۰ق)
  7. کسائی، علی بن حمزه (۱۱۹-۱۸۹ق)
    1. راوی اول: لیث بن خالد (م ۲۴۰ق)
    2. راوی دوم: حفص بن عمر الدوری (که راوی ابوعمرو بصری یعنی زبّان بن علاء هم بوده است).

چون سه تن بر این قاریان هفتگانه (قراء سبعه) اضافه شود قاریان دهگانه (قراء عشره) به دست می‌آید.

۸. خلف بن هشام (۱۵۰-۲۲۹ق)

  1. راوی اول: اسحاق (ابو یعقوب اسحاق بن ابراهیم بغدادی) (م۲۸۶ق)
  2. راوی دوم: ادریس، ابوالحسن عبدالکریم.

۹. یعقوب بن اسحاق (۱۱۷-۲۰۵ق)

  1. راوی اول: رُوَیس، محمد بن متوکل (م۲۳۴ق)
  2. راوی دوم: روح، ابوالحسن روح بن عبدالمؤمن هذلی (م۲۳۴ق)

۱۰. ابو جعفر یزید بن قعقاع (م۱۳۰ق)

  1. راوی اول: عیسی، ابو الحارث عیسی بن وردان مدنی (م۱۶۰ق)
  2. راوی دوم: ابن جماز، سلیمان بن مسلم (م ب۱۷۰ق)

قرآن پژوهان و اصولیان شیعه درباره حجیت قرائات هفتگانه و دهگانه بحث کرده‌اند.[۵۴]

تحریف‌ناپذیری قرآن

الگو:اصلی هرچند در میان مسلمانان چه شیعه و چه سنی[۵۵] افراد اندکی بر این گمان بوده اند که برخی مطالب از قرآن حذف شده است اما اجماع مسلمین بر این است که متن کنونی رایج این کتاب به صورت متواتر در میان نسلهای مسلمانان نقل شده است و هیچگونه کمی یا زیادتی در آن راه نیافته است.[۵۶]

فتوای برخی از مجتهدان بزرگ معاصر

نص فتوای برخی از مجتهدان و مراجع تقلید معاصر شیعه در پاسخ به استفتاهای صورت گرفته از آنها درباره تحریف قرآن کریم:[۵۷]

«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین محمد و آله الطیبین و الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. و بعد رأی بزرگان و محققین و عقیده علمای فریقین و نوع مسلمین از صدر اسلام تاکنون بر آن است که ترتیب آیات و سور و جمع قرآن به نحوی [است] که فعلاً در دست می باشد. بزرگان قائل به تحریف نبوده و نیستند. از نجف اشرف، محسن الحکیم الطباطبائی، 23، ذق 1383ق»
«بسم الله الرحمن الرحیم. قول به تحریف، از خرافات است و در قرآن مجید که فعلاً در بین مسلمانان متداول است هیچ گونه تحریف نشده و این مطلب را در تفسیر البیان مفصلاً متعرض شده ام، مراجعه شود. نجف اشرف، به تاریخ 12 شهر رمضان المبارک سال 1383 هجری ابوالقاسم الموسوی الخوئی.»
«بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی. راجع به تحریف که مورد سؤال واقع شده به طور قطع بیان می نمایم: در قرآن هیچ گونه تحریف نه به زیاده و نه به نقیصه و نه به تغییر الفاظ واقع نشده و اگر در بعض روایات از تحریف نامی برده شده، منظور تغییر معنی به آراء و توجیهات و تأویلات باطله می باشد، نه به تغییر الفاظ و عبارات. و آنچه دیده یا شنیده می شود از روایاتی در اسقاط آیات و سور از این معجزه خالده خاتمیه، همانا مجعول و ضعیف است، و خود آن آیات و سور دلیل روشنی هستند بر ساختگی بودنشان. مثلاً دو سوره که در کتاب اتقان یا سوره ای که در دبستان المذاهب یا در کتاب دیگر نقل شده، هر شخص خبیر و بصیر آنها را عرضه به قرآن کریم بدارد، مجعول و باطل بودن آنها را بدیهی خواهد دید. بعلاوه آنکه در قرآن کریم زیادتی را احدی نگفته است و آنچه بعضی توهم کرده اند که نقیصه است آن را هم نتوان گفت. با توجه به تعهد خداوندی که فرمود: «ان علینا جمعه و قرآنه»، و فرمود: «انا له لحافظون» و فرمود: «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» و همچنین آیات دیگر که دلالت بر این معنی دارد، بالجمله به همین ملاحظات و جهات علمیه و براهین متقنه دیگر علماء بزرگ شیعه امامیه از صدر اول، مانند شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و شیخ طبرسی و سایر بزرگان، خلفاً عن سلف، تصریح به عدم تحریف نموده اند و عقیده شان همان است که رئیس المحدثین شیخ صدوق فرموده است. در کتاب اعتقادات که بیش از هزار سال قبل بر این نوشته اند و عبارتشان این است: «اعتقادنا ان القرآن الذی انزله الله تعالی علی نبیه محمد صلی الله علیه و آله، هو ما بین الدفتین و ما فی ایدی الناس لیس باکثر من ذلک». تا اینکه می فرماید: «و من نسب الینا انا نقول انه اکثر من ذلک فهو کاذب». و الحاصل هر کس تأمل کند و به ادله و براهین مراجعه نماید و تاریخ اهتمام مسلمین را از عصر نبوت و بعد از آن در ضبط و حفظ و تعلیم و تعلم قرآن مطالعه کند، یقین می کند که از قرآن کریم محال است یک کلمه اسقاط شده باشد. و اگر کسی روایتی بیند و ظن به صدق آن پیدا کند اشتباه و خطا کرده است «و ان الظن لایغنی من الحق شیئاً». محمدهادی الحسینی المیلانی شهر رمضان، 1383ق».

مکی و مدنی

الگو:اصلی قرآن پژوهان اعم از اهل سنت و شیعه برای شناخت سوره‌ها (و آیات) مکی و مدنی، سه قاعده یا معیار نهاده‌اند:

  1. (قاعده مکانی) آنچه در مکه (و پیرامون آن) نازل شده، ولو بعد از هجرت، مکی است. و آنچه در مدینه (و پیرامون) آن نازل شده، مدنی است.
  2. قاعده ناظر به انسانها. آنچه خطاب به اهل مکه باشد (غالباً با «یا ایها الناس» یا «یا بنی آدم») مکی است، و آنچه خطاب به اهل مدینه باشد (غالباً با خطاب «یا ایها الذین آمنوا») مدنی است.
  3. (قاعده زمانی) که محققان آن را جامع و مانعتر شمرده‌اند، این است که آیات و سوره‌هایی که پیش از هجرت نازل شده است، مکی است، و آیات و سوره‌هایی که پس از هجرت فرود آمده است، مدنی است. چه در مکه نازل شده باشد، چه در مدینه یا در سفرها و غزوات.[۵۸] شناخت مکی و مدنی سماعی است و ملاک همان است که از پیامبر(ص) و صحابه و تابعان به ما رسیده است.

ناسخ و منسوخ

الگو:اصلی نسخ در لغت به معنای ابطال و ازاله است و در اصطلاح علوم قرآنی عبارت است از «رفع تشریع سابق -که ظاهراً مقتضی دوام بوده- به تشریع لاحق، به نحوی که جمع آنها یا ذاتاً یا به دلیل تنافی آشکار یا به دلیل خاصی از اجماع یا نص صریح ممکن نباشد».[۵۹] یا در بیانی ساده‌تر: «برطرف شدن حکم شرعی به دلیل شرعی».[۶۰] یا «پایان یافتن تعبد مؤمنان به قرائت یک آیه یا حکم برگرفته از آن یا به هر دو».[۶۱]

خود قرآن مجید به وقوع نسخ در قرآن تصریح دارد. چنانکه می‌فرماید: «هر آیه‌ای را که نسخ کنیم یا فروگذاریم، بهتر از آن یا همانندش را در میان می‌آوریم».[۶۲] همچنین: «و چون آیه‌ای را جانشین آیه دیگر سازیم -و خدا داناتر است که چه فروفرستاده است- گویند تو دروغزنی، چنین نیست بلکه اکثرشان نمی‌دانند».[۶۳] همچنین: «خداوند هرچه را بخواهد می‌زداید یا می‌نگارد، و‌ام الکتاب نزد اوست».[۶۴] از نظر قرآن پژوهان مسلمان اعم از اهل سنت و شیعه، نسخ هم در قرآن و هم در سنت رواست.[۶۵]

‌شان نزول (اسباب نزول)

الگو:اصلی آیات قرآن به دو دسته عمده تقسیم می‌شوند. قسمتی که بخش اعظم را تشکیل می‌دهد، آیاتی است که به اراده الهی بدون هیچ انگیزه و ملاحظه دیگری بر پیامبر(ص) وحی شده است. قسم دیگر و کمتر، آیاتی است که به دنبال حادثه‌ای یا پرسشی پیش آمده است. سبب نزول یا‌شأن نزول، عبارت از سؤال یا رویدادی است که در عصر رسالت پیامبر(ص) پیش آمده، انیگزه نزول آیه یا آیاتی شده است. و چه بسیار آیه‌های قرآنی هست که با کلماتی چون «یسئلونک» (و مشتقات دیگر آن) و «یستفتونک» از پیامبر(ص) حکم یا حکمت الهی پرسیده شده است.[۶۶]

محکم و متشابه

الگو:اصلی «محکم» از اِحکام به معنای اتقان است. و مراد از کلمه یا آیه محکمه، آن است که معنای آن واضح است و چندوجهی یا مبهم نیست و به قول راغب اصفهانی «چه از نظر لفظ، چه از نظر معنی، شبهه در آن راه ندارد». مانند اکثر آیات تشریع (آیات الاحکام) و مواعظ و آداب و اخلاق قرآن. «متشابه» از تشابه است. یعنی همانندی، و هم‌ریشه با شبهه و اشتباه است. و عبارت یا آیه متشابه به گفته راغب اصفهانی، «ظاهرش بیانگر باطنش نیست». شیخ طوسی می‌نویسد: «محکم آن است که به خاطر وضوحش بدون قرینه یا دلالت [خارجی] به صرف توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته شود... و متشابه آن است که با توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته نشود، مگر آنکه قرینه‌ای [خارجی] بر آن افزوده شود که معنای مراد را برساند».[۶۷]

به تعریف دیگر، متشابه، لفظی است محتمل وجوه معانی که در معرض شک و شبهه است و لذا محتاج به تأویل است؛ و هم قابل تأویل صحیح است و هم تأویل فاسد. مانند اکثر آیات خلق (آفرینش انسانها و آسمانها، و تقدیر و صفات و افعال الهی).[۶۸] اکثریت عظیم آیات قرآنی محکم، و اقلیت آنها (در حدود ۲۰۰ آیه)[۶۹] متشابه است.

بعضی از متکلمان و جدل پیشگان با تمسک به آیاتی چونالگو:سخ الگو:متن قرآنالگو:سخ و الگو:سخالگو:متن قرآنالگو:سخ منکر وجود متشابهات در قرآنند. و برخی به عکس با تمسک به آیاتی چون الگو:سخالگو:متن قرآنالگو:سخ برآنند که همه قرآن متشابه یا متشابهات است. اخباریان نیز کمابیش همین حرف را می‌زنند و فهم قرآن را جز از طریق اخبار و احادیث معصوم(ع) جایز نمی‌دانند.[۷۰]

در خود قرآن کریم به وجود محکمات و متشابهات تصریح شده است، و درباره هر یک توضیحی آمده است:الگو:سخ الگو:متن قرآن

تحدّی و اعجاز قرآن

تحدّی

الگو:اصلی کفار مکه وقتی که با دعوت پیامبر(ص) و کلام الهی رو به رو شدند، یا از استماع آن خودداری می‌کردند و دیگران را هم باز می‌داشتند[۷۱] یا می‌گفتند «این جز سخن انسان نیست»[۷۲] یا می‌گفتند «اگر می‌خواستیم همانند این می‌گفتیم. این جز افسانه‌های پیشینیان نیست».[۷۳] در اینجاست که خداوند «تحدی» می‌فرماید. یعنی از منکران و معاندان می‌خواهد که اگر قرآن را غیر وحیانی و غیر الهی می‌دانند نظیری برای آن بیاورند.[۷۴] همچنین: «یا می‌گویند این قرآن را برساخته است؛ بگو اگر راست می‌گویید ده سوره برساخته همانند آن بیاورید، و هر کسی را که می‌توانید، در برابر خداوند، به یاری بخوانید، آنگاه اگر از عهده پاسخ شما برنیامدند، بدانید که آن به علم الهی نازل شده است...»[۷۵] و سرانجام می‌فرماید: «و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم شک دارید، پس -اگر راست می‌گویید- سوره‌ای مانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را -غیر خدا- فراخوانید. پس اگر نکردید -و هرگز نمی‌توانید کرد- از آن آتشی که سوختش مردمان و سنگها هستند، و برای کافران آماده شده، بپرهیزید.»[۷۶] و این تحدی، عام و خطاب به همه انسانها، و اعم از عربها و همه ادوار است. در عصر نزدیک به عصر رسالت و قرون بعدی، عده‌ای از جمله مسیلمه کذاب، در مقام معارضه با قرآن برآمده‌اند و فقط کلماتی سست پیوند، بدون معنای بلند یا حتی معنای عادی، که نه نظیر قرآن است، و نه نظیر کلام متعارف، چیزهایی سرهمبندی کرده‌اند. و بدینسان معجزه بودن قرآن تحقق یافته است.[۷۷]

اعجاز قرآن

الگو:اصلی در معنای اعجاز قرآن چند وجه گفته‌اند:

  1. فصاحت و بلاغت بی‌مانند که نظیر و بدیلی ندارد [= نظریه اعجاز زبانی].
  2. موسیقی و آهنگ آن.
  3. بی‌مانندی معارف و تعالیم آن.
  4. تشریعات آن که موافق فطرت و عقل سلیم است و سعادت دو جهانی دربردارد.
  5. براهین آن قاطع و دارای فصل الخطاب است.
  6. مشتمل بر اخبار غیبی است، چه مربوط به گذشته، چه آینده.
  7. مشتمل بر اشارات علمی بر اسرار آفرینش است.
  8. استقامت بیان دارد و خالی از تناقض و اختلاف است، با آن که در هنگامه حوادث بسیار و در طول ۲۳ سال نازل شده است.
  9. قول به اینکه خداوند، دلها و همتهای مخالفان را از آوردن نظیر قرآن، منصرف داشته است (= نظریه صرفه).

معجزات پیامبران پیشین بیشتر حسی بوده است، ولی قرآن که معجزه جاودانه و مستمر اسلام و پیامبر اسلام(ص) محسوب می‌گردد، معجزه‌ای عقلی-علمی (فرهنگی) است. به گفته‌ای مشهور، معجزه هر پیامبری مناسب با پیشرفت زمانه‌اش بوده است، و چون، در عصر پیامبر ما، شعر و ادب در میان قوم عرب، هنری والا محسوب می‌گردیده، خداوند برای پیامبر اسلام(ص)، معجزه زبانی-ادبی انتخاب فرموده است.[۷۸] از طرف دیگر، دین خاتم و جاودان، معجزه جاودان نیاز دارد و قرآن که به صورت کتابی ماندگار است این نیاز را نیز برآورده کرده است.

از میان وجوه مختلف اعجاز قرآن که شمرده شد، دو وجه برجسته‌تر است:

  1. اعجاز زبانی-ادبی، که اکثریت قاطع علمای امامیه برآنند و نیز بسیاری از قرآن پژوهان و ادب شناسان اهل سنت از جمله جاحظ و قاضی عبدالجبار، و زمخشری، و عبدالقاهر جرجانی و سکاکی و هنرمند بزرگی چون خواجه شمس الدین محمد حافظ.
  2. نظریه صَرفِه. طبق این نظریه، اعجاز قرآن کریم در خود قرآن و از جمله در فصاحت بی‌نظیر و هنر ادبی-زبانی آن نیست، بلکه در این است که خداوند صرف هِمَم فرموده است. یعنی اندیشه کسانی را که قصد برابری و نظیرآوری با قرآن کریم داشته‌اند، منصرف گردانده است. از علمای امامیه، سید مرتضی، و شیخ مفید طرفدار این نظریه‌اند. اما این نظریه، نظریه‌ای ضعیف و خدشه‌پذیر است، زیرا ارزش ذاتی و ادبی = زبانی و محتوایی و سبکی قرآن را برای معجزه بودن آن کافی نمی‌داند. شاید علت گرایش این بزرگان و نیز نظّام معتزلی (که واضع این نظریه شمرده می‌شود) و ابن حزم ظاهری و برخی دیگر از اشاعره که از نظریه صرفه دفاع می‌کنند، این باشد که نظریه اعجاز زبانی-ادبی را نارسا می‌دانند و برآنند که فی المثل آثار ادبی شامخ هر قوم و ملتی معجزه آسا و معارضه ناپذیر و بی‌همانند است.[۷۹]

حدوث و قدم قرآن

الگو:اصلی یکی از بحثهای کلامی_عقیدتی که در اطراف قرآن مجید درگرفته است بحث در این بوده است که آیا قرآن که کلام خداست پیوسته با خود صاحب کلام (خداوند) و همانند ذات او قدیم است، یا مانند جهان و همه آفریدگان حادث یا مخلوق است. این بحث از آغاز نضج علم کلام اسلامی پیدا شده و بلکه بعضی برآنند که اصولاً نام علم کلام از همین بحث درباره کلام الهی پدید آمده است. طبق قرآن، «تکلم» از صفات خداوند است.[۸۰] اشاعره قائل به اینند که قرآن کلام نفسی است و قائم به ذات الهی و قدیم به قدم او و از صفات ذاتی اوست. ولی معتزله و شیعه برآنند که تکلم الهی از صفات فعلیه اوست و قرآن کلام لفظی و حادث است.[۸۱] این مسأله از اصول یا فروع اعتقادی مسلمانان و از ضروریات دین یا مذهب نیست، ولی در قرن ۳ق بازتاب اجتماعی عظیمی پیدا کرد که آغازش در عصر هارون الرشید و اوجش در عهد مأمون و معتصم و واثق و پایانش در عصر متوکل بود.[۸۲]

حجیت ظواهر قرآن

الگو:اصلی «حجیت ظواهر کتاب یا قرآن» مبحث و اصطلاحی است که بیشتر در علم اصول از آن سخن می‌رود. و مراد از آن این است که آیا مخاطبانی که فی الجمله فرهنگی دارند و زبان عربی بدانند می‌توانند قرآن را درست بفهمند، یا باید به دیگران یا منابع دیگر رجوع کنند. خوئی در مقاله‌ای تحت همین عنوان می‌نویسد: تردیدی نیست که پیامبر(ص) برای خود طریقه خاصی برای تفهیم مقاصدش وضع و اختراع نکرده بود، بلکه با قوم خودش به شیوه‌هایی از تفهیم و تکلم که با آن آشنا بودند، سخن می‌گفت و برای آنان قرآنی می‌آورد که معانیش را بفهمند و در آیاتش تدبر کنند و اوامرش را انجام دهند و نواهیش را رها کنند و در آیات عدیده‌ای این معنی آشکارا بیان شده است.[۸۳] و آیات دیگری که دلالت بر وجوب عمل به محتویات قرآن و لزوم اخذ به آنچه از ظواهرش فهمیده می‌شود، دارد.[۸۴]

تفسیر و تأویل

الگو:تفسیر الگو:اصلی تفسیر در لغت یعنی شرح و بیان و توضیح و تبیین، و در قرآن یکبار هم به این معنی به کار رفته است.[۸۵] در اصطلاح علوم قرآنی، چندین تعریف برای تفسیر به دست داده‌اند:

  1. «علم قرآن»[۸۶]
  2. «تفهیم مراد الله تعالی از قرآن است در حد مستطاع بشر، مستند به قواعد لسان عرب، و اسلوب آن، و کتاب الله و اثر مرفوع پیامبر(ص) و اوصیاء او، غیر معارض با عقل و کتاب و سنت و اجماع»[۸۷]
  3. «علمی است که درباره قرآن کریم از حیث دلالتش بر مراد الله تعالی به قدر طاقت بشری بحث می‌کند.»[۸۸]
  4. «علمی است که در آن از احوال قرآن از جهت نزول و سند و اداء و الفاظ و معانی متعلق به الفاظ و متعلق به احکام بحث می‌کند».[۸۹]

سیوطی می‌نویسد که برای مفسر لازم است که در ۱۵ علم یا فن مهارت داشته باشد:

  1. لغت
  2. نحو
  3. صرف
  4. اشتقاق
  5. معانی
  6. بیان
  7. بدیع
  8. علم قرائت [و اختلاف قرائات]
  9. اصول دین [و توسعاً علم کلام]
  10. اصول فقه
  11. شناخت اسباب نزول
  12. شناخت ناسخ و منسوخ
  13. فقه
  14. احادیثی که مجمل و مبهم را بیان [و روشن] می‌کند.
  15. علم موهبت؛ و آن علمی است که خدای تعالی به کسی که به آنچه دانست عمل کند به ارث می‌سپارد؛ و اشاره به همین است حدیث «هر کس به آنچه می‌داند عمل کند، خداوند علم آنچه نمی‌داند را به او خواهد سپرد».

سیوطی پس از اینها می‌گوید: هر کس بدون شناختن این علوم و فنون اقدام به تفسیر قرآن کند، تفسیر به رأی کرده است؛ که از آن نهی شده است.[۹۰]

تأویل لغتاً از اول به معنای رجوع است.[۹۱] این کلمه در قرآن مجید بکار رفته است.[۹۲] در قرون اولیه بین تفسیر و تأویل فرقی نبوده است. چنانکه حتی طبری همواره در تفسیر خود از کلمه تأویل استفاده می‌کند و مرادش همان تفسیر است. غزالی در مستصفی می‌نویسد: «تأویل گاه در تأویل کلام و معنی بکار می‌رود. چنانکه در مورد آیات مشتابه، و گاه و تأویل رؤیا و احکام، چنانکه در قصه یوسف هست، و گاه در تأویل اعمال، چنانکه در قصه موسی با رجل صالح (خضر) است، و اصطلاحاً عبارت است از اخراج دلالت لفظ از دلالت حقیقی به دلالت مجازی بی‌آنکه از عادت و عملکرد زبان عربی در تجوز عدول شود و باید بر وفق قواعد علاقه‌های مجازی باشد، مانند تسمیه شیء به شبه آن یا به سبب آن یا به لاحق آن یا مقارن آن، یا نظایر آن». بعضی تأویل را «توجیه متشابهات» دانسته‌اند و «کشف معنای ثانوی کلام که آن را بطن گویند، در برابر معنای آشکار که آن را ظَهر گویند».[۹۳] نویسنده التمهید در تعریف دیگر از تأویل می‌گوید عبارت است از معنی و مفهوم نهفته و پنهان از ظاهر کلام است که نیاز به دلالت صریحی از خارج آن لفظ دارد.[۹۴] راغب در مفردات می‌گوید: «اکثر استعمال تفسیر در الفاظ است و موارد استعمال تأویل در معانی. تفسیر در مفردات الفاظ است و تأویل در جمله ها». بعضی گفته‌اند تفسیر با وضع عبارت کار دارد و تأویل با معانی مستفاد از اشارات.[۹۵] محمدحسین ذهبی پس از بیان انواع تعریفها و فرقها بین تفسیر و تأویل می‌نویسد: «تفسیر راجع به روایت است و تأویل راجع به درایت».[۹۶] در لزوم تأویل، هم قرآن ناطق است و ائمه(ع) و صحابه و هم قرآن پژوهان اعصار بعد، ولی تأویل قرآن، کار هر کسی نیست.[۹۷]

تجوید و ترتیل

الگو:اصلی به تعریفی ساده، تجوید علم و قواعد درست خواندن، و ترتیل، هنر درست خوانی قرآن مجید است. تجوید از علوم شرعی و علوم قرآنی است. قدمت آن به عصر پیامبر(ص) و مواظبت ایشان بر ادای درست کلمات قرآنی و آموختن درست خوانی قرآن باز می‌گردد. امت اسلامی همچنانکه به فهم معانی قرآن و اقامه حدود آن متعبد بوده‌اند؛ به درست خواندن الفاظ و اصطلاحاً اقامه حروف آن هم به صفتی که از ائمه قرائت دریافت می‌کردند، کوشا بودند و این تلقی شفاهی سینه به سینه از طریق قاریان و مقریان و نهایتاً به سنت و قرائت پیامبر(ص) منتهی می‌شده است که مخالفت با آن یا عدول از آن جایز نیست و تشبه به آن و پیروی هر چه دقیقتر از آن، هدف اعلای تجوید است.[۹۸]

تجوید از شعب علم قرائت است. فرق آن با قرائت این است که علم قرائت متصدی ضبط صحیح کلمات قرآن است که هم اعراب آن درست باشد و هم ثبت و ضبط کلمات که مثلاً «طلح» درست است یا «طلع» اما تجوید بعد از علم قرائت و ضبط متن مجال ظهور می‌یابد و به ادای شفاهی درست کلمات مربوط می‌گردد. ترتیل یعنی هنر درست و شمرده و شیواخواندن قرآن مجید و در قرآن چندبار و روشن‌تر از همه در آیه سوم سوره مزمّل به آن توصیه شده است: «و رتّل القرآن ترتیلاً» (و قرآن را شمرده و شیوا بخوان). وقتی درباره همین آیه قرآنی از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند فرمود: «الترتیل تجوید الحروف و معرفة الوقوف». (ترتیل، خوب اداکردن حروف و آشنایی به وقفهای قرآن است).[۹۹] همین ابن الجرزی در تعریف ترتیل می‌نویسد: «پیوسته و آهسته خواندن بدون شتاب است و قرآن بدون شتاب و به تأنی نازل شده است». [و باید به همان نحو با تأنی خوانده شود].[۱۰۰]

قصص قرآن

یک از مضامین سراسری و تکرارشونده قرآن مجید، قصص انبیاء و اقوام و نیز سایر قصه هاست، که غالباً دربردارنده نکته هاس و عبرتهاست. بررسی و شناخت قصه‌های قرآنی، شعبه‌ای از علوم قرآنی است. چنانکه در اشاره به سبک قرآن گفته شده، بیان قرآنی پیگیر، دنباله دار، پیوسته و متحد المضمون نیست، بلکه همچون دسته گلی است از گلهای رنگارنگ، و تلفیقی است از مضامین متعدد و به ندرت یک داستان از آغاز تا انجام به دنبال هم می‌آید. استثناهای معروف یعنی بیان سراسری، عبارت است از داستان حضرت یوسف(ع) و برادرانش که به صورت یکپارچه سراسر سوره یوسف را در برمی‌گیرد. و داستان موسی در سوره طه، و داستان داود(ع) در سوره ص و داستان سلیمان(ع) در سوره نمل، یا نوح(ع) در سوره نوح، یا هود(ع) در سوره هود. ولی داستان یونس در سوره یونس حتی به اندازه چند آیه هم نیست. و داستان ابراهیم(ع) فقط در سوره ابراهیم نیست. و در سوره ابراهیم فقط داستان ابراهیم(ع) نیست، بلکه مضامین و قصص دیگر هم هست. و بقیه و بلکه عمده داستان ابراهیم(ع) را باید در سوره بقره و سوره‌های دیگر یافت. اشاره به ابراهیم(ع) در ۱۵ سوره قرآن پراکنده است. یا همچنین داستان موسی(ع) در ۲۱ سوره پراکنده است.[۱۰۱]

قصص قرآن اعم از قصص انبیاء است. یعنی در قرآن، داستانهایی جز قصص انبیاء هم هست. از جمله داستان اصحاب کهف در سوره کهف، یا داستان قارون در سوره قصص.[۱۰۱]

بعضی از شخصیتها یا اعلام قصص قرآن عبارت است از: آدم، آزر، ابلیس، ادریس، ارم ذات العماد، اسحاق، اسماعیل، اصحاب الاخدود، اصحاب الرس، اصحاب الرقیم (که با اصحاب کهف یکی است)، اصحاب السبت، اصحاب السفینه، اصحاب الکهف، بنی آدم، بنی اسرائیل، تبّع، ثمود، جالوت، جن، حوا (بدون بردن نام)، حواریون، خضر (رجل صالح)، داود، ذوالقرنین، ذوالکفل، روم، زکریا، زلیخا (بدون اسم)، زید بن حارثه، زینب بنت جحش (بدون اسم)، سامری، سبأ، سحره، سلیمان، شعیب، صالح، طالوت، عاد، عزیر، عیسی بن مریم، فرعون، قارون، کنعان بن نوح (بدون اسم)، لقمان، لوط، حضرت محمد(ص)، مدین، مریم، مؤتفکات (شهرستانهای لوطموسی، نصاری، نمرود، نوح، هابیل و قابیل، هاروت و ماروت، هارون، هامان، هود، یأجوج و مأجوج، یحیی، یعقوب، یونس، یهود.[۱۰۱]

فقه یا احکام قرآن

الگو:اصلی در اصطلاح فقه و اصول به قرآن، «کتاب» گفته می‌شود که اولین و مهمترین مصدر تشریع احکام و منشأ فقه اسلامی است. «قرآن، جامع قوانین الهی و معیار سنجش اخبار و احادیث بوده و خواهد بود و بر همین اساس است که از زمان نزول بر پیامبر اکرم(ص) تا به امروز و برای همیشه به عنوان اولین مرجع احکام مورد توجه فقهای اسلامی بوده است و خواهد بود و تاریخ فقاهت و اجتهاد، خود گواه این مدعاست».[۱۰۲]

معروف است که آیات فقهی یا آیات الاحکام در قرآن مجید در حدود ۵۰۰ آیه است.[۱۰۳] ولی استنباط از قرآن، نیاز به معارف بسیار و احاطه بر علوم زبانی و ادبی (از جمله لغت و نحو و معانی و بیان) و علوم قرآنی (از جمله شناخت ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و اسباب نزول) و علوم شرعی و مبادی فقه و اصول دارد؛ تا مثلاً محقق دریابد که هر امری در قرآن، حاکی از وجوب نیست، و هر وجوبی با امر بیان نمی‌شود. و گاه نهی در قالب نفی و اخبار جانشین انشاء است. عملاً اگر کسی به درجه اجتهاد نرسیده یا لااقل قریب الاجتهاد نباشد، استنباط فقهی‌اش از قرآن، اتقان و اعتبار علمی ندارد. همین است که مسأله حجیت ظواهر قرآن را به آسانی نمی‌توان پذیرفت. و مراد از این تردید، تأیید یا تقویت موضوع اخباریان نیست که کتاب را به شرط سنت و فقط از طریق سنت قابل فهم می‌دانند؛ غافل از آنکه ائمه اطهار(ع) قرآن را میزان و محک صدق اخبار منقول از خود شمرده‌اند. بلکه مراد ما تأیید موضع اصولیان و بیان ضرورت و اهمیت اجتهاد است. و نهایتاً چنانکه محققان گفته‌اند قرآن مجید با آنکه قطعی الصدور است، ظنی الدلاله است. فقها و قرآن پژوهان فقهی مشرب همه مذاهب اسلامی، کتب بسیاری در فقه قرآن یا احکام القرآن تألیف کرده‌اند.[۱۰۴]

ترجمه قرآن

الگو:اصلی درباره جواز ترجمه قرآن، قرنها بین علما و فقهای مذاهب اسلامی بحث و اختلاف نظر بوده است و چون اغلب فقها و ائمه اربعه اهل سنت (جز ابوحنیفه که قول اولش بر جواز بوده، سپس آن را موکول به ندانستن عربی کرد) حکم داده‌اند که خواندن فاتحه و سوره در نماز جز به عربی روانیست، بعضی استنباط کرده‌اند که شاید اصولاً ترجمه قرآن به هیچ زبانی روانیست. اما سابقه ترجمه قرآن بسیار کهن است و معروف است که سلمان فارسی، بسم الله الرحمن الرحیم را «به نام یزدان بخشاینده» ترجمه کرده بوده است.[۱۰۵] در این زمینه قولی مهم وجود دارد. سرخسی در کتاب المبسوط[۱۰۶] می‌نویسد: «اهل فارس نامه‌ای به سلمان فارسی نوشتند که فاتحه را برای آنان به فارسی بنویسد، و نوشت. آنگاه آنان آنچه را که نوشته بود در نماز می‌خواندند، تا زبانشان نرم [و قادر به تلفظ عربی] شد. و این امر را به نبی اکرم(ص) عرض کردند، حضرت انکاری نفرمودند.»عبداللطیف طیباوی (۱۹۱۰-۱۹۸۱م) مقاله‌ای تحت عنوان «احکام ترجمة القرآن الکریم و تاریخها» نوشته است.[۱۰۷] طیباوی با نقد تاریخی و اظهار اینکه در عهد پیامبر(ص) ایرانیها اسلام نیاورده بودند، تا چنین مشکلی برایشان پدید آید، این قول را رد می‌کند. محمد حمیدالله که استدراکاتی بر مقاله طیباوی در همان نشریه[۱۰۸] نوشته است، نقد و جرح طیباوی را در این مورد رد می‌کند و می‌گوید در روایات «بلاد فارس» نیامده است، بلکه «قوم من الفرس» آمده است و بین صحابه و بین بسیاری از ساکنان یمن، ایرانیان مسلمان بسیار بوده‌اند.[۱۰۹]

ابوحنیفه نخستین فقیه مشهوری است که به جواز قرائت قرآن به فارسی در نماز فتوا داده است، و بر مبنای رأی او بعضی از یارانش به جواز ترجمه قرآن در نماز به زبانهای دیگر از جمله ترکی، هندی، سریانی و عبری رأی داده‌اند. ابویوسف و شیبانی، معاصران ابوحنیفه با او مخالفت ورزیده و قرائت قرآن را به فارسی فقط برای کسی که عاجز از قرائت عربی باشد، تجویز کرده‌اند. بعضی از محققان نیز برآنند که ابوحنیفه بعدها از قول خود بازگشته است.[۱۱۰] از قدما؛ سیوطی و از معاصران محمدرشیدرضا در تفسیر المنار[۱۱۱] قائل به رجعت ابوحنیفه از حکم خود شده‌اند. گویا پیروان ابوحنیفه در گذشته و حال به این جواز عمل نکرده‌اند و همواره نماز را به عربی خوانده‌اند. قوی‌ترین حجت طرفداران ترجمه قرآن این است که خداوند می‌فرماید: الگو:متن قرآن. با این وصف، شافعی چنین حکم داده است که قرائت قرآن جز به عربی جایز نیست، زیرا قرآن به این زبان نازل شده و به زبان دیگر، و در ترجمه، دیگر قرآن نیست؛ و معجزه بودن قرآن منوط به عربی بودن آن است؛ و چون به زبان دیگر ترجمه شود، صفت اعجازش از بین می‌رود. ولی کسی که عاجز از قرائت به عربی باشد، باید در نماز به جای قرائت سوره‌های قرآن، تسبیح یا تهلیل بگوید. جاحظ بر آن است که ترجمه شعر عربی ممکن نیست. زیرا چون حکمت عرب (شعر عربی) به غیر عربی برگردد، اعجاز و هنرش بر باد می‌رود. سپس می‌گوید ترجمه قرآن از شعر هم دشوارتر و خطرات آن بزرگتر است.[۱۱۲]

علمای شیعه، جز در مورد نماز، همواره طرفدار جواز و لزوم ترجمه قرآن بوده‌اند.[۱۱۳]

علوم قرآنی

علوم قرآنی اصطلاحی است نسبتاً جدید ولی مصداق آن کهن و تاریخ آن به قدمت تاریخ قرآن است. و مراد از آن علومی است که پیرامون و بر محور قرآن، شکل گرفته و رشد کرده و هدف آن شناخت همه شئون مربوط به قرآن اعم از تاریخ و تفسیر و صورت و محتوا و نهایتاً استفاده بهتر بردن از قرآن در حوزه علوم شرعی و معارف دینی است. این علوم عبارتند از:

  1. تاریخ قرآن
  2. علم تفسیر
  3. علم قرائت و تجوید و ترتیل
  4. علم رسم عثمانی، یعنی چگونگی رسم الخط و املای قدیمی و ثابت قرآن مجید
  5. علم اعجاز قرآن
  6. علم اسباب نزول
  7. علم ناسخ و منسوخ
  8. علم محکم و متشابه
  9. علم شناخت مکی و مدنی
  10. علم اعراب
  11. علم غریب القرآن و مفردات قرآن و وجوه و نظایر (واژگان شناسی قرآن)
  12. علم قصص
  13. فقه قرآن یا احکام القرآن

شاید فن ترجمه قرآن را بتوان ملحق به علم تفسیر شمرد. سابقه علوم قرآنی بسیار کهن است، و بعضی از علوم قرآنی که عمدتاً نقلی و متکی بر حدیث است مانند ناسخ و منسوخ و اسباب النزول، قدمتش به اندازه قدمت علم حدیث و احادیث مروی از معصومان(ع) است. اما علم رسم عثمانی، همزمان با تدوین و جمع عثمانی و تهیه نسخه نهایی و رسمی قرآن (معروف به مصحف امام و مصحف عثمانی) پیدا شده است. و بسیاری از فقهای مذاهب اسلامی تغییر و تبدیل آن را شرعاً جایز ندانسته‌اند و قرآن رسمی جهان اسلام که در عصر جدید با اتکا به اساسی‌ترین منابع قدیم تهیه و چاپ شده است بر مبنای همین رسم یا رسم الخط عثمانی است. این رسم الخط، طبعاً تفاوتهایی با رسم الخط امروز عربی و فارسی دارد و برای فارسی زبانان حتی تحصیلکرده‌ها «دشوارخوان» است. زیرا در آن بسیاری الفها، نوشته نمی‌شود از جمله آنکه به جای سلطان، سلطن (با الفی کوتاه بالای طا)، و به جای یا نوح، ینوح (با الفی کوتاه بالای یا) نوشته می‌شود. ولی حق با کسانی است که طرفدار تثبیت و استانداردشماری رسم عثمانی هستند. زیرا اصلاحات املایی و رسم الخط بر وفق مشربها و مکتبهای زبانی و زبانشناختی یا سلیقه‌ای پایان ندارد، و اصولاً هر کاری کنیم و هر تدبیری بیاندیشیم، قرآن خوانی درست، نیاز به آموزش خاص خود دارد، و صرف داشتن سواد و تحصیلات و فرهنگ برای درست خوانی قرآن، کفایت نمی‌کند.[۱۱۴]

سابقه علم قرائت و شناخت اختلاف قراآت به صدر اول و عصر پیامبر(ص) و صحابه برمی‌گردد. ولی بعضی علوم قرآنی مانند علم اعجاز قرآن، یا اعراب قرآن متأخرتر است. زرقانی می‌نویسد: نخستین اثری که در علوم قرآنی تدوین شده است، البرهان فی علوم القرآن اثر علی بن ابراهیم بن سعید مشهور به حوفی (م. ۳۳۰ق) است که در ۳۰ مجلد بوده و نسخه ۱۵ جلد آن در دارالکتب المصریه محفوظ است. سایر آثاری که در علوم قرآنی و مشتمل بر همه یا اغلب علوم و فنون نامبرده، تدوین شده است عبارتند از:

  • فنون الافنان فی علوم القرآن؛ اثر ابن جوزی (م ۵۹۷ق)
  • المجتبی فی علوم القرآن؛ اثر ابن جوزی (م ۵۹۷ق)(هر دو کتاب در دارالکتب المصریه در قاهره محفوظ است).
  • جمال القرّاء، اثر علم الدین سخاوی (م ۶۴۱ق)
  • المرشد الوجیز، اثر ابوشامه (م ۶۶۵ق)(این اثر به طبع رسیده است).
  • البرهان فی علوم القرآن، اثر بدرالدین زرکشی (م۷۹۴ق)، این اثر عظیم و خوش تدوین چهارجلدی که به تصحیح محمدابوالفضل ابراهیم به طبع رسیده است اساس و منبع اصلی اتقان است.
  • مواقع العلوم من مواقع النجوم، اثر جلال الدین بلقینی (م۸۲۴ق)
  • الاتقان فی علوم القرآن، اثر محدث و قرآن پژوه مصری، ایرانی تبار، جلال الدین سیوطی (م۹۱۱ق) است.این اثر مهم‌ترین اثر در علوم قرآنی شمرد می‌شود و از آن، به ترجمه به فارسی موجود است.

در دوره جدید چند اثر قابل توجه در علوم قرآنی پدید آمده است که مهمترین آنها عبارتند از:

چاپ قرآن

تاریخ چاپ قرآن به آغاز رواج چاپ در اروپا و جهان باز می‌گردد. متن عربی قرآن، نخستین بار به وسیله پاگانینی در ونیز در فاصله سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۲۳م به چاپ رسید.[۱۱۶] و کلیه نسخه‌های آن به دستور پاپ، جمع آوری و نابود شد. سپس ابراهام هینکلمان آن را در سال ۱۶۹۴م در هامبورگ به چاپ رساند. یکی از مهمترین چاپهای قدیم و صحیح قرآن در اروپا، چاپ فلوگل است (۱۸۳۴م، لایپزیک). پس از چاپ ایتالیا و آلمان که بدان اشاره شد، اولین باری که متن قرآن برای مسلمانان چاپ شد، در روسیه سال ۱۷۸۷م در سن پطرزبورگ بود.[۱۱۷]

درباره اولین طبع قرآن در ایران، منابع، اختلاف دارند. بعضی اولین طبع قرآن را در تبریز به سال ۱۲۴۲ق یاد می‌کنند[۱۱۸] و بعضی ۱۲۴۶ق.[۱۱۹]

نقطه عطف مهم در طبع منقح و علمی قرآن مجید، طبع قاهره است. صبحی صالح می‌نویسد: «در قاهره، در سال ۱۳۴۲ق/۱۹۲۳م، چاپ زیبا و دقیقی از قرآن کریم، تحت اشراف مشیخه الازهر، به اهتمام هیأتی که ملک فؤاد اول تعیین کرده بود، منتشر گردید. این مصحف بر وفق روایت حفص از قرائت عاصم تدوین شده بود و عالم اسلامی، استقبال شایانی از آن کرد».[۱۲۰] مصحف قاهره، مبنای کتابت خوشنویس نامدار سوری، عثمان طه قرار گرفته و مصحف خوشنوشته او در قطعهای مختلف به تیراژ وسیع در سوریه انتشار یافته، و سپس در حدود سالهای اولیه آغاز قرن پانزدهم هجری قمری، مجمع ملک فهد، خاص طبع مصحف در مدینه، با تعیین گروهی از خبرگان قرآن شناس و تدقیقات علمی و فنی بسیار، همان مصحف کتابت عثمان طه را که در واقع مصحف قاهره است، با بهترین امکانات فنی و چاپ امروز، به زیباترین وجهی به طبع رسانده است و سالانه بیش از ۲ میلیون نسخه از آن را تجدید طبع کرده به حجاج و نهادهای دینی سراسر جهان اهدا می‌کند. به این ترتیب این مصحف که بر مبنای رسم الخط عثمانی کتابت شده است، و خوشبختانه قرائت آن (حفص از عاصم) مورد قبول و استناد شیعه امامیه هم هست، در جهان اسلام و سراسر جهان قبول عام و خاص یافته است و می‌توان آن را مصحف رسمی جهان اسلام تلقی کرد و این امر در ائتلاف بین شیعه و سنی اثری بسزا دارد.[۱۲۱]

منابع قرآن پژوهی

الف) فرهنگهای قرآن

اغلب لغت نامه‌های عربی، از لسان العرب و پیش از آن گرفته تا المعجم الوسیط و پس از آن، همه دارای شواهدی از مفردات و ترکیبات قرآنی هستند. علاوه بر این منابع عمومی، فرهنگ‌های خاص واژگان قرآن مجید هم از همان صدر اول، تدوین شده است. قدیمترین واژه‌نامه قرآن، مسائل نافع بن ازرق (یعنی سوالات لغوی نافع از ابن عباس است) که تماما در اتقان سیوطی آمده است.[۱۲۲] روایت دیگری از این لغات همان است که تحت عنوان مجعم غریب القرآن، مستخرج از صحیح بخاری، به طبع رسیده است، و کمابیش همان واژگان را از طریق ابن ابی طلحه از ابن عباس روایت می‌کند. واژه‌نامه‌های قدیمی دیگر قرآن عبارتند از: مجازالقرآن، ابوعبید معمربن مثنی(م ۲۱۰ق) (که در وقاع کمی فراتر از واژه‌نامه است و ترکیبات و عبارت دشوار و مجازی را هم شرح می‌دهد)؛ تاویل مشکل القرآن، و تفسیر غریب القرآن، هر دو، اثر ابن قتیبه(م ۲۷۶ق). سپس به مفردات راغب اصفهانی (م۴۰۱ق) می‌رسیم که نام کامل یا امروزین آن، معجم مفردات الفاظ قرآن است و بارها به طبع رسیده و اخیرا به فارسی هم ترجمه شده است. دیگر از فرهنگ‌های قرآن می‌توان از این آثار نام برد: قاموس القرآن، دامغانی، دارای ترجمه فارسی؛ وجوه قرآن، اثر تفلیسی که مانند لسان التنزیل (مجهول المولف) و ترجمان القرآن میر سید شریف جرجانی عربی ـ فارسی است. از مولفان شیعه، مجمع البحرین، اثر فخر الدین طریحی که فرهنگ لغات قرآن و حدیث است؛ وی در اثر دیگری به نام تفسیر غریب القرآن نیز به بیان واژگان قرآن کریم پرداخته است. قرآن پژوهان معاصر نیز آثار فاخری در بیان واژگان قرآن کریم پدید آورده اند، از جمله مهم ترین آنها عبارتند از:التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ اثر حسن مصطفوی، در ۱۴ جلد، فرهنگ قرآن؛ تألیف اکبر هاشمی رفسنجانی در ۳۳ جلد و قاموس قرآن؛ اثر سید علی اکبر قرشی، در ۷ جزء و سه مجلد.

ب) دایره المعارف‌های قرآن

  1. الموسوعة القرآنیة، جمع و تصنیف ابراهیم الابیاری (۱۱ مجلد، ۱۴۰۵ق)؛
  2. دایرة الفراید، در فرهنگ قرآن، تألیف سید محمدباقر محقق.

ج) فهارس قرآن

فهرست‌های قرآنی دو گونه‌اند یا لفظی‌اند یا موضوعی. فهرست لفظی یعنی فهرست کلمات قرآنی را کشاف الآیات (در عرف فارس: کشف الآیات) نیز گفته‌اند‌ که تدوین آنها؛ تاریخی سه چهار قرنه دارد. کشف الآیات که به آن آیه یاب هم می‌گویند با کشف الکلمات که به آن واژه‌نما (=کنکوردانس) هم می‌گویند از نظر فنی فرق دارد. زیرا اولی که می‌خواهد آیه را (با ذکر بخشی از آن) بازیابی کند، فقط کلمات کلیدی را فهرست می‌کند و حروف و کلمات غیرکلیدی (مانند الذی یا الذین) را رها می‌کند، ولی دومی می‌خواهد از همه الفاظ قرآنی، حتی حروف (حتی واو) فهرستی کامل به دست دهد. ولی خواه ناخواه اشتراک و شباهت ساختاری بین آنها هست. یکی از مهمترین و معروفترین کشف الکلمات قرآن مجید، نجوم الفرقان فی اطراف القرآن، اثر گوستاو فلوگل (۱۸۰۲ـ۱۸۷۰م) مستشرق و قرآن‌پژوه آلمانی است که آن را همراه با قرآن مصحح خود انتشار داده است. در عصر جدید، شادروان محمود رامیار (م ۱۳۶۳ش) قرآن‌پژوه نامدار و نویسنده بهترین تاریخ قرآن به زبان فارسی، فهرست الفاظ یا فهرست کلمات که همانند یک کشف الآیات الفبایی است، تدوین کرده است. ترتیب الفبایی این اثر، طبق ظاهر کلمات است، نه ماده اصلی، لذا برای ایرانیان، آسان‌یاب‌تر است؛ و همراه با قرآن کتابت مصطفی نظیف (قدرغه‌لی) در سال ۱۳۴۵ش به طبع رسیده است. (تحت عنوان: قرآن مبین و فهارس القرآن). مشهورترین و متداول‌ترین کشف‌الآیات، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، تدوین محمد فواد عبدالباقی (۱ـ۱۳۸۸ق) است که کلمات کلیدی قرآن را طبق ماده آنها، به ترتیب الفایی، همراه بخشی از آیه، یاد کرده است. و کتابی است کم حجم و پرفایده. گفتنی است که به رقم آیات این اثر با قرآن طبع ملک فواد (= مصحف قاهره) و از آنجا با مصحف المدینه همخوان است. آخرین دستارود علمی در این زمینه، فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم/المعجم الاحصائی لالفاظ القرآن الکریم، اثر قرآن‌پژوه معاصر دکتر محمود روحانی است در ۳ مجلد که به ترتیب الفبایی حروف ظاهر (و نه ماده کلمات) تدوین شده است. بعضی فهرست‌های موضوعی قرآن کریم، فهرس المطالب، یا کشف المطالب یا تفصیل الآیات نام دارد. معروفترین و کم فایده‌ترین اثر در این زمینه تفصیل الآیات اثر ژول لابوم (۱۸۷۶ ق) مستشرق فرانسوی است که کل قرآن را به ۱۸ باب و جمعا ۳۵۰ موضوع تقسیم کرده است. کشف المطالب اعتمادالسلطنه فهرست موضوع گسترش‌یافته‌تری است بر مبنای همین اثر ژول لابوم. فهرس المطالب مرحوم رامیار، که همراه با فهرست کلمات یا فهرس الالفاظ پیشگفته است، روایت گسترش‌یافته‌تر، همان است. جامع‌ترین و روشمند‌ترین فهرست موضوعی قرآن که با استفاده از شیوه‌های نوین فهرست‌سازی تحلیلی، تدوین شده، فرهنگ موضوعی قرآن مجید/الفهرس الموضوعی للقرآن الکریم، تدوین کامران فانی و بهاءالدین خرمشاهی است.

د) فهرست آثار قرآن‌پژوهی و کتابشناسیهای قرآن

مرجع مهم دیگری که جزء مفیدترین و ضروری‌ترین ابزار تحقیق است، کتاب‌شناسی‌ها و فهرست‌هایی است که آثار قرآن‌پژوهی را ثبت کرده است. در فهرست ابن ندیم، یا کشف الظنون حاجی خلیفه، یا الذریعة آقابزرگ تهرانی صدها اثر قرآنی و قرآن‌پژوهی، به نحو پراکنده، و ذیل عنوان یا موضع آنها، معرفی شده است. چنان‌که در الذریعه، ذیل کلمه تفسیر بیش از ۳۴۰ تفسیر شیعه معرفی شده است. ولی کتاب‌شناسی قرآن به شیوه اثری منفرد و مستقل که فقط دربردارنده آثار قرآنی است، در عصر جدید پدید آمده است. و پیش از ظهور کتاب‌شناسی‌ها، در بعضی از فهرست‌های کتابخانه‌ها و کتاب‌شناسی‌های عام، بسیاری از آثار قرآن‌پژوهی ثبت شده است. مهمترین و پرمحتواترین این‌گونه فهرست‌ها عبارتند از:

  1. تاریخ التراق العربی. اثر فواد سرگین، ج ۱.
  2. فهرست نسخه‌های خطی فارسی، نگارش احمد منزوی(تهران، ۱۳۴۸ش) ج ۱/۱ـ۱۳۱۰ که ۱۱۵۱ نسخه خطی در زمینه قرآن‌پژوهی را معرفی کرده است.
  3. فهرس مخطوطات دارالکتب الظاهریة، وضع و تدوین صلاح محمد الخیمی (دمشق، ۱۴۰۴ـ۱۴۰۵ق)، ۳جزء از این فهرست مفصل چند جلدی که به عربی نگاشته شده و مخطوطات کتابخانه ظاهریه دمشق را معرفی می‌کند، درباره علوم قرآنی و آثار قرآن‌پژوهی است.
  4. ادبیات فارسی، بر مبنای تالیف استوری. ترجمه یو.ا.برگل. ترجمه یحیی آرین‌پور(ودیگران). تحریر احمد منزوی (تهران ۱۳۶۲ش). (گفتنی است که در اینجا، مراد از ادبیات فن یا هنر ادبیات نیست، بلکه منابع و متون است)
  5. فهرست موضوعی نسخه‌های خطی عربی کتابخانه‌های جمهوری اسلامی ایران، علوم قرآنی، بخش اول قرائت و تجوید. نگارش دکتر سید محمدباقر حجتی، (تهران، ۱۳۷۰ش).

اما کتاب‌شناسی‌های قرآن چند فقره در عصر جدید تدوین شده که مهمترین آنها عبارت است از:

  1. معجم مصنفات القرآن الکریم، تدوین شواخ اسحاق (۴جلد، الریاض، ۱۴۰۳ق).
  2. معجم الدراسات القرآنیة، که احتمالا ۲۰ هزار مدخل را اعم از چاپی و خطی و کتاب و مقاله به هر زبانی در برمی‌گیرد، عبدالجبار الرفاعی که دو مجلد آن در سال ۱۳۷۲ش از سوی مرکز فرهنگ و معارف قرآن انتشار یافع است و انتشار باقی مجلدات ادامه دارد
  3. معجم الدراسات القرآنیة عندالشیعة الامامیة، اثر عامرالحلو.
  4. یک کتابشناسی قرآن به زبان اردو هم منتشر شده است. یکی از مهمترین و جامع‌ترین کتاب‌شناسی‌های قرآن کتابنامه بزرگ قرآن کریم، تدوین حجت الاسلام محمد حسن بکایی است.

پانویس

الگو:پانویس

منابع

الگو:قرآن الگو:اسلام الگو:پیامبر اسلام


en:Qur'an ur:قرآن کریم tr:Kur'an-ı Kerim es:Corán

id:Al-Qur’an
  1. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۰-۱۶۳۱
  2. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۲.
  3. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۰-۱۶۳۱
  4. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۱
  5. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۱
  6. رامیار، تاریخ قرآن، ص15.
  7. رامیار، تاریخ قرآن، ص16.
  8. رامیار، تاریخ قرآن، ص21.
  9. ر.ک: ترجمه فارسی اتقان، ج ۱، ص۱۸۱ به بعد؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه...، ص۱۶۳۱.
  10. سوره فرقان، ۱
  11. انبیاء، ۵۰
  12. شعراء، ۱۹۲
  13. بقره، ۲؛ حجر، ۱
  14. توبه، ۶؛ فتح، ۱۵
  15. سوره «ق»، ۲؛ بروج، ۲۱
  16. حجر، ۷۸
  17. سوره یس، ۲
  18. واقعه ۷۷
  19. حجر، ۱
  20. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۱.
  21. فرهنگ آماری کلمات قرآن کریم، دکتر محمود روحانی، ج ۲۳/۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه...، ج ۲، ص۱۶۳۱.
  22. تاریخ قرآن، رامیار، ۵۴۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه...، ج ۲، ص۱۶۳۱.
  23. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۱.
  24. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۱-۱۶۳۲.
  25. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۲.
  26. آیه: بقره، ۱۰۶؛ نحل، ۱۰۱؛ آیات: بقره، ۲۵۲؛ آل عمران، ۷؛ یوسف، ۱؛ نور، ۱.
  27. تاریخ قرآن، رامیار، ۵۷۰؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه...، ج ۲، ص۱۶۳۲.
  28. از جمله در بقره، ۲۳؛ توبه، ۶۴، ۸۶؛ نور، ۱
  29. هود، ۱۳
  30. خرمشاهی، دانشنامه...، ج ۲، ص۱۶۳۲.
  31. خرمشاهی، دانشنامه...، ج ۲، ص۱۶۳۲-۱۶۳۳.
  32. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۳
  33. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۳
  34. طباطبائی، قرآن در اسلام، ص۷۶.
  35. طباطبائی، قرآن در اسلام، ص۶۴.
  36. تاریخ قرآن، ص۱۳۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۳
  37. التمهید، ج ۹۳/۱-۹۸؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه...، ج ۲، ص۱۶۳۴.
  38. بحار الانوار، ج ۲۵۳/۱۸-۲۵۴؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه، ج ۲، ص۱۶۳۴.
  39. مقدمه نهم از تفسیر صافی؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه...، ج ۲، ص۱۶۳۴.
  40. خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۳۴.
  41. ترجمه اتقان، ج ۲۰۰/۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۴
  42. تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۱۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۴
  43. تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۱۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۴
  44. تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۵۵؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۴
  45. تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۸۰؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۴
  46. تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۸۱؛ نیز ترجمه اتقان، ج ۲۰۱/۱، ۲۰۵؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۴
  47. طباطبائی، قرآن در اسلام، ص۱۱۳؛ السجستانی، کتاب المصاحف، ص۱۶؛ سیوطی، الاتقان، ج ۱، ص۱۶۱.
  48. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۴
  49. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۵
  50. تاریخ قرآن، رامیار، ص۴۲۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۵
  51. تاریخ قرآن، رامیار، ص۴۰۷-۴۳۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۵
  52. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۵
  53. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۶
  54. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۶-۱۶۳۷
  55. ظاهر برخی از روایات نقل شده در منابع روایی شیعیان، احادیثی آمده است که به نظر می رسد بیانگر حذف شدن مطالبی از قرآن (مثل نام امام علی(ع)) است. همچنین طبق بعضی اخبار اهل سنت بعضی سوره‌ها مانند «سوره حفد» و «خلع» و آیه ها مانند آیه رجم جزو قرآن بوده ولی بعد نسخ التلاوه یا منسوخ التلاوه شده است و نهایتاً در مصحف رسم عثمانی نیامده است.ر.ک: خرمشاهی، بهاءالدین، تحریف‌ناپذیری قرآن کریم، در دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج1، ص482.
  56. خرمشاهی، بهاءالدین، تحریف‌ناپذیری قرآن کریم، در دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج1، ص495.
  57. خرمشاهی، بهاءالدین، تحریف‌ناپذیری قرآن کریم، در دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج1، صص497-498.
  58. ترجمه اتقان، ۴۶/۱-۴۷؛ مناهل العرفان، ۱۸۶/۱-۱۸۷؛ تاریخ قرآن، رامیار، ص۶۰۱-۶۰۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۷
  59. التمهید، ج ۲۷۰/۲؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۷
  60. مناهل العرفان، ج ۷۲/۲؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۷
  61. تفسیر بیضاوی؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۷
  62. بقره، ۱۰۶
  63. نحل، ۱۰۱.
  64. رعد، ۳۹.
  65. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۷
  66. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۷
  67. تبیان، ذیل تفسیر آیه ۷ سوره آل عمران؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۳۷-۱۶۳۸.
  68. التمهید، ج۸/۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۳۸.
  69. التمهید، ج۱۴/۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۳۸.
  70. التمهید، ج۱۵/۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۳۸.
  71. فصلت، ۲۶
  72. مدثر، ۲۵
  73. انفال، ۳۱
  74. طور، ۳۳-۳۴
  75. هود، ۱۳-۱۴
  76. بقره، ۲۳-۲۴. ترجمه فولادوند.
  77. خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۳۸.
  78. خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۳۸-۱۶۳۹.
  79. خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۳۹.
  80. نساء، ۱۰۳.
  81. خوئی، البیان، «حدوث القرآن و قدمه»، ص۴۳۲؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ج ۲، ص۱۶۳۹.
  82. خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۳۹.
  83. از جمله سوره محمد، ۲۴؛ سوره زمر، ۲۷؛ سوره شعراء، ۱۹۲-۱۹۵.
  84. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۹
  85. فرقان، ۳۲.
  86. کمالی، سیدعلی، قانون تفسیر، ص۲۷؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۳۹
  87. کمالی، سیدعلی، قانون تفسیر، ص۴۶-۴۷؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰-۱۶۳۹
  88. زرقانی، مناهل العرفان، ج ۴۷۱/۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  89. زرقانی، مناهل العرفان، ج ۴۷۱/۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  90. ترجمه اتقان، ج ۵۷۰/۲-۵۷۲؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  91. قاموس.
  92. آل عمران، ۷؛ نساء، ۵۹ و چند آیه دیگر.
  93. التمهید، ج ۲۸/۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  94. التمهید، ج ۳۰/۳-۳۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  95. قانون تفسیر، ص۳۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  96. التفسیر و المفسرون، ج ۲۲/۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  97. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  98. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  99. النشر، ابن الجزری، ج ۲۰۹/۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  100. النشر، ابن الجزری، ج ۲۰۷/۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۰
  101. ۱۰۱٫۰ ۱۰۱٫۱ ۱۰۱٫۲ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۱
  102. جناتی، محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص۶؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۱
  103. جناتی، محمدابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص۱۳، ۱۴؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۱
  104. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۲
  105. رامیار، تاریخ قرآن، ص۶۵۳؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۲
  106. قاهره، ۱۳۲۴ق، ۳۷/۱؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۲
  107. مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، المجلد ۵۴، جزء ۳، شعبان ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م، ص۶۳۵-۶۶۰.
  108. مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، المجلد ۵۵، جزء ۱، صفرالخیر ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م، ص۳۶۲-۳۶۵.
  109. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۲
  110. ر.ک:المرغینانی، علی، الهدایه فی الفروع، هند، ۱۳۰۲ق، ج ۸۶/۱؛ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۲
  111. ج ۳۱۳/۹، ۳۱۹-۳۲۰
  112. ر.ک: کتاب الحیوان، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۵۳ق، ج ۷۴/۱-۷۵؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۴۳.
  113. از جمله نگاه کنید به رأی و نظر صریح آیت الله خوئی در البیان، تعلیقه ۵؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۴۳.
  114. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۳
  115. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۳-۱۶۴۴
  116. دائرة المعارف فارسی؛ صبحی صالح، این تاریخ را حدود ۱۵۳۰م یاد می‌کند؛ به نقل خرمشاهی، بهاء الدین، دانشنامه قرآن...، ج ۲، ص۱۶۴۶.
  117. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۴.
  118. تاریخ جمع قرآن کریم، جلالی نایینی، ۴۰۶؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۴.
  119. «قرآنهای چاپی» نوشته کاظم مدیر شانه چی، مشکوة، شماره ۲، ص۱۳۵؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۴.
  120. مباحث فی علوم القرآن، ص۱۰۰؛ به نقل خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۴.
  121. خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۶۴۴.
  122. متن اصلی، ج ۲/ ۶۷ـ۱۰۵.