مُفَضَّلیه (از غلاه خطابیه): تفاوت بین نسخهها
(۴ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
[[مدرسی طباطبایی]] در [[مکتب در فرایند تکامل]] درباره اندیشه [[مفوضه]] می نویسد: «ایشان معتقد بودند پیامبر و ائمه (علیهم السلام) اولین و تنها مخلوقاتی هستند که مستقیماً به دست قدرت حق، از ماده ای متفاوت با سایر بشر آفریده شدند. خداوند آن گاه قدرت و مسئولیت امور عالم خلقت را به ایشان واگذار فرمود پس هر چه در این جهان روی می دهد از آنان است. آنان به طوری که قبلاً هم اشاره شد ـ به این ترتیب تمام کارهایی را که علی الاصول به خدا نسبت داده می شود مثل خلق و رزق و میرانیدن و نظائر آن را انجام می دهند. آنان می توانند حکمی شرعی را تشریع یا نسخ کنند و حلال را حرام یا حرام را حلال نمایند. آنان بر همه چیز از جمله غیب آگاهند. برخی از مفوّضه می گفتند که ائمه (علیهم السلام) نیز مانند [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] وحی دریافت می کنند. آنان نه تنها زبان همه انسان ها را می فهمند بلکه زبان پرندگان و حیوانات را هم می شناسند. آنان دارای توانایی غیر محدود و علم نامحدود بوده و خالق همه چیزند و روح آنان در همه جا حضور دارد. نخستین سخنگوی این گروه در جامعه [[شیعه]]، در واقع نخستین کسی که در منابع به داشتن چنین عقاید توصیف شده است، چنان که گذشت [[مفضّل جعفی]] بود که پس از درگذشت او، [[ابوجعفر محمد بن سنان زاهری]] (م: 220هـ. ق) جانشین او شد و این طرز تفکر در جامعه شیعه آن دوره هواداران بسیار یافت. چند دهه بعد در اواسط قرن سوم، [[محمد بن نصیر نمیری]] ـ از دانشمندان برجسته [[بصره]] و از پیروان مفضّل و محمد بن سنان ـ مکتب آن دو را با افزودن عقاید باطنی دیگر در باب حلول و تناسخ به صورت اولیه خطّابی آن بازگرداند. » <ref> [[مکتب در فرایند تکامل]]، [[مدرسی طباطبایی]]، ص39</ref> | [[مدرسی طباطبایی]] در [[مکتب در فرایند تکامل]] درباره اندیشه [[مفوضه]] می نویسد: «ایشان معتقد بودند پیامبر و ائمه (علیهم السلام) اولین و تنها مخلوقاتی هستند که مستقیماً به دست قدرت حق، از ماده ای متفاوت با سایر بشر آفریده شدند. خداوند آن گاه قدرت و مسئولیت امور عالم خلقت را به ایشان واگذار فرمود پس هر چه در این جهان روی می دهد از آنان است. آنان به طوری که قبلاً هم اشاره شد ـ به این ترتیب تمام کارهایی را که علی الاصول به خدا نسبت داده می شود مثل خلق و رزق و میرانیدن و نظائر آن را انجام می دهند. آنان می توانند حکمی شرعی را تشریع یا نسخ کنند و حلال را حرام یا حرام را حلال نمایند. آنان بر همه چیز از جمله غیب آگاهند. برخی از مفوّضه می گفتند که ائمه (علیهم السلام) نیز مانند [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] وحی دریافت می کنند. آنان نه تنها زبان همه انسان ها را می فهمند بلکه زبان پرندگان و حیوانات را هم می شناسند. آنان دارای توانایی غیر محدود و علم نامحدود بوده و خالق همه چیزند و روح آنان در همه جا حضور دارد. نخستین سخنگوی این گروه در جامعه [[شیعه]]، در واقع نخستین کسی که در منابع به داشتن چنین عقاید توصیف شده است، چنان که گذشت [[مفضّل جعفی]] بود که پس از درگذشت او، [[ابوجعفر محمد بن سنان زاهری]] (م: 220هـ. ق) جانشین او شد و این طرز تفکر در جامعه شیعه آن دوره هواداران بسیار یافت. چند دهه بعد در اواسط قرن سوم، [[محمد بن نصیر نمیری]] ـ از دانشمندان برجسته [[بصره]] و از پیروان مفضّل و محمد بن سنان ـ مکتب آن دو را با افزودن عقاید باطنی دیگر در باب حلول و تناسخ به صورت اولیه خطّابی آن بازگرداند. » <ref> [[مکتب در فرایند تکامل]]، [[مدرسی طباطبایی]]، ص39</ref> | ||
− | طباطبایی در توضیح این اندیشه و رابطه آن با [[ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب]] و همچنین درباره مفضل در جای دیگر می نویسد: «اصول اعتقادی | + | طباطبایی در توضیح این اندیشه و رابطه آن با [[ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب]] و همچنین درباره مفضل در جای دیگر می نویسد: «اصول اعتقادی مفوضه شکل تکامل یافته عقاید [[غلاة (غلات، غلاة)|غلاة]] صدر اول بود. چنین به نظر می رسد که جریان فکری مفوضه پیوندی نامبارک از دو نظریه غالی گرا از غلاة کیسانی در اوائل قرن دوم هجری قمری بوده است. نظریه اول، نظریه حلول روح خداوند یا نور او در جسم پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) بود. غلاة قرن اول، پیامبر یا ائمه را به طور ساده خدا و تجسّم تمام هویت الهی می دانستند اما بنابراین نظر متأخرتر، امام مظهرِ بخشی از روح خدا یا محلّ استقرار اخگری از نور الهی بود که از آدم از طریق سلسله ای از پیامبران به آنان رسیده بود. نظریه دوم تفسیر جدیدی بود که گویا برای نخستین بار [[بیان بن سمعان نهدی]] (م: 119هـ. ق) از رؤسای [[کیسانیه (کیسانیه)|کیسانیه]] آن عصر از آیه و هو الذی فی السماوات اله و فی الارض اله عرضه داشت. او می گفت این آیه از دو خدا سخن می گوید که یکی خدای آسمانهاست و دیگری خدای زمین، هرچند خدای آسمان ها بزرگتر و خدای زمین کوچک تر و فرمانبردار اوست. این دو نظریه در دهه چهارم قرن دوم به وسیله ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب اسدی (م: حوالی138هـ. ق) رئیس غلاة خطّابیه با یکدیگر به این صورت تلفیق شد که روح خدا در مقام تنزّل در شکل [[امام صادق علیه السلام]] مجسم شده و اکنون وی خدای زمین است. مذهب مفوضه که اندکی پس از کشته شدن ابوالخطّاب، توسط یکی از هواداران پیشین او مفضل بن عمر جعفی صیرفی (م:پیش از179هـ. ق) بنیاد نهاده شد به شکل روشن، صورت متطوّرتری از همان فکر بود. » <ref> [[مکتب در فرایند تکامل]]، [[مدرسی طباطبایی]]، ص37</ref> |
− | لازم به ذکر است که معمول فرقه نویسان | + | لازم به ذکر است که معمول فرقه نویسان مفضلیه را از غلاة خطّابیه به حساب آورده اند و تنها فرق ایشان با خطّابیه را در این نکته دانسته اند که مفضل پس از این که امام صادق (علیه السلام) از ابوالخطّاب تبرّی جست، از ابوالخطّاب و نه افکار او، برائت جستند. <ref>[[اعتقادات المسلمین]]، [[اشعری]]، ج1، ص79و104 / [[الحور العین]]، [[نشوان حمیری]]، ص168</ref> |
− | نکته شایان توجه آن است که طرفداران مفضل بن عمر در کتاب های فرق از زمره [[موسویه]] نیز شناخته شده اند، چنانکه [[احمد بن علی مقریزی]] یک بار ایشان را از [[روافض]]، پیروان مفضل بن عمرو (به واو<ref> [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص359</ref> و یک بار از | + | نکته شایان توجه آن است که طرفداران مفضل بن عمر در کتاب های فرق از زمره [[موسویه]] نیز شناخته شده اند، چنانکه [[احمد بن علی مقریزی]] یک بار ایشان را از [[روافض]]، پیروان [[مفضل بن عمرو]] (به واو) <ref> [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص359</ref> و یک بار از غلاة خطّابیه پیروان مفضل صیرفی <ref>[[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص360</ref> معرفی می کند. |
− | + | مدرسی طباطبایی با اشاره به این که مفضلیه از موسویه می باشند، می نویسد: «[[ابوتمام اسماعیلی]] در کتاب [[الشجرة]] می گوید هسته اصلی گروه ضد [[واقفه (منکرین شهادت امام کاظم)|واقفه]] که هوادار تداوم امامت در [[حضرت رضا علیه السلام]] بودند، را طرفداران مفضل جعفی (یعنی مفوّضه) تشکیل می دادند ولی در مآخذ [[شیعه امامیه]] افتخار این امر به [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی]] و اصحاب او داده شده است. مآخذ ملل و نحل معمولاً نام فرقه مفضّلیه را به عنوان نحله ای از هواداران امام صادق (علیه السلام) که پس از رحلت ایشان از امامت حضرت [[موسی بن جعفر]] (علیهماالسلام) جانبداری کردند، یاد نموده اند. » | |
− | + | مدرسی همچنین در جای دیگر به نقل از همین منبع می نویسد: «صنف چهارم از فِرَق مفضّلیه می گفتند امامت در اولاد محمد بن حسن ـ امام زمان ـ باقی است تا آن گاه که مهدی خروج کند و برای ائمه تعداد و نهایت وجود ندارد. <ref> [[مکتب در فرایند تکامل]]، [[مدرسی طباطبایی]]، ص87 و 122</ref> | |
− | <ref> [[تاریخ الاسماعیلیة]]، [[عارف تامر]]، ج1، ص91 / [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص173 / [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص128 / [[تحفة اثنی عشریة]]، [[غلام حلیم دهلوی]]، ص10 / [[جامع الفرق و المذاهب الاسلامیة]]، [[امیر مهنا]] و [[علی خریس]]، ص194 / [[جذور الفتنه فی الفرق الاسلامیة]]، [[حسن صالح]]، ص87 / [[خاندان نوبختی]]، [[عباس اقبال]]، ص264 / [[علی هامش الفرق الاسلامیة]]، [[احمد فرج الله]]، ص152 / [[الفرق و الجماعات و المذاهب الاسلامیة]]، [[صلاح ابوسعود]]، ص54 و 58 / [[فرهنگ فِرَق اسلامی]]، [[محمد جواد مشکور]]، ص423 / [[فرهنگ نامه فرقه های اسلامی]]، [[شریف یحیی الامین]]، ص262 / [[قاموس المذاهب و الادیان]]، [[حسین علی حمد]]، ص196 / [[معجم الفرق الاسلامیة]]، [[عارف تامر]]، ص112 / [[مفاتیح العلوم]]، [[محمد بن احمد خوارزمی]]، ص50 / [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص79و104 / [[المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل]]، [[احمد بن یحیی بن مرتضی]]، ص95 / [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص351 / [[موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة]]، [[عبدالمنعم حفنی]]، ص616</ref> [[محمد جواد مشکور]] از دو فرقه با نام | + | <ref> [[تاریخ الاسماعیلیة]]، [[عارف تامر]]، ج1، ص91 / [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص173 / [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص128 / [[تحفة اثنی عشریة]]، [[غلام حلیم دهلوی]]، ص10 / [[جامع الفرق و المذاهب الاسلامیة]]، [[امیر مهنا]] و [[علی خریس]]، ص194 / [[جذور الفتنه فی الفرق الاسلامیة]]، [[حسن صالح]]، ص87 / [[خاندان نوبختی]]، [[عباس اقبال]]، ص264 / [[علی هامش الفرق الاسلامیة]]، [[احمد فرج الله]]، ص152 / [[الفرق و الجماعات و المذاهب الاسلامیة]]، [[صلاح ابوسعود]]، ص54 و 58 / [[فرهنگ فِرَق اسلامی]]، [[محمد جواد مشکور]]، ص423 / [[فرهنگ نامه فرقه های اسلامی]]، [[شریف یحیی الامین]]، ص262 / [[قاموس المذاهب و الادیان]]، [[حسین علی حمد]]، ص196 / [[معجم الفرق الاسلامیة]]، [[عارف تامر]]، ص112 / [[مفاتیح العلوم]]، [[محمد بن احمد خوارزمی]]، ص50 / [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص79و104 / [[المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل]]، [[احمد بن یحیی بن مرتضی]]، ص95 / [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص351 / [[موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة]]، [[عبدالمنعم حفنی]]، ص616</ref> |
+ | |||
+ | [[محمد جواد مشکور]] از دو فرقه با نام مفضلیه نام می برد و یکی را پیروان مفضل صیرفی و دیگری را موسویه پیروان مفضل بن عمر جعفی کوفی معرفی می کند. ولی به نظر می رسد این اشتباه است و نام مفضل بن عمر صیرفی جعفی باعث این اشتباه شده است که با مراجعه به متن حاضر، این مطلب به خوبی روشن می شود. <ref> [[فرهنگ فِرَق اسلامی]] [[محمد جواد مشکور]]، ص424</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۳۶
ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب، مُفَضَّلیه را به ضم میم، فتح فاء و فتح ضاد مشدد ضبط می کند. [۱]
ایشان پیروان مفضّل صیرفی می باشند.
مدرسی طباطبایی در مکتب در فرایند تکامل درباره اندیشه مفوضه می نویسد: «ایشان معتقد بودند پیامبر و ائمه (علیهم السلام) اولین و تنها مخلوقاتی هستند که مستقیماً به دست قدرت حق، از ماده ای متفاوت با سایر بشر آفریده شدند. خداوند آن گاه قدرت و مسئولیت امور عالم خلقت را به ایشان واگذار فرمود پس هر چه در این جهان روی می دهد از آنان است. آنان به طوری که قبلاً هم اشاره شد ـ به این ترتیب تمام کارهایی را که علی الاصول به خدا نسبت داده می شود مثل خلق و رزق و میرانیدن و نظائر آن را انجام می دهند. آنان می توانند حکمی شرعی را تشریع یا نسخ کنند و حلال را حرام یا حرام را حلال نمایند. آنان بر همه چیز از جمله غیب آگاهند. برخی از مفوّضه می گفتند که ائمه (علیهم السلام) نیز مانند پیامبر صلی الله علیه و آله وحی دریافت می کنند. آنان نه تنها زبان همه انسان ها را می فهمند بلکه زبان پرندگان و حیوانات را هم می شناسند. آنان دارای توانایی غیر محدود و علم نامحدود بوده و خالق همه چیزند و روح آنان در همه جا حضور دارد. نخستین سخنگوی این گروه در جامعه شیعه، در واقع نخستین کسی که در منابع به داشتن چنین عقاید توصیف شده است، چنان که گذشت مفضّل جعفی بود که پس از درگذشت او، ابوجعفر محمد بن سنان زاهری (م: 220هـ. ق) جانشین او شد و این طرز تفکر در جامعه شیعه آن دوره هواداران بسیار یافت. چند دهه بعد در اواسط قرن سوم، محمد بن نصیر نمیری ـ از دانشمندان برجسته بصره و از پیروان مفضّل و محمد بن سنان ـ مکتب آن دو را با افزودن عقاید باطنی دیگر در باب حلول و تناسخ به صورت اولیه خطّابی آن بازگرداند. » [۲]
طباطبایی در توضیح این اندیشه و رابطه آن با ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب و همچنین درباره مفضل در جای دیگر می نویسد: «اصول اعتقادی مفوضه شکل تکامل یافته عقاید غلاة صدر اول بود. چنین به نظر می رسد که جریان فکری مفوضه پیوندی نامبارک از دو نظریه غالی گرا از غلاة کیسانی در اوائل قرن دوم هجری قمری بوده است. نظریه اول، نظریه حلول روح خداوند یا نور او در جسم پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) بود. غلاة قرن اول، پیامبر یا ائمه را به طور ساده خدا و تجسّم تمام هویت الهی می دانستند اما بنابراین نظر متأخرتر، امام مظهرِ بخشی از روح خدا یا محلّ استقرار اخگری از نور الهی بود که از آدم از طریق سلسله ای از پیامبران به آنان رسیده بود. نظریه دوم تفسیر جدیدی بود که گویا برای نخستین بار بیان بن سمعان نهدی (م: 119هـ. ق) از رؤسای کیسانیه آن عصر از آیه و هو الذی فی السماوات اله و فی الارض اله عرضه داشت. او می گفت این آیه از دو خدا سخن می گوید که یکی خدای آسمانهاست و دیگری خدای زمین، هرچند خدای آسمان ها بزرگتر و خدای زمین کوچک تر و فرمانبردار اوست. این دو نظریه در دهه چهارم قرن دوم به وسیله ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب اسدی (م: حوالی138هـ. ق) رئیس غلاة خطّابیه با یکدیگر به این صورت تلفیق شد که روح خدا در مقام تنزّل در شکل امام صادق علیه السلام مجسم شده و اکنون وی خدای زمین است. مذهب مفوضه که اندکی پس از کشته شدن ابوالخطّاب، توسط یکی از هواداران پیشین او مفضل بن عمر جعفی صیرفی (م:پیش از179هـ. ق) بنیاد نهاده شد به شکل روشن، صورت متطوّرتری از همان فکر بود. » [۳]
لازم به ذکر است که معمول فرقه نویسان مفضلیه را از غلاة خطّابیه به حساب آورده اند و تنها فرق ایشان با خطّابیه را در این نکته دانسته اند که مفضل پس از این که امام صادق (علیه السلام) از ابوالخطّاب تبرّی جست، از ابوالخطّاب و نه افکار او، برائت جستند. [۴]
نکته شایان توجه آن است که طرفداران مفضل بن عمر در کتاب های فرق از زمره موسویه نیز شناخته شده اند، چنانکه احمد بن علی مقریزی یک بار ایشان را از روافض، پیروان مفضل بن عمرو (به واو) [۵] و یک بار از غلاة خطّابیه پیروان مفضل صیرفی [۶] معرفی می کند.
مدرسی طباطبایی با اشاره به این که مفضلیه از موسویه می باشند، می نویسد: «ابوتمام اسماعیلی در کتاب الشجرة می گوید هسته اصلی گروه ضد واقفه که هوادار تداوم امامت در حضرت رضا علیه السلام بودند، را طرفداران مفضل جعفی (یعنی مفوّضه) تشکیل می دادند ولی در مآخذ شیعه امامیه افتخار این امر به احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی و اصحاب او داده شده است. مآخذ ملل و نحل معمولاً نام فرقه مفضّلیه را به عنوان نحله ای از هواداران امام صادق (علیه السلام) که پس از رحلت ایشان از امامت حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام) جانبداری کردند، یاد نموده اند. »
مدرسی همچنین در جای دیگر به نقل از همین منبع می نویسد: «صنف چهارم از فِرَق مفضّلیه می گفتند امامت در اولاد محمد بن حسن ـ امام زمان ـ باقی است تا آن گاه که مهدی خروج کند و برای ائمه تعداد و نهایت وجود ندارد. [۷]
محمد جواد مشکور از دو فرقه با نام مفضلیه نام می برد و یکی را پیروان مفضل صیرفی و دیگری را موسویه پیروان مفضل بن عمر جعفی کوفی معرفی می کند. ولی به نظر می رسد این اشتباه است و نام مفضل بن عمر صیرفی جعفی باعث این اشتباه شده است که با مراجعه به متن حاضر، این مطلب به خوبی روشن می شود. [۹]
پانویس
- ↑ اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج3، ص243
- ↑ مکتب در فرایند تکامل، مدرسی طباطبایی، ص39
- ↑ مکتب در فرایند تکامل، مدرسی طباطبایی، ص37
- ↑ اعتقادات المسلمین، اشعری، ج1، ص79و104 / الحور العین، نشوان حمیری، ص168
- ↑ المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص359
- ↑ المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص360
- ↑ مکتب در فرایند تکامل، مدرسی طباطبایی، ص87 و 122
- ↑ تاریخ الاسماعیلیة، عارف تامر، ج1، ص91 / تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص173 / التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص128 / تحفة اثنی عشریة، غلام حلیم دهلوی، ص10 / جامع الفرق و المذاهب الاسلامیة، امیر مهنا و علی خریس، ص194 / جذور الفتنه فی الفرق الاسلامیة، حسن صالح، ص87 / خاندان نوبختی، عباس اقبال، ص264 / علی هامش الفرق الاسلامیة، احمد فرج الله، ص152 / الفرق و الجماعات و المذاهب الاسلامیة، صلاح ابوسعود، ص54 و 58 / فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص423 / فرهنگ نامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ص262 / قاموس المذاهب و الادیان، حسین علی حمد، ص196 / معجم الفرق الاسلامیة، عارف تامر، ص112 / مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی، ص50 / مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص79و104 / المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص95 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص351 / موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، عبدالمنعم حفنی، ص616
- ↑ فرهنگ فِرَق اسلامی محمد جواد مشکور، ص424