غَیلانیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۳: سطر ۳:
 
ایشان منسوب به [[غَیلان]] می باشند.  
 
ایشان منسوب به [[غَیلان]] می باشند.  
  
[[خوارزمی]] ایشان را اصحاب غیلان بن خرشة الضبی دانسته است.<ref>[[مفاتیح العلوم]]، [[خوارزمی]]، ص 48</ref>
+
[[خوارزمی]] ایشان را اصحاب [[غیلان بن خرشة الضبی]] دانسته است.<ref>[[مفاتیح العلوم]]، [[خوارزمی]]، ص 48</ref>
  
 
غیلان دارای دو عقیده خاص بوده، که هر دو مخالف با عقاید [[اهل سنت]] است. وی از یک سو در مسئله جبر و اختیار هم عقیده [[معتزله (معتزله)|معتزله]] بوده و به همین سبب نیز در برخی از کتاب های فرق، فرقه او را از فرق [[قَدَریه]] که سلف معتزله است، به حساب آورده اند. چنانکه [[احمد بن یحیی بن مرتضی]] او را بنابر نقل [[قاضی عبدالجبار]] و ابوالقاسم [[ابوالقاسم بلخی]] از معتزله دانسته <ref> [[المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل]]، [[احمد بن یحیی بن مرتضی]]، ص27</ref> و [[عبدالرحیم خیاط]] نیز می نویسد: «غیلان به اصول خمسه معتزله معتقد بود پس معتزلی است». <ref> [[الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد]]، [[عبدالرحیم خیاط]]، ص127</ref>
 
غیلان دارای دو عقیده خاص بوده، که هر دو مخالف با عقاید [[اهل سنت]] است. وی از یک سو در مسئله جبر و اختیار هم عقیده [[معتزله (معتزله)|معتزله]] بوده و به همین سبب نیز در برخی از کتاب های فرق، فرقه او را از فرق [[قَدَریه]] که سلف معتزله است، به حساب آورده اند. چنانکه [[احمد بن یحیی بن مرتضی]] او را بنابر نقل [[قاضی عبدالجبار]] و ابوالقاسم [[ابوالقاسم بلخی]] از معتزله دانسته <ref> [[المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل]]، [[احمد بن یحیی بن مرتضی]]، ص27</ref> و [[عبدالرحیم خیاط]] نیز می نویسد: «غیلان به اصول خمسه معتزله معتقد بود پس معتزلی است». <ref> [[الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد]]، [[عبدالرحیم خیاط]]، ص127</ref>
  
و از سوی دیگر چون ایمان را تنها در معرفت قلبی به حق تعالی می دانسته، از [[مرجئه]] دانسته شده است. اکثر کتاب های فرق، غیلانیه را از مرجئه به شمار آورده اند. <ref> [[اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین]]، [[فخر رازی]]، ص38 / [[بیان الادیان]]، [[ابوالقاسم بلخی]]، ص89 / [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص61 / [[فرق الشیعة]]، [[حسن بن موسی نوبختی]]، ص6 / [[مفاتیح العلوم]]، [[محمد بن احمد خوارزمی]]، ص48 / [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص217 / [[المقالات و الفرق]]، [[سعد اشعری]]، ص6 / [[الملل و النحل]]، [[محمد شهرستانی]]، ج1، ص127 / [[المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل]]، [[احمد بن یحیی بن مرتضی]]، ص137</ref> چنانکه [[ابوالحسن اشعری]] می نویسد: «[[غیلانیه]] از [[مرجئه]]، می گویند ایمان معرفت به خدا است، معرفت ثانوی (یعنی معرفت از روی نظر و استدلال) و محبت و خضوع و اقرار به آن چه [[رسول الله صلی الله علیه و آله]] آورده است، اما معرفت اولیه چون اضطراری است جزء ایمان نیست». <ref> [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص217</ref> [[ابوالحسن اشعری]] همچنین حکایت های دیگری نیز از او نقل کرده است.  
+
و از سوی دیگر چون ایمان را تنها در معرفت قلبی به حق تعالی می دانسته، از [[مرجئه]] دانسته شده است. اکثر کتاب های فرق، غیلانیه را از مرجئه به شمار آورده اند. <ref> [[اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین]]، [[فخر رازی]]، ص38 / [[بیان الادیان]]، [[ابوالقاسم بلخی]]، ص89 / [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص61 / [[فرق الشیعة]]، [[حسن بن موسی نوبختی]]، ص6 / [[مفاتیح العلوم]]، [[محمد بن احمد خوارزمی]]، ص48 / [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص217 / [[المقالات و الفرق]]، [[سعد اشعری]]، ص6 / [[الملل و النحل]]، [[محمد شهرستانی]]، ج1، ص127 / [[المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل]]، [[احمد بن یحیی بن مرتضی]]، ص137</ref> چنانکه [[ابوالحسن اشعری]] می نویسد: «غیلانیه از مرجئه، می گویند ایمان معرفت به خدا است، معرفت ثانوی (یعنی معرفت از روی نظر و استدلال) و محبت و خضوع و اقرار به آن چه [[رسول الله صلی الله علیه و آله]] آورده است، اما معرفت اولیه چون اضطراری است جزء ایمان نیست». <ref> [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص217</ref> [[ابوالحسن اشعری]] همچنین حکایت های دیگری نیز از او نقل کرده است.  
  
همچنین [[حسن بن موسی نوبختی]] و [[محمد شهرستانی]] نیز ایشان را از [[مرجئه]] دانسته اند. <ref> [[فرق الشیعة]]، [[حسن بن موسی نوبختی]]، ص6 / [[الملل و النحل]]، [[محمد شهرستانی]]، ج1، ص127</ref> [[حسن بن موسی نوبختی]] می نویسد: «غیلان بن مروان، رئیس [[مرجئه]] [[شام]] است و می گوید خلافت برای هر کسی که عالم به کتاب و سنت باشد سزاوار است و آن فقط به اجماع امت ثابت می شود».  
+
همچنین [[حسن بن موسی نوبختی]] و [[محمد شهرستانی]] نیز ایشان را از مرجئه دانسته اند. <ref> [[فرق الشیعة]]، [[حسن بن موسی نوبختی]]، ص6 / [[الملل و النحل]]، [[محمد شهرستانی]]، ج1، ص127</ref> [[حسن بن موسی نوبختی]] می نویسد: «غیلان بن مروان، رئیس مرجئه [[شام]] است و می گوید خلافت برای هر کسی که عالم به کتاب و سنت باشد سزاوار است و آن فقط به اجماع امت ثابت می شود».  
  
با توجه به همان دو قول است که وی از یک سو از [[مرجئه]] دانسته شده و از سوی دیگر از [[معتزله]]. چنانکه [[ابن راوندی]] وی را در توحید و عدل موافق با [[معتزله]] و در عقیده «منزلة بین المنزلتین» مخالف با آنان به حساب می آورد، به این معنی که او بر خلاف اندیشه اعتزال، شخص گناه کار را مؤمن می دانسته و لذا از [[مرجئه]] به حساب می آمده است. <ref> [[الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد]]، [[عبدالرحیم خیاط]]، ص127</ref>
+
با توجه به همان دو قول است که وی از یک سو از مرجئه دانسته شده و از سوی دیگر از معتزله. چنانکه [[ابن راوندی]] وی را در توحید و عدل موافق با معتزله و در عقیده «منزلة بین المنزلتین» مخالف با آنان به حساب می آورد، به این معنی که او بر خلاف اندیشه اعتزال، شخص گناه کار را مؤمن می دانسته و لذا از مرجئه به حساب می آمده است. <ref> [[الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد]]، [[عبدالرحیم خیاط]]، ص127</ref>
  
ناگفته نماند که [[حسن بن موسی نوبختی]] <ref> [[فرق الشیعة]]، [[حسن بن موسی نوبختی]]، ص6</ref> و [[محمد شهرستانی]] <ref> [[الملل و النحل]]، [[محمد شهرستانی]]، ج1، ص127</ref> نام غیلان را غیلان بن مروان ذکر کرده اند درحالی که محمد زاهد کوثری در حاشیه [[الفرق بین الفرق]] نام او را غیلان بن مسلم القبطی می داند <ref> [[الفرق بین الفرق]]، به حواشی محمد زاهد کوثری، ص17</ref> و دکتر [[محمد جواد مشکور]] نیز وی را با عنوان غیلان بن مسلم دمشقی معرفی می کند. <ref> [[المقالات و الفرق]]، با حواشی [[محمد جواد مشکور]]، ص132</ref>
+
ناگفته نماند که نوبختی <ref> [[فرق الشیعة]]، [[حسن بن موسی نوبختی]]، ص6</ref> و شهرستانی <ref> [[الملل و النحل]]، [[محمد شهرستانی]]، ج1، ص127</ref> نام غیلان را غیلان بن مروان ذکر کرده اند درحالی که [[محمد زاهد کوثری]] در حاشیه [[الفرق بین الفرق]] نام او را [[غیلان بن مسلم القبطی]] می داند <ref> [[الفرق بین الفرق]]، به حواشی [[محمد زاهد کوثری]]، ص17</ref> و دکتر [[محمد جواد مشکور]] نیز وی را با عنوان [[غیلان بن مسلم دمشقی]] معرفی می کند. <ref> [[المقالات و الفرق]]، با حواشی [[محمد جواد مشکور]]، ص132</ref>
  
[[ابن ندیم]] می نویسد: «وی رساله هایی داشته که بالغ بر دو هزار صفحه می شده است. وی در کودکی از پیروان حارث بن سعید بوده است. هشام بن عبدالملک او را طلب کرد و [[عبدالرحمن اوزاعی|اوزاعی]] به قتل او فتوی داد. وی در باب کیسان [[دمشق]] مصلوب گردید». <ref> [[الفهرست ابن ندیم|الفهرست]]، [[ابن ندیم]]، ص135</ref>
+
[[محمد شهرستانی]] نام وی را در ج1، ص127 در ضمن بیان فرقه [[ثوبانیه]] ـ از مرجئه، [[ابو مروان غیلان بن مروان دمشقی]] ضبط کرده، در حالی که هم او در ج1، ص123 در جایی که تتمه رجال [[خوارج]] را نام می برد از کسی با نام ابومروان غیلان بن مسلم یاد می کند. <ref> [[الملل و النحل]]، [[محمد شهرستانی]]، ج1، ص123، ص127</ref>
  
[[ابن جریر طبری]] قتل او را در حوادث سال 135هجری قمری ضبط کرده است. <ref> [[تاریخ الرسل و الملوک]]، [[ابن جریر طبری]]، ج6، ص175 / [[فرق الشیعة]]، با حواشی محمد صادق بحرالعلوم، ص129</ref>
+
[[ابن ندیم]] می نویسد: «وی رساله هایی داشته که بالغ بر دو هزار صفحه می شده است. وی در کودکی از پیروان [[حارث بن سعید]] بوده است. [[هشام بن عبدالملک]] او را طلب کرد و [[عبدالرحمن اوزاعی|اوزاعی]] به قتل او فتوی داد. وی در باب کیسان [[دمشق]] مصلوب گردید». <ref> [[الفهرست ابن ندیم|الفهرست]]، [[ابن ندیم]]، ص135</ref>
  
 
+
[[ابن جریر طبری]] قتل او را در حوادث سال 135هجری قمری ضبط کرده است. <ref> [[تاریخ الرسل و الملوک]]، [[ابن جریر طبری]]، ج6، ص175 / [[فرق الشیعة]]، با حواشی [[محمد صادق بحرالعلوم]]، ص129</ref>
 
+
[[محمد بن احمد خوارزمی]] ایشان را اصحاب غیلان بن خَرَشة الضُبّی دانسته است. <ref> [[مفاتیح العلوم]]، [[محمد بن احمد خوارزمی]]، ص48</ref>
+
 
+
[[محمد شهرستانی]] نام وی را در ج1، ص127 در ضمن بیان فرقه [[ثوبانیه]] ـ از [[مرجئه]]، ابو مروان غیلان بن مروان دمشقی ضبط کرده، در حالی که هم او در ج1، ص123 در جایی که تتمه رجال [[خوارج]] را نام می برد از کسی با نام ابومروان غیلان بن مسلم یاد می کند. <ref> [[الملل و النحل]]، [[محمد شهرستانی]]، ج1، ص123، ص127</ref>
+
  
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۰۹

ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب؛ غَیلانی را به فتح غین و سکون یاء ضبط کرده است. [۱]

ایشان منسوب به غَیلان می باشند.

خوارزمی ایشان را اصحاب غیلان بن خرشة الضبی دانسته است.[۲]

غیلان دارای دو عقیده خاص بوده، که هر دو مخالف با عقاید اهل سنت است. وی از یک سو در مسئله جبر و اختیار هم عقیده معتزله بوده و به همین سبب نیز در برخی از کتاب های فرق، فرقه او را از فرق قَدَریه که سلف معتزله است، به حساب آورده اند. چنانکه احمد بن یحیی بن مرتضی او را بنابر نقل قاضی عبدالجبار و ابوالقاسم ابوالقاسم بلخی از معتزله دانسته [۳] و عبدالرحیم خیاط نیز می نویسد: «غیلان به اصول خمسه معتزله معتقد بود پس معتزلی است». [۴]

و از سوی دیگر چون ایمان را تنها در معرفت قلبی به حق تعالی می دانسته، از مرجئه دانسته شده است. اکثر کتاب های فرق، غیلانیه را از مرجئه به شمار آورده اند. [۵] چنانکه ابوالحسن اشعری می نویسد: «غیلانیه از مرجئه، می گویند ایمان معرفت به خدا است، معرفت ثانوی (یعنی معرفت از روی نظر و استدلال) و محبت و خضوع و اقرار به آن چه رسول الله صلی الله علیه و آله آورده است، اما معرفت اولیه چون اضطراری است جزء ایمان نیست». [۶] ابوالحسن اشعری همچنین حکایت های دیگری نیز از او نقل کرده است.

همچنین حسن بن موسی نوبختی و محمد شهرستانی نیز ایشان را از مرجئه دانسته اند. [۷] حسن بن موسی نوبختی می نویسد: «غیلان بن مروان، رئیس مرجئه شام است و می گوید خلافت برای هر کسی که عالم به کتاب و سنت باشد سزاوار است و آن فقط به اجماع امت ثابت می شود».

با توجه به همان دو قول است که وی از یک سو از مرجئه دانسته شده و از سوی دیگر از معتزله. چنانکه ابن راوندی وی را در توحید و عدل موافق با معتزله و در عقیده «منزلة بین المنزلتین» مخالف با آنان به حساب می آورد، به این معنی که او بر خلاف اندیشه اعتزال، شخص گناه کار را مؤمن می دانسته و لذا از مرجئه به حساب می آمده است. [۸]

ناگفته نماند که نوبختی [۹] و شهرستانی [۱۰] نام غیلان را غیلان بن مروان ذکر کرده اند درحالی که محمد زاهد کوثری در حاشیه الفرق بین الفرق نام او را غیلان بن مسلم القبطی می داند [۱۱] و دکتر محمد جواد مشکور نیز وی را با عنوان غیلان بن مسلم دمشقی معرفی می کند. [۱۲]

محمد شهرستانی نام وی را در ج1، ص127 در ضمن بیان فرقه ثوبانیه ـ از مرجئه، ابو مروان غیلان بن مروان دمشقی ضبط کرده، در حالی که هم او در ج1، ص123 در جایی که تتمه رجال خوارج را نام می برد از کسی با نام ابومروان غیلان بن مسلم یاد می کند. [۱۳]

ابن ندیم می نویسد: «وی رساله هایی داشته که بالغ بر دو هزار صفحه می شده است. وی در کودکی از پیروان حارث بن سعید بوده است. هشام بن عبدالملک او را طلب کرد و اوزاعی به قتل او فتوی داد. وی در باب کیسان دمشق مصلوب گردید». [۱۴]

ابن جریر طبری قتل او را در حوادث سال 135هجری قمری ضبط کرده است. [۱۵]


پانویس

  1. اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج2، ص398
  2. مفاتیح العلوم، خوارزمی، ص 48
  3. المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص27
  4. الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، عبدالرحیم خیاط، ص127
  5. اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، فخر رازی، ص38 / بیان الادیان، ابوالقاسم بلخی، ص89 / تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص61 / فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص6 / مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی، ص48 / مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص217 / المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص6 / الملل و النحل، محمد شهرستانی، ج1، ص127 / المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص137
  6. مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص217
  7. فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص6 / الملل و النحل، محمد شهرستانی، ج1، ص127
  8. الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، عبدالرحیم خیاط، ص127
  9. فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص6
  10. الملل و النحل، محمد شهرستانی، ج1، ص127
  11. الفرق بین الفرق، به حواشی محمد زاهد کوثری، ص17
  12. المقالات و الفرق، با حواشی محمد جواد مشکور، ص132
  13. الملل و النحل، محمد شهرستانی، ج1، ص123، ص127
  14. الفهرست، ابن ندیم، ص135
  15. تاریخ الرسل و الملوک، ابن جریر طبری، ج6، ص175 / فرق الشیعة، با حواشی محمد صادق بحرالعلوم، ص129