محمدیه (از جنبش های اصلاحی در شبه قاره)
از جنبش های اصلاحی در شبه قاره.
دائرة المعارف بزرگ اسلامی درباره این فرقه می نویسد: «سید احمد رای بریلوی (1201ـ1246هـ. ق) جنگجوی مسلمان هندی و بنیانگذار طریقت محمدیه (فرقه وهابیان هند ) می باشد. وی فرزند محمد عرفان و از سادات حسنی بود. قطب الدین محمد (م: 627هـ. ق) یکی از نیاکان او در حدود سال 607 هجری قمری از غزنه به هند رفت. سیداحمد در شهر رای بریلوی از توابع الله آباد هند زاده شد. در کودکی به کسب علم رغبتی نداشت. اما به ورزش و پرورش بدنی علاقه بسیاری نشان می داد. پس از تحصیلات ابتدایی به لکنهو و از آنجا به دهلی رفت و به خدمت شاه عبدالعزیز دهلوی شیخ فرقه نقشبندیه رسید و مرید او شد. وی سید احمد را در مسجد اکبرآبادی نزد برادر خویش عبدالقادر دهلوی جا داد و او را به تربیت سید سفارش کرد.
سیداحمد در 1223 هجری قمری به رای بریلوی بازگشت و همسر اختیار کرد و سپس بار دیگر به دهلی رفت، اما چون مشتاق جنگ بود، آن شهر را ترک گفت و در 1227 هجری قمری به سپاه نواب امیرخان پَندَری که در آن هنگام دژ دهامکولا، در میان بوندی و کارولی را در محاصره داشت، پیوست و مهارت های نظامی و شیوه زندگی سپاهیگری را فراگرفت. امیرخان در 1817میلادی با نیروهای بریتانیا پیمان صلح بست، سید احمد به همین سبب سپاه او را ترک کرد و بار دیگر به دهلی نزد شاه عبدالعزیز رفت و در حجره بازمانده از برادر وی، عبدالقادر، اقامت گزید. سید احمد از آن پس پیروی از سنت محض و طریقت سلف را پیش گرفت و گروهی از مشایخ از جمله عبدالحی بن هبةالله برهانوی، اسماعیل بن عبدالغنی دهلوی و بسیاری از اطرافیان شاه عبدالعزیز پیرامون او گرد آمدند و با او بیعت کردند. او نهضت نقشبندی رای بریلوی یا محمدیه را به راه انداخت که نمایانگر اعتراض مذهبی و اجتماعی برضد انحطاط قدرت سیاسی تسنن بود. سپس او و گروهی از یارانش به سفرهایی در شهرهای گوناگون هند دست زدند و با ایراد سخنرانی ها مردم را از زیارت و افروختن شمع و چراغ در مزارات باز می داشتند و پیروان خویش را به برهم زدن و سوزاندن مراسم تعزیه شیعیان برمی انگیختند، اما مقامات دولتی در چند شهر از بیم بروز آشوب، سید و یارانش را بیرون راندند. در جریان این مسافرت ها، گروه های بیشماری به هواداری آنان برخاستند و این امر او را بر آن داشت تا نوعی حکومت بنیان نهد و حتی نمایندگانی برای گرفتن عشر و زکات و نیز خلیفه هایی برای خود تعیین کند.
در 1237 هجری قمری سید احمد و همراهانش آهنگ سفر حج کردند و در حجاز نیز گروهی طریقت او را پذیرفتند. برخی برآنند که سید در این سفر زیر نفوذ وهابیان حجاز درآمد. سید احمد و همراهان در رمضان 1239 به رای بریلوی بازگشتند و آماده جهاد شدند. آنان کار جهاد را از مقابله با سیکها آغاز کردند و در 27 جمادی الآخر 1241 از راه سند و کویته به قندهار و از آنجا به کابل رفتند. اما او در این سفرها نتوانست حمایت مردم را به دست آورد و حتی مردم سند او را وهابی و جاسوس انگلیس خواندند. سرانجام سید احمد پس از آن که از جلب پشتیبانی اهالی شکارپور، قندهار و کابل طرفی نبست، آهنگ پیشاور کرد. در آنجا بسیاری از جنگجویان قبایل، به ویژه قبیله یوسفزائی، پشتیبانی خویش را از سید در برابر سیکها اعلام کردند. در 21 جمادی الاول 1242 او و پیروانش بر سیکها تاختند و آنان را در ناحیه اکوره به سختی شکست دادند. سید احمد از این پس خود را امام و امیرالمؤمنین خواند، اما سرداران افغانی که در آن هنگام بر سرزمین های پیشاور تا هرات حکومت داشتند، از این کار سید سخت به وحشت افتادند و چون او را رقیب خویش دیدند، از پشتیبانی او دست کشیدند و تنهایش گذاشتند تا به دست سیکها نابود شود. سرانجام در جستجوی پناهگاهی چون خواست به کشمیر برود، در ناحیه بالاکوت با جمعی از یارانش به دست سیکها کشته شد. برخی از پیروان سید، مدعی مهدویت اویند و زنده و غایبش می پندارند. برخی برآنند که نهضت سیداحمد به یک مبارزه منظم و 100ساله در هند انجامید که سرانجام در 1947میلادی به استقلال هند منجر شد.
سید احمد عقیده داشت که مسلمانان باید بدعت ها و عناصری را که از آمیزش با هندوان در اعتقادات دینی آنان راه یافته است، ترک گویند و به احکام کتاب و سنت عمل کنند و از طریق جهاد به سلطه بریتانیا بر هند پایان بخشند. با این همه، بسیاری او را وهابی خوانده اند، هرچند عبدالحی حسنی بر آن است که دشمنان سید، چنین نسبتی به او داده اند، اما اندیشه ها و رفتار سید احمد و پیروانش با نظریات و اعمال وهابیان همانندی های بسیار دارد، همانگونه که در سده 13 هجری قمری اماکن مقدسه حجاز و عراق مورد هجوم وهابیان قرار گرفت، سید احمد و پیروانش هم در هند بارها بر جایگاه های تعزیه سیدالشهدا (علیه السلام) تاخته، آن ها را سوزاندند یا از میان بردند.
سید احمد مخالف تفضیل حضرت علی علیه السلام و بزرگداشت امام حسین (علیه السلام) بود. حتی بر پایه برخی گزارش ها، پیروان سید احمد مبارزه با شیعیان را بر جهاد با سیکها مقدم می شمردند. پیروان او معتقد بودند که متشبّهین به صوفیه بدعت هایی چون انتشار سخنان مخالف شرع و مجادله بیجا در مسأله تقدیر را در دین وارد کرده اند. به عقیده آنان، صوفیه خود نیز عامل ورود بدعت هایی در اسلام شده اند. » [۱]
دانشنامه جهان اسلام می نویسد: طریقه محمدیه یکی از جنبش های اصلاحی در شبه قاره بود که در سال 1243 هجری قمری (1827 میلادی)، از سوی تیتومیر در بنگال رهبری شد. این جنبش همتای جنبش وهابیت در عربستان بود. جنبش اهل حدیث که یکی از انشعابات آن است امروزه در مناطق شرقی بنگلادش پیروانی دارد. [۲]
پانویس
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7؛ ص41
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ج4، ص336