محکّمه

از دایره المعارف فرق اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۴۷ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)

پرش به: ناوبری، جستجو

(یا: محکمیه )

ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب، مُحَکمی را به ضم میم، فتح حاء و کسر کاف مشدده ضبط کرده است. [۱]

از خوارج. [۲]

دائرة المعارف بزرگ اسلامی محکّمه را نام همه خوارج برشمرده و با اشاره به علل تفرّق در ایشان می نویسد: «در مقام تحلیل تاریخی باید گفت که خلأ پدید آمده از کشته شدن «ابوبلال» از یک سو، و فشارهای فزاینده حکومت اموی بر محکمان ـ حتی بر اهل قعود ـ از سوی دیگر اوضاع را برای قدرت گرفتن جناح تندرو در میان محکمیان بصره فراهم آورد. همچنین پس از قتل ابوبلال، رهبری محکمان دچار پراکندگی شد و مقدمات افتراق بزرگ در 65 ق فراهم آمد. در منابع کهنِ محکمان و فرقه شناسان، سخن از آن است که محکّمه در آغاز همچون گروهی واحد شناخته می شده اندو نخستین اختلافی که در صفوف آنان پیدا شد، جدایی نافع بن ازرق بود که از قاعدان برائت جست و نگرش های تند خود را اعلام کرد. این نکته ها را باید چنین تفسیر کرد که دو گرایش خروج و قعود ـ و به تعبیری دیگر دو گرایش هجرت و اقامت ـ که محکمان را پیش تر جناح بندی کرده بود، هنوز به آسیب دیدن یکپارچگی آنان منجر نشده، و برائت را جایگزین ولایت در میان آنان نساخته بود. » [۳]

عبدالقاهر بغدادی از این فرقه با عنوان « محکّمه اولی» یاد کرده است. [۴]

ابن جوزی می گوید: « محکمیه از حروریه اند و می گویند هر کس نزد مخلوق، به محاکمه رود، کافر می شود». [۵] برای وجه تسمیه خوارج به محکمیه، رک: ناصبیه.

پانویس

  1. اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج3، ص174
  2. اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، فخر رازی، ص49 / الافصاح فی الامامة، شیخ مفید، ص227 / تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص43 / التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع، محمد ملطی شافعی، ص47 / الحور العین، نشوان حمیری، ص201 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص93 / مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص206 / الملل و النحل، محمد شهرستانی، ج1، ص106 / المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، احمد بن یحیی بن مرتضی، ص104 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص354 / نفائس الفنون فی عرایس العیون، شمس الدین محمد آملی، ج2، ص273
  3. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج7، ص733
  4. الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص93
  5. تلبیس ابلیس، ابن جوزی، ص40