جُبّائیه

از دایره المعارف فرق اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۲ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)

پرش به: ناوبری، جستجو

از معتزله.

ایشان پیروان ابوعلی محمد بن عبدالوهاب جبائی می باشند. [۱]

ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب جُبّائی را به ضم جیم و تشدید باء ضبط کرده است. [۲]

دانشنامه جهان اسلام درباره ابوعلی جبایی می نویسد: «وی دو فرزند داشت: پسری به نام ابوهاشم که پس از مرگ پدر ریاست معتزلة بصره را برعهده گرفت و دختری که گفته شده است در آرای معتزلی تبحّر داشت و آموزه های آن مکتب را در میان زنان ترویج می کرد. یکی از آثار جبایی شامل پاسخ های او به پرسش های دخترش است. جبّایی تألیفات متعددی داشته که هیچ یک از آن ها باقی نمانده است. گفته اند که او یکصد و پنجاه هزار برگ، یعنی سیصدهزار صفحه، را تماماً املا کرده است. بنابه نوشته محمد ملطی شافعی (م: 377ق) چهل هزار برگ آن با مباحث کلامی مرتبط است. جبایی تفسیری نیز بر قرآن نوشت که ظاهراً یکی از مهم ترین تفاسیر معتزلی در آن زمان بوده است. تفسیر جبایی از حیث جامعیت بی نظیر بود و بیش از صد جزء داشت. این مطلب می تواند به این معنا باشد که تفسیر او شامل صد جلد بوده است. جبایی در بسط و تحول مکتب معتزلی سهم سرنوشت سازی داشت زیرا در واقع چارچوب کلامی منقّحی تدوین کرد که از آن همچون مبنایی نظری برای مکتب معتزلیان بصره استفاده شد. جبایی خود را در سنت فکری ابوالهذیل می دید و در صدد بود آرای ابوالهذیل را احیاء و تهذیب و از این رهگذر یک نظام جامع کلامی تدوین کند. جبایی شاگردان فراوانی داشت، از آن جمله پسرش ابوهاشم بود که با او در برخی مسائل اصولی اختلاف داشت و از این رو وقتی به جانشینی پدرش در رأس معتزلیان بصره قرار گرفت، شماری از پیروان پدرش جانشینی او را نپذیرفتند. از دیگر شاگردان مشهور جبایی، ابوالحسن اشعری (م: 324ق) بود که در حدود سال 300 هجری قمری از عقاید معتزلی خویش توبه کرد. » [۳]

پانویس

  1. اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، فخر رازی، ص45 / التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص85 / تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم، سیدعلی جرجانی، ص59 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص194 / الفهرست، ابن ندیم، ص217 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص348 / نفائس الفنون فی عرایس العیون، شمس الدین محمد آملی، ج2، ص271
  2. اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص255
  3. دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص541