بِشْريه (از معتزله پیروان بشر بن المعتمر): تفاوت بین نسخهها
Ma.zarifiyan (بحث | مشارکتها) جز («بِشْريه (از معتزله پیروان بشر بن المعتمر)» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان)) [آبشاری]) |
|||
(۹ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | از [[معتزله (معتزله)|معتزله]]. | ||
[[ابن اثیر]] در [[اللباب فی تهذیب الانساب]] بِشْری را به کسر باء و سکون شین ضبط کرده است. <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص156</ref> | [[ابن اثیر]] در [[اللباب فی تهذیب الانساب]] بِشْری را به کسر باء و سکون شین ضبط کرده است. <ref> [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص156</ref> | ||
− | + | ایشان پیروان [[بشر بن معتمر]]، مؤسس معتزله [[بغداد]] می باشند. <ref> [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص74 / [[تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم]]، [[سیدعلی جرجانی]]، ص37 / [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص170 / [[مفاتیح العلوم]]، [[محمد بن احمد خوارزمی]]، ص45 / [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص346 / [[نفائس الفنون فی عرایس العیون]]، [[شمس الدین محمد آملی]]، ج2، ص271</ref> | |
− | + | در نیمه نخست قرن دوم هجری قمری، اندیشه اعتزال در [[بصره]] شکل گرفت، ولی نه در نسل [[واصل بن عطا]] و نه در دوره شاگردان او، نمی توان حضور معتزلیان را در بغداد مشاهده کرد. اما در نسل سوم با حضور کسانی مثل بشر بن معتمر (م:210هـ. ق) و [[معمر بن عباد سُلمی]] (م:215هـ. ق) در بغداد و هم چنین حضور گسیخته [[ابوالهذیل علاف]] و [[نظام]] پیوند عمیقی میان محیط بغداد و تعالیم معتزله برقرار شده است. در این میان تأثیر بشر بن معتمر ـ که برخلاف سه نفر دیگر، نه از بصره که از [[کوفه]] برخاسته بود ـ بیشتر است. و این خاستگاه با در نظر داشتن نزدیکی افکار بشر به [[شیعه]]، در خور ژرف اندیشی بیشتر است. | |
− | + | تقسیم معتزله، به معتزله بغداد ومعتزله بصره، از دوره بشر بن معتمر آغاز شده است. پس از بشر، [[ابوموسی مردار]] (م:226هـ. ق) موجب رونق اعتزال در بغداد شد. وی اثری مستقل در تبیین اختلافات خود با معتزله بصره نگاشت. پس از او نیز باید از [[ابوجعفر اسکافی]] (م:240هـ. ق) یاد کرد که در اثری مستقل، به اثبات تفضیل [[امام علی علیه السلام]] پرداخت و کتابی نیز در ردّ [[العثمانیة]] [[جاحظ]] به رشته تحریر درآورد. از معتزلیان بصره هم چنین باید به [[جعفر بن حرب]]، [[جعفر بن مبشر]]، [[ابومجالد بغدادی]] و [[عبدالرحیم خیاط]] اشاره کرد. عبدالرحیم خیاط حلقه ای مهم در اتصال پسینیان و پیشینیان اعتزال بغداد به شمار می آید. پس از عبدالرحیم خیاط نیز شاگرد او، [[ابوالقاسم بلخی]] به نشر این مکتب پرداخت. | |
− | + | در دوره یادشده، مکتب معتزله بغداد راه به سرزمین های دیگر گشود. دوره ای که نمی توان از نقش [[احمد بن ابی دؤاد]]، وزیر مقتدر [[مأمون عباسی]] در آن غافل بود. در اوائل قرن چهارم، ظهور [[ابوبکر بن اخشید]] (م:326هجری قمری) نقطه عطفی در تاریخ اعتزال بغداد به شمار می آید. وی که با اندیشه معتزله بصره نیز آشنایی داشت به شدت به آرای [[ابوهاشم جبایی|ابوهاشم]] حمله کرد تا جایی که تاسرحدّ تکفیر وی پیش رفت. از آن پس اختلافات این دو نحله رو به افول نهاده و هم زمان با نزدیک شدن مکتب بصره به اندیشه های بغدادیان در باب امامت، متکلمان بغداد نیز به آموختن از بصریان روی آوردند، تاجایی که پیروان هر مکتب را می توان در شهر دیگر نیز مشاهده کرد. <ref> [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج12، ص321</ref> | |
− | + | ||
− | در دوره یادشده، مکتب | + | |
− | + | ||
− | وزیر مقتدر [[مأمون عباسی]] در آن غافل بود. در اوائل قرن چهارم، ظهور [[ابوبکر بن اخشید]] (م:326هجری قمری) نقطه عطفی در تاریخ اعتزال | + | |
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۱۸
از معتزله.
ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب بِشْری را به کسر باء و سکون شین ضبط کرده است. [۱]
ایشان پیروان بشر بن معتمر، مؤسس معتزله بغداد می باشند. [۲]
در نیمه نخست قرن دوم هجری قمری، اندیشه اعتزال در بصره شکل گرفت، ولی نه در نسل واصل بن عطا و نه در دوره شاگردان او، نمی توان حضور معتزلیان را در بغداد مشاهده کرد. اما در نسل سوم با حضور کسانی مثل بشر بن معتمر (م:210هـ. ق) و معمر بن عباد سُلمی (م:215هـ. ق) در بغداد و هم چنین حضور گسیخته ابوالهذیل علاف و نظام پیوند عمیقی میان محیط بغداد و تعالیم معتزله برقرار شده است. در این میان تأثیر بشر بن معتمر ـ که برخلاف سه نفر دیگر، نه از بصره که از کوفه برخاسته بود ـ بیشتر است. و این خاستگاه با در نظر داشتن نزدیکی افکار بشر به شیعه، در خور ژرف اندیشی بیشتر است.
تقسیم معتزله، به معتزله بغداد ومعتزله بصره، از دوره بشر بن معتمر آغاز شده است. پس از بشر، ابوموسی مردار (م:226هـ. ق) موجب رونق اعتزال در بغداد شد. وی اثری مستقل در تبیین اختلافات خود با معتزله بصره نگاشت. پس از او نیز باید از ابوجعفر اسکافی (م:240هـ. ق) یاد کرد که در اثری مستقل، به اثبات تفضیل امام علی علیه السلام پرداخت و کتابی نیز در ردّ العثمانیة جاحظ به رشته تحریر درآورد. از معتزلیان بصره هم چنین باید به جعفر بن حرب، جعفر بن مبشر، ابومجالد بغدادی و عبدالرحیم خیاط اشاره کرد. عبدالرحیم خیاط حلقه ای مهم در اتصال پسینیان و پیشینیان اعتزال بغداد به شمار می آید. پس از عبدالرحیم خیاط نیز شاگرد او، ابوالقاسم بلخی به نشر این مکتب پرداخت.
در دوره یادشده، مکتب معتزله بغداد راه به سرزمین های دیگر گشود. دوره ای که نمی توان از نقش احمد بن ابی دؤاد، وزیر مقتدر مأمون عباسی در آن غافل بود. در اوائل قرن چهارم، ظهور ابوبکر بن اخشید (م:326هجری قمری) نقطه عطفی در تاریخ اعتزال بغداد به شمار می آید. وی که با اندیشه معتزله بصره نیز آشنایی داشت به شدت به آرای ابوهاشم حمله کرد تا جایی که تاسرحدّ تکفیر وی پیش رفت. از آن پس اختلافات این دو نحله رو به افول نهاده و هم زمان با نزدیک شدن مکتب بصره به اندیشه های بغدادیان در باب امامت، متکلمان بغداد نیز به آموختن از بصریان روی آوردند، تاجایی که پیروان هر مکتب را می توان در شهر دیگر نیز مشاهده کرد. [۳]
پانویس
- ↑ اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص156
- ↑ التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص74 / تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم، سیدعلی جرجانی، ص37 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص170 / مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی، ص45 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص346 / نفائس الفنون فی عرایس العیون، شمس الدین محمد آملی، ج2، ص271
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج12، ص321