بزیعیه

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

از غلاة خطّابیه.

ایشان منسوب به بزیع بن موسی می باشند. [۱]

نام ابن موسی، در برخی منابع بزیغ (به غین منقوطه) ذکر گردیده است [۲]؛ در حالی که به احتمال قوی نام صحیح وی، همان بزیع (به عین مهمله) است. شایان ذکر است که ابوالقاسم بلخی در بیان الادیان از فرقه ای با نام بزیغیه (به غین معجمه) یاد می کند و ایشان را اصحاب بریغ بن یونس برمی شمارد. [۳]

عبدالقاهر بغدادی و محمد شهرستانی، نام وی را بزیغ (به غین منقوطه) و نام فرقه را بزیغیه ضبط کرده اند. ضمن این که بر خلاف تصریح مؤلف، مطهر مقدسی در البدء و التاریخ ایشان را بزیغیه (به غین منقوطه) ضبط کرده است. ابوالقاسم بلخی نیز در بیان الادیان ایشان را بزیغیه (به غین منقوطه) نامیده و مصحح کتاب مذکور ضمن این که این نام را به صورت مکسّر (بُزَیغیه) ضبط کرده، در حواشی کتاب می گوید: در نسخه های دیگر، عنوان برنغیه (به نون و غین منقوطه) ثبت شده است. این کتاب نام مؤسس این فرقه را بزیغ بن یونس دانسته، درحالی که ابوالحسن اشعری در مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین مؤسس این فرقه را بزیغ بن موسی و نام ایشان را بزیغیه (به غین منقوطه) ضبط کرده است. و این درحالی است که شهفور اسفراینی در التبصیر فی الدین در ضمن فرق خطّابیه، ظاهراً به همین فرقه و با همین عقاید اشاره داشته و نام ایشان را ربیعیه و مؤسس آن را ابی ربیع دانسته است.

آیت الله سید مهدی روحانی در دست نوشته های خویش تصریح دارد که مطالب خود را از اسفراینی، بغدادی و اشعری نقل می کند. ایشان هم چنین ربیعیه را تصحیف برمی شمارد.

شایان ذکر است که مقریزی نیز بدون اشاره به مؤسس این فرقه از ایشان با عنوان بزیغیه (به غین منقوطه) یاد می کند. درحالی که حسن بن موسی نوبختی در فرق الشیعة و سعد اشعری در المقالات و الفرق، نام وی را بزیع (به عین مهمله) ضبط کرده اند. با این حال می توان گفت نام وی در منابع شیعه به عین مهمله و در منابع اهل سنت (جز اسفراینی ) به غین معجمه ضبط شده است. [۴]

دانشنامه جهان اسلام می نویسد: «اعتقادات این فرقه چنین است: یکم. امام صادق علیه السلام را خدا می دانند؛ دوم. خدا بدان صورت که در امام صادق دیده می شود نیست، بلکه برای مردم به این صورت در آمده است (تَشَبَّهَ لِلنّاس) و یا امام صادق آن نیست که مردم می بینند بلکه برای مردم به این صورت درآمده است؛ سوم. هرچه به دل آن ها می رسد و می آید وحی است و همه مؤمنان چنین اند و از جانب خداوند به ایشان وحی می رسد، و برای این اعتقاد آیه 145 سوره آل عمران را دلیل آورده اند: «و ما کان لِنفسٍ أن تموتَ الّا بإذنِ الله» (برای هیچ کس مرگ نیست مگر به اذن خدا). شاید وجه استدلال این باشد که ظاهر آیه شریفه، مرگ را در اختیار انسان می گذارد و می گوید هیچ نفسی نباید بمیرد مگر آن که خداوند به او رخصت دهد و رخصت یا اجازه ای که خداوند به انسان می دهد به صورت وحی است؛ چهارم. معتقد بودند که در میان ایشان، کسانی از جبرئیل و میکائیل و محمد صلی الله علیه و آله بهترند؛ پنجم. نیز معتقد بودند که کسی از ایشان نمی میرد و اگر یکی از ایشان به مرحله کمال عبادت رسید به عالم ملکوت می رود؛ ششم. مدعی بودند که مردگانِ خود را هر بامداد و شام می بینند. شهرستانی بزیغیه ( بزیعیه ) را ذیل خطّابیه آورده و گفته شده است که عده ای پس از کشته شدن ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب الاسدی الاَجدَع، بزیع را امام دانستند و گفتند که خداوند به صورت جعفر بن محمد علیهماالسلام بر مردم ظاهر شد. » [۵]

پانویس

  1. البدء و التاریخ، مطهر مقدسی، ج5، ص130 / المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص54
  2. خاندان نوبختی، عباس اقبال، ص252/ الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص266 / مفاتیح العلوم، محمد بن احمد خوارزمی، ص50 / مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص78 / المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص54 / الملل و النحل، محمد شهرستانی، ص160 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص352
  3. بیان الادیان، ابوالقاسم بلخی، ص68
  4. البدء و التاریخ، مطهر مقدسی، ج5، ص130 / بیان الادیان، ابوالقاسم بلخی، صفحات 68 و 163 / التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص127 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص166/ فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص44 / مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص78 / المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص54/ الملل و النحل، محمد شهرستانی، ج1، ص160 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص352
  5. دانشنامه جهان اسلام، ج3، ص374