امیر عبادی
شیخ عبدالجلیل رازی در النقض می نویسد: «و دیگر از شیعیان جماعتی که خود را به شافعی منسوب کرده اند و جبر و تشبیه و تکلیف ما لایطاق و زلّت انبیاء و وجوب معرفت به سمع و مانند این منکرات شنیده باشند. چون گویند از خراسان مذکری [واعظ و گوینده] رسیده است، خواهند که بشنوند که مذهب او در اصول به مذهب این مجبّران مانندگی دارد یا نه، و در حبّ علی علیه السلام و آل او چگونه اعتقاد دارد و اگر حنفی باشد، خواهند بدانند که کرامّی است یا معتزلی یا نجاری، یا خود مذهب ابوحنیفه دارد. مطلقاً در اصول دین و فروع شریعت این حرکت و زحمت برای این باشد که حاضر شوند و بر منبری که جبر و تشبیه و خصومت اهل بیت شنیده باشند هم بر آنجا عدل و توحید و عصمت انبیاء و مناقب آل رسول صلی الله علیه و آله شنوند و دستارها بر میانه اندازد و از درخت حنظل شکر می چینند که خرق عادات را ماند. و اگر این عالم امیر عبادی باشد، خواجه میان دربندد و بر ظلالت او عوام را تحریص می کند که آنچه او گفت نتوان شنودن و اگر تاج شوی باشد به خونش فتوی کند و شیعه او را تقویت و تربیت می کنند». [۱]
باید توجه داشت عبادیه یکی از فرقه های معتزله است و ممکن است مراد از امیر عبادی جمعی از معتزله باشد. چرا که می دانیم صاحب بن عبّاد گویندگانی به اطراف می فرستاده تا برای ترویج معتزله دعوت نمایند و لذا ممکن است امیر عبادی ها جمعی از بقایای آن مذکر ها و گویندگان باشند.
گویا کلمه «به شافعی » تصحیف شدة «به شاعی» باشد. در کتاب النقض کلمه شاعی به معنای شیعه زیاد آمده و چه بسا در این کتاب تصحیفاتی نیز شده است. [۲]
البته ممکن است، امیر عباد و تاج شوی نام محل هایی باشد که در آن عصر، اهالی آن دو محل معروف به اعتزال و تشیع بوده اند. و لذا بنا بر نقل فوق، عالمی که تازه به خراسان وارد می شده است، اگر امیر عبادی بوده، او را به وسیلة عموم آزار می داده اند و اگر تاج شوی بوده [۳] به خونش فتوا می داده اند.