اسکافیه

از دایره المعارف فرق اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۵۹ توسط Ma.zarifiyan (بحث | مشارکت‌ها) اسکافیه» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])

پرش به: ناوبری، جستجو

از معتزله.

ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب اسکافی را به صورت اِسکافی (به کسر الف و سین ساکنه) ضبط کرده است. [۱]

ایشان پیروان محمد بن عبدالله اسکاف (اسکافی)، (م:240هـ. ق) می باشند. [۲]

دائرة المعارف بزرگ اسلامی می نویسد: «در نیمه نخست قرن دوم هجری قمری، اندیشه اعتزال در بصره شکل گرفت، ولی نه در نسل واصل بن عطا و نه در دوره شاگردان او، نمی توان حضور معتزلیان را در بغداد مشاهده کرد. اما در نسل سوم با حضور کسانی مثل بشر بن معتمر (م:210هـ. ق) و معمر بن عباد سُلمی (م:215هـ. ق) در بغداد و هم چنین حضور گسیخته ابوالهذیل علاف و نظام پیوند عمیقی میان محیط بغداد و تعالیم معتزله برقرار شده است. در این میان تأثیر بشر بن معتمر ـ که برخلاف سه نفر دیگر، نه از بصره که از کوفه برخاسته بود ـ بیشتر است. و این خاستگاه با در نظر داشتن نزدیکی افکار بشر به شیعه، در خور ژرف اندیشی افزون تر است.

تقسیم معتزله، به معتزله بغداد و معتزله بصره، از دوره بشر بن معتمر آغاز شده است. پس از بشر، ابوموسی مردار (م:226هـ. ق) موجب رونق اعتزال در بغداد شد. وی اثری مستقل در تبیین اختلافات خود با معتزله بصره نگاشت. پس از او نیز باید از ابوجعفر اسکافی (م:240هـ. ق) یاد کرد که در اثری مستقل، به اثبات تفضیل امام علی علیه السلام پرداخت و کتابی نیز در ردّ العثمانیة جاحظ به رشته تحریر درآورد. از معتزلیان بصره هم چنین باید به « جعفر بن حرب »، « جعفر بن مبشر »، « ابومجالد بغدادی » و « عبدالرحیم خیاط » اشاره کرد. عبدالرحیم خیاط حلقه ای مهم در اتصال پسینیان و پیشینیان اعتزال بغداد به شمار می آید. پس از عبدالرحیم خیاط نیز شاگرد او، ابوالقاسم بلخی به نشر این مکتب پرداخت.

در دوره یادشده، مکتب معتزله بغداد راه به سرزمین های دیگر گشود. دوره ای که نمی توان از نقش احمد بن ابی دؤاد، وزیر مقتدر مأمون عباسی در آن غافل بود. در اوائل قرن چهارم، ظهور ابوبکر بن اخشید (م:326هـ. ق) نقطه عطفی در تاریخ اعتزال بغداد به شمار می آید. وی که با اندیشه معتزله بصره نیز آشنایی داشت به شدت به آرای ابوهاشم حمله کرد تا جایی که تاسرحدّ تکفیر وی پیش رفت. از آن پس اختلافات این دو نحله رو به افول نهاده و هم زمان با نزدیک شدن مکتب بصره به اندیشه های بغدادیان در باب امامت، متکلمان بغداد نیز به آموختن از بصریان روی آوردند. تاجایی که پیروان هر مکتب را می توان در شهر دیگر نیز مشاهده کرد. [۳]

پانویس

  1. اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص57
  2. التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص79 / تعریفات العلوم و تحدیدات الرسوم، سیدعلی جرجانی، ص19 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص182 / اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص57 / المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص346
  3. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج12، ص321