ممطوره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « همان واقفه (منکرین شهادت امام کاظم). عبدالقاهر بغدادی در الفرق بین الف...» ایجاد کرد)
 
جز ممطوره» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۲۳:۰۲

همان واقفه (منکرین شهادت امام کاظم).

عبدالقاهر بغدادی در الفرق بین الفرق می نویسد: «ایشان را موسویه می نامند چرا که منتظر رجعت موسی بن جعفر علیهماالسلام می باشند. به ایشان همچنین ممطوره گفته می شود چرا که یونس بن عبدالرحمن قمی که از قطعیه بود با آن ها مناظره کرد و گفت: ایشان در چشم من از سگ های باران خورده (کلاب ممطوره ) سست تر می باشند. » [۱]

موسویه خود به چند گروه تقسیم شده اند: گروهی می گفتند او امام قائم است و مرده است ولی پس از مرگ رجعت خواهد کرد. گروهی دیگر می گفتند وی کشته نشده و هرگز به زندان نرفت. این گروه را بشیریه می نامند.

رک: بشیریه.

مدرسی طباطبایی در تبیین شکل گیری این فرقه که با نام واقفه (رک: واقفه (منکرین شهادت امام کاظم) ) و موسویه هم شناخته می شوند، می نویسد: «بحران بعدی رهبری در جامعه شیعه امامیه پس از درگذشت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام به سال 183 هجری قمری پدیدار شد که گروهی از برجسته ترین یاران آن حضرت و وکلاء ایشان در نقاط مختلف به این نظریه گرائیدند که امام زنده است جز آن که از نظرها پنهان گردیده و به زودی به عنوان قائم آل محمد ظاهر شده و حکومت عدل اسلامی را پایه گذاری خواهد فرمود. در آغاز که گفته می شد امام در فاصله هشت ماه ظاهر خواهد شد به نظر می رسد گروه بزرگی از شیعیان، شاید حتی اکثریت آنان، از این نظر جانبداری می کرده اند. اما آنان که پس از این، عقیده خود را عوض نکرده و هیچ کس را به عنوان جانشین آن حضرت نپذیرفتند در جامعه شیعه با نام واقفه شناخته شده و بعدها از طرف مخالفان خود ممطوره خوانده شدند و مانند فطحیه دانشمندان و محدّثان برجسته ای از میان آنان برخاستند. برخلاف آنچه برخی از دانشمندان شیعه در قرن پنجم تصور می کردند که این گروه تا آن زمان منقرض شده اند پیروان این مذهب حداقل تا اواسط قرن ششم وجود داشته اند.

منابع شیعی کوشیده اند دلیل مالی و اقتصادی برای آنچه آن را انشعاب این گروه از جامعه شیعه خوانده اند پیشنهاد کنند. گفته اند که در زمان رحلت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام رقم های بزرگی نزد وکلاء آن حضرت در بلاد بود که در طول چند سالی که امام در زندان بود و امکان ارسال وجوه شرعی خدمت ایشان وجود نداشت نزد وکلاء جمع شده بود. وکلاء مزبور برای آن که اموال را برای خود نگاه داشته و به جانشین آن حضرت تحویل ندهند منکر فوت ایشان شده و ادعا کردند که امام به جهان باز خواهد گشت. این نکته بی تردید در مورد برخی از وکلاء مزبور درست است و گزارش های متعددی نیز در دست است که بعضی از وکلاء سرشناس آن حضرت، وجوه کلانی در اختیار داشتند که نمی خواستند به هیچ کس تحویل دهند. با این وجود، این تحلیل تمامِ واقع را بیان نمی کند. واقعیت آن است که حتی در طول زندگی حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام مردم انتظار داشتند که ایشان به عنوان قائم آل محمد علیهم السلام بنیان گذار دولت حقی باشد که سال ها جامعه در انتظار آن بود. پس طبیعی بود که بسیاری نتوانند بپذیرند که آن حضرت درگذشته است، به خصوص آن که ایشان در زندان درگذشته و هیچ یک از شیعیان آن حضرت در موقع شهادت ایشان حضور نداشت که بر رحلت ایشان شهادت دهد. نهادن جسد مطهّر آن بزرگوار نیز بر سر جسر بغداد در محاصره دژخیمان دولتی همراه با دشنام به هواداران ایشان نباید مشکلی را حل کرده باشد چه بعید است کسی از هواداران شناخته شده آن بزرگوار در آن جوّ اختناق و رعب، جرأت و فرصت نزدیک شدن و فحص شایسته را می داشته است. با این وجود، درگذشت زمان بیشتر شیعیان فرزند ارشد آن بزرگوار حضرت رضا علیه السلام را به عنوان امام و جانشین ایشان پذیرفتند. این گروه از شیعیان با نام قطعیه شناخته شدند. گفته شده که وجه این تسمیه آن است که اینان به رحلت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام قاطع شدند و شواهدی نیز بر این نکته وجود دارد اما نظرهای دیگر هم هست و مسأله نیازمند به دقت و تحقیق بیشتر است. آنچه مسلم است این که اکثریت شیعیان امامی در آغاز قرن سوم هجری از حضرت رضا علیه السلام به عنوان امام مفترض الطاعة خود اطاعت می نموده اند. »

همین نویسنده درباره وجه تسمیه این فرقه به ممطوره می نویسد: «این نام می تواند به یکی از دو معنی باشد: باران زده یا باران یافته. دو نقل کاملاً مختلف در مورد وجه تسمیه این گروه به ممطوره ذکر شده است. بر اساس یک نقل، آنان در یک سال خشک سالی پس از آن که همه به استسقاء رفته و تأثیری حاصل نشده بود به صورت گروهی مستقل به نماز باران رفتند و تصادفاً باران بارید و لذا به این نام خوانده شدند. بر اساس نقل دیگر، یکی از متکلمان شیعه مخالف با آنان در مناظره ای که با ایشان داشت آنان را به سگ باران زده (کلاب ممطوره ) تشبیه کرد یا پست تر از آن خواند و این جمله مَثَل سائر و در افواه رایج شد. نام این متکلم را منابع مربوط به اختلاف ضبط کرده اند. برخی او را علی بن اسماعیل میثمی دانسته اند و برخی یونس بن عبدالرحمن قمی یا زرارة بن اعین کوفی که البته این گفته آخر نادرست است چه زراره سی و چند سال پیش از رحلت امام کاظم علیه السلام و پیدایش این فرقه درگذشته بود. برخی نیز آن گفته را به گروهی از متکلمان نسبت داده اند. مع ذلک نقل اول در وجه تسمیه واقفه به ممطوره درست به نظر نمی رسد زیرا اگر چنین بود باید آن لقبی احترام آمیز باشد در حالی که آن نام، حالت توهین آمیز داشته و فقط مخالفین آنان علیه ایشان به کار می برده اند. [۲]

[۳]

پانویس

  1. الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص82
  2. مکتب در فرایند تکامل، مدرسی طباطبایی، ص84
  3. الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، عبدالرحیم خیاط، ص136 / الحور العین، نشوان حمیری، ص164 / خاندان نوبختی، عباس اقبال، ص265 / الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص82 / فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص81 / الفرق و الجماعات و المذاهب الاسلامیة، صلاح ابوسعود، ص59 / فرهنگ فِرَق اسلامی، محمد جواد مشکور، ص426 / فرهنگ نامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ص266 / الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم، ج3، ص112 / معجم الفرق الاسلامیة، عارف تامر، ص112 / مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص103 / المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص92 / موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، عبدالمنعم حفنی، ص622