عُشاقیه (از مسالک صوفیه): تفاوت بین نسخهها
(۳ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
[[مرتضی رازی]] در [[تبصرة العوام]]، دومین فرقه از فرق صوفیه را «عشاق» معرفی کرده و می گوید: «ایشان گویند انبیا به غیر حق مشغول شدند و خلق را به خدا می خواندند و به تکالیف، پس ایشان را باز می دارند از آن چه به خدای مشغول شوند حق، و هرچه خلق را از خدای تعالی مشغول دارد باطل بود پس التفات به انبیاء و رسل نباید کرد». <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص128</ref> | [[مرتضی رازی]] در [[تبصرة العوام]]، دومین فرقه از فرق صوفیه را «عشاق» معرفی کرده و می گوید: «ایشان گویند انبیا به غیر حق مشغول شدند و خلق را به خدا می خواندند و به تکالیف، پس ایشان را باز می دارند از آن چه به خدای مشغول شوند حق، و هرچه خلق را از خدای تعالی مشغول دارد باطل بود پس التفات به انبیاء و رسل نباید کرد». <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص128</ref> | ||
+ | |||
+ | [[زین العابدین شیروانی]] در [[بستان السیاحة]] به تبیین شهر [[اسلامبول]] پرداخته و در ضمن بیان مذاهب آن شهر می نویسد: «از سلاسل [[درویشان]]، سلسله [[بکتاش]] و [[ابدال (صوفیه آناطولی)|ابدال]] و [[موسایی]] و [[جلالی]] و رفاعی و [[نقشبندی عجمی]] و [[قادری]] و مولوی و [[شطّاری]] و حمزوی و عشّاقی در آنجا دایر و سایر و صاحبان سلاسل مذکوره و مشایخ و سالکان آن ها در آن دیار ظاهر و باهرند».<ref> [[بستان السیاحة]]، [[زین العابدین شیروانی]]، ص431</ref> | ||
[[مرتضی رازی]] این مسلک را در مقابل [[واصلیه (از صوفیه)|واصلیه]]، [[نوریه (صوفیه)|نوریه]]، [[وحدتیه]]، [[اتحادیه]] و [[حلولیه]] معرفی می کند. <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص128</ref> | [[مرتضی رازی]] این مسلک را در مقابل [[واصلیه (از صوفیه)|واصلیه]]، [[نوریه (صوفیه)|نوریه]]، [[وحدتیه]]، [[اتحادیه]] و [[حلولیه]] معرفی می کند. <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص128</ref> | ||
سطر ۹: | سطر ۱۱: | ||
بنابراین می توان گفت عشاقیه با [[عشقیه (از روشهای صوفیه)|عشقیه]] مترادف است. | بنابراین می توان گفت عشاقیه با [[عشقیه (از روشهای صوفیه)|عشقیه]] مترادف است. | ||
− | + | [[مقدس اردبیلی]] می نویسد: «فرقه نوزدهم از صوفیه، عشاقیه اند. هر یک از این جماعت خود را عاشق گویند و دوستی خدا را عشق نام کنند و ندانند که عشق نام مرضی است از امراض دماغی. و گویند مشغول شدن به غیر خدا بازماندن است از معرفت خدا و با این حال و به این دعوی با پسران و دختران مردم عشق می ورزند و می گویند المجاز قنطرةالحقیقة، یعنی مجاز پل حقیقت است. مراد ایشان از این عبارت آن است که عشق مجازی پل عشق حقیقی است. و اکثر از غایت بی دیانتی و خداناترسی، افترا بر [[پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله]] زنند و گویند این حدیث است و پیغمبر چنین فرموده که نعوذ بالله من ذلک. و اکثر این فرقه در عشق ورزیدن با امردان و زنان مردمان، مبالغه عظیم می نمایند و خود را به تکلف بر آن دارند و گویند این عشق مجازی است و عشق مجازی موصل است به عشق حقیقی که دوستی خدا است و این گروه با پیغمبران به غایت دشمن باشند و گویند انبیا و رسل، خلق را به تکالیف از خدا باز داشته اند و گویند مرد باید که التفات به قول پیغمبران و اوصیای ایشان نکند که بزرگترین سدی که در این راه هست پیغمبران و اوصیای ایشانند و با این حال اظهار دوستی خلفای سه گانه کنند و از برای این که سنیان را از خود راضی دارند آن ملاعین را مدح گویند و اگر به شیعه رسند از برای فریب ایشان اظهار دوستی ائمه معصومین علیهم السلام کنند و عداوت پیغمبران و اوصیای ایشان را نزد همه کس ظاهر نکنند و مزخرفاتی که این زندیقان می گویند بسیار است ترک نقل آن می کنیم تا موجب ملال نشود». <ref> [[حدیقة الشیعة]]، [[محقق اردبیلی]]، ص588</ref> [[سرجان ملکم]] نیز عقیده نخستین را مورد اشاره قرار داده و ایشان را عشقیه نام داده است. <ref> [[تاریخ ایران]]، [[سرجان ملکم]]، ج2، ص138</ref> | |
− | + | ||
− | [[مقدس اردبیلی]] می نویسد: «فرقه نوزدهم از صوفیه، عشاقیه اند. هر یک از این جماعت خود را عاشق گویند و دوستی خدا را عشق نام کنند و ندانند که عشق نام مرضی است از امراض دماغی. و گویند مشغول شدن به غیر خدا بازماندن است از معرفت خدا و با این حال و به این دعوی با پسران و دختران مردم عشق می ورزند و می گویند المجاز قنطرةالحقیقة، یعنی مجاز پل حقیقت است. مراد ایشان از این عبارت آن است که عشق مجازی پل عشق حقیقی است. و اکثر از غایت بی دیانتی و خداناترسی، افترا بر [[پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله]] زنند و گویند این حدیث است و پیغمبر چنین فرموده که نعوذ بالله من ذلک. و اکثر این فرقه در عشق ورزیدن با | + | |
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۵۹
یکی از مسالک و روش های صوفیه. [۱]
زین العابدین شیروانی در ریاض السیاحة می نویسد: «بعد از... به ارمینه کبری و روم ایلی و قرامان و قسطنطنیه و آیدین [ن خ: ابدین] و مغرب زمین و جزایر بحر اخضر و بلاد بربر گذشته، با ارباب ملوک و اصحاب سلوک هم نشین گشتم، با فرقه یکتائیان و رفاعیان و عشاقیان و حمزویان معاشرت نمودم و با زمره نصیریان و صافیان و مولویان و خلوتیان و فراموشیان، ابواب مخالطت گشودم». [۲]
مرتضی رازی در تبصرة العوام، دومین فرقه از فرق صوفیه را «عشاق» معرفی کرده و می گوید: «ایشان گویند انبیا به غیر حق مشغول شدند و خلق را به خدا می خواندند و به تکالیف، پس ایشان را باز می دارند از آن چه به خدای مشغول شوند حق، و هرچه خلق را از خدای تعالی مشغول دارد باطل بود پس التفات به انبیاء و رسل نباید کرد». [۳]
زین العابدین شیروانی در بستان السیاحة به تبیین شهر اسلامبول پرداخته و در ضمن بیان مذاهب آن شهر می نویسد: «از سلاسل درویشان، سلسله بکتاش و ابدال و موسایی و جلالی و رفاعی و نقشبندی عجمی و قادری و مولوی و شطّاری و حمزوی و عشّاقی در آنجا دایر و سایر و صاحبان سلاسل مذکوره و مشایخ و سالکان آن ها در آن دیار ظاهر و باهرند».[۴]
مرتضی رازی این مسلک را در مقابل واصلیه، نوریه، وحدتیه، اتحادیه و حلولیه معرفی می کند. [۵]
بنابراین می توان گفت عشاقیه با عشقیه مترادف است.
مقدس اردبیلی می نویسد: «فرقه نوزدهم از صوفیه، عشاقیه اند. هر یک از این جماعت خود را عاشق گویند و دوستی خدا را عشق نام کنند و ندانند که عشق نام مرضی است از امراض دماغی. و گویند مشغول شدن به غیر خدا بازماندن است از معرفت خدا و با این حال و به این دعوی با پسران و دختران مردم عشق می ورزند و می گویند المجاز قنطرةالحقیقة، یعنی مجاز پل حقیقت است. مراد ایشان از این عبارت آن است که عشق مجازی پل عشق حقیقی است. و اکثر از غایت بی دیانتی و خداناترسی، افترا بر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله زنند و گویند این حدیث است و پیغمبر چنین فرموده که نعوذ بالله من ذلک. و اکثر این فرقه در عشق ورزیدن با امردان و زنان مردمان، مبالغه عظیم می نمایند و خود را به تکلف بر آن دارند و گویند این عشق مجازی است و عشق مجازی موصل است به عشق حقیقی که دوستی خدا است و این گروه با پیغمبران به غایت دشمن باشند و گویند انبیا و رسل، خلق را به تکالیف از خدا باز داشته اند و گویند مرد باید که التفات به قول پیغمبران و اوصیای ایشان نکند که بزرگترین سدی که در این راه هست پیغمبران و اوصیای ایشانند و با این حال اظهار دوستی خلفای سه گانه کنند و از برای این که سنیان را از خود راضی دارند آن ملاعین را مدح گویند و اگر به شیعه رسند از برای فریب ایشان اظهار دوستی ائمه معصومین علیهم السلام کنند و عداوت پیغمبران و اوصیای ایشان را نزد همه کس ظاهر نکنند و مزخرفاتی که این زندیقان می گویند بسیار است ترک نقل آن می کنیم تا موجب ملال نشود». [۶] سرجان ملکم نیز عقیده نخستین را مورد اشاره قرار داده و ایشان را عشقیه نام داده است. [۷]
پانویس
- ↑ حدیقة الشیعة، محقق اردبیلی، ص588 / ریاض السیاحة، زین العابدین شیروانی، ص132 و 303
- ↑ ریاض السیاحة، زین العابدین شیروانی، ص132
- ↑ تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص128
- ↑ بستان السیاحة، زین العابدین شیروانی، ص431
- ↑ تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص128
- ↑ حدیقة الشیعة، محقق اردبیلی، ص588
- ↑ تاریخ ایران، سرجان ملکم، ج2، ص138