تیمور گورکان: تفاوت بین نسخهها
جز («تیمور گورکان» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان)) [آبشاری]) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | تیمور گورکان بنیانگذار سلسله تیموریان است. وی در 736 هجری قمری در نزدیکی [[سمرقند]] به دنیا آمد. نسب وی را به تومنای | + | تیمور گورکان بنیانگذار سلسله تیموریان است. وی در 736 هجری قمری در نزدیکی [[سمرقند]] به دنیا آمد. نسب وی را به [[تومنای خان]]، از خاندان [[چنگیز]] رسانده اند، هرچند خود تیمور به چنین پیوندی اشاره نکرده است. از زندگی تیمور تا سال 762 هجری قمری اطلاعات پراکنده ای در دست است. وی در نوجوانی علم و ادب آموخت و به تیراندازی و کمانداری سرگرم بود. تیمور چندی نیز زندانی علی بیک بود، تا این که توانست به ترفندی خود را آزاد سازد. از این زمان وی سرگردان بود تا این که والی [[سیستان]]، [[ملک فخرالدین]]، از او و امیرحسین نوه [[امیرقَزعَن]]، درخواست کمک کرد. تیمور و امیرحسین دشمنان ملک فخرالدین را سرکوب کردند، اما والی سیستان خلف وعده نمود و از پرداخت مالی که قرار بود به آن ها بدهد، خودداری کرد. افزون بر آن ها، سیستانی ها به آن ها حمله کردند و تیمور به سختی مجروح شده بود، توانست از مهلکه بگریزد. ظاهراً از همین شدت جراحات در دست و پایش، تیمور لنگ نامیده شد. بعد از چندی تیمور و امیرحسین بر [[ماوراءالنهر]] و [[ترکستان]] استیلا یافتند. سپس با همسایگان و مدعیان جنگیدند و اقتدارشان را در منطقه تثبیت کردند. تیمور تا 765 هجری قمری ادعای حکومت نکرد و با صلاحدید امیرحسین، [[کابلشاه اُغلان]] را اسماً بر تخت نشاند اما قدرت در دست تیمور و امیرحسین باقی ماند تا این که کابلشاه به دست امیران سُلدوز و ظاهراً برای خوش آمد تیمور کشته شد. پس از این رویداد، تیمور و امیرحسین به شراکت، در ماوراءالنهر حکومت کردند و کامیابی های آنان موجب شهرتشان گردید. اما اتحاد آنان پس از ده سال از بین رفت. تیمور به گفته خودش تا حد امکان از درگیری با امیرحسین اجتناب ميکرد زیرا همسرش، [[اولجای ترکان آغا]] خواهر امیرحسین بود، اما عاقبت دشمنی آن دو آشکار شد و در جنگی که روی داد امیرحسین متواری و کشته شد. تیمور نیز با سرای ملک خاتون از خاتون های حرمسرای امیرحسین که از دختران [[قژان سلطان]]، خان جغتای بود، ازدواج کرد و عنوان گورکان (داماد) یافت. در 771 هجری قمری حاکم ماوراءالنهر شد و سمرقند را تختگاه خود قرار داد. تیمور طی سه جنگ قلمرو وسیعی (از [[چین]] تا مدیترانه) را تسخیر کرد. نخستین جنگ برای استقرار حکومتش در ماوراءالنهر، دیگری برای جلوگیری از حمله مغولان و جنگ سوم برای غارت و دستیابی به کشورهای آباد [[آسیا]] مانند [[ایران]]، ماورای [[قفقاز]]، [[آسیای صغیر]] و [[هند]]. شیوه تیمور در سرکوبی حاکمان مناطق بر تسلیم و ابقا استوار بود. حاکمی که تسلیم ميشد، به عنوان حاکم دست نشانده در منصب خویش ابقا ميگردد و اگر سرکشی ميکرد، به شدت سرکوب و تنبیه ميشد. تیمور در طول سه سال (787 ـ 790) که به یورش سه ساله معروف است، [[آذربایجان]]، [[گرجستان]]، [[شروان]] و [[ارمنستان]] تا [[ارزنجان]] را تسخیر کرد، [[اصفهان]] را غارت نمود و بسیاری از اهالی آنجا را کشت، سپس عازم [[شیراز]] شد و چندی بعد به سمرقند بازگشت و آماده دومین یورش به ایران شد که به یورش پنج ساله معروف است. تیمور پیش از یورش پنج ساله، حکومت [[خراسان]] را به پسرش [[میرانشاه]]، و [[کابل]] را به نواده خود [[پیرمحمد جهانگیر]]، واگذار کرد و در رمضان 794 برای خواباندن شورش ها عازم ایران شد و در شوال 798 به سمرقند بازگشت. او که ابتدا قصد داشت به [[چین]] حمله کند، حمله به هند را مقدّم شمرد و در ذیحجه 800 به بهانه جهاد با کفار به [[کابل]] رفت. تیمور پس از گذشتن از [[سند]] و [[پنجاب]] و گرفتن بعضی از قلعه ها، سرانجام قلعه بطنیر را در 801 هجری قمری تصرف کرد و بسیاری از هندوان را کشت. لشکریان تیمور پس از پیروزی وارد [[دهلی]] شدند و آنجا را غارت کردند. وی سپس آماده یورش هفت ساله به ایران شد (802 ـ 807). سپس برای سرکوبی سلطان [[بایزید اول]]، سلطان عثمانی به [[روم]] لشکر کشید. نخست شهر [[سیواس]] را در 804 هجری قمری گشود، سپس در صفر همان سال [[حلب]] و [[مَلَطیه]] را گرفت و پس از غارت حلب، به [[دمشق]] رفت. تیمور به بهانه هایی شهر را غارت کرد و آتش زد. او پس از فتح [[شام]] به [[عراق]] بازگشت تا کار سلطان [[احمد جلایر]] و همدست او [[قرایوسف قراقوینلو]] را یکسره کند. جنگ او با سلطان عثمانی در 804 هجری قمری در نزدیکی شهر [[آنکارا|انگوریه]] / [[آنکارا|آنقره]] [[آنکارا]]ی کنونی) درگرفت. سپاه تیمور پیروز شد، بایزید تا هنگام مرگ (805هـ. ق) در اسارت تیمور بود. تیمور پس از فتح [[آناطولی]]، تا کناره های مدیترانه پیش رفت و ملک ناصر ناگزیر به نام تیمور خطبه خواند و در محرم 807 پس از هفت سال به سمرقند بازگشت. در اواخر پاییز807 او با لشکریان بسیار آماده حمله به چین شد. اما به شدت بیمار شد و در 17 شعبان همان سال در آنجا درگذشت. جسد او را در سمرقند به خاک سپردند، گور وی به نام گور امیر شهرت دارد. تیمور در اواخر عمر، پیرمحمدِ جهانگیر را به جانشینی انتخاب کرده بود. |
درباره اعتقادات و گرایش مذهبی تیمور اختلاف نظر وجود دارد. هرچند که بر سنن اسلامی پافشاری ميکرد، او را معتقد به یاسای چنگیزی دانسته اند. در برخی منابع آن دوره از گرایش تیمور و اعتقاد او به [[تصوف]] و ملاقات های او با عارفان مطالبی نقل شده، چنین مينماید که برخورد تیمور با مذهب از روی مطامع سیاسی و فرصت طلبانه بوده است. تیمور خواندن و نوشتن فارسی را نمی دانست و از عربی بهره کافی نداشت. | درباره اعتقادات و گرایش مذهبی تیمور اختلاف نظر وجود دارد. هرچند که بر سنن اسلامی پافشاری ميکرد، او را معتقد به یاسای چنگیزی دانسته اند. در برخی منابع آن دوره از گرایش تیمور و اعتقاد او به [[تصوف]] و ملاقات های او با عارفان مطالبی نقل شده، چنین مينماید که برخورد تیمور با مذهب از روی مطامع سیاسی و فرصت طلبانه بوده است. تیمور خواندن و نوشتن فارسی را نمی دانست و از عربی بهره کافی نداشت. | ||
− | تیمور پس از 36 سال سلطنت و برجاگذاشتن قلمروی گسترده در 807 هجری قمری در [[اترار]] درگذشت. از وی 31 پسر، نوه، نبیره و نبیره زاده باقی ماند. از فرزندان ذکور وی، عمر شیخ و جهانگیر در زمان حیات تیمور درگذشتند و میرانشاه و شاهرخ نیز چون مورد توجه پدر نبودند، به جانشینی انتخاب نشدند. تیمور، پیرمحمد جهانگیر را که در آن زمان والی | + | تیمور پس از 36 سال سلطنت و برجاگذاشتن قلمروی گسترده در 807 هجری قمری در [[اترار]] درگذشت. از وی 31 پسر، نوه، نبیره و نبیره زاده باقی ماند. از فرزندان ذکور وی، عمر شیخ و جهانگیر در زمان حیات تیمور درگذشتند و میرانشاه و شاهرخ نیز چون مورد توجه پدر نبودند، به جانشینی انتخاب نشدند. تیمور، پیرمحمد جهانگیر را که در آن زمان والی کابل بود به جانشینی خود برگزید. با اعلام خبر مرگ تیمور، این امیرزادگان و مدعیانِ سلطنت بر سر جانشینی او به کشمکش پرداختند. هر یک از آنان ميکوشیدند تا با کمک امیران و لشکریان، هر چه زودتر سمرقند، تختگاه تیمور را فتح کنند. پیرمحمد، جانشین تیمور در [[قندهار]] بود و نتوانست به موقع به سمرقند برسد. برخی از امیران تیمور، به بهانه عملی کردن نقشه لشکرکشی تیمور به چین، [[خلیل سلطان]] پسر میرانشاه را که در تاشکند بود، بر تخت نشاندند. شاهرخ در [[هرات]] خود را وارث تخت پدر نامید و به سبب اقتدار و کفایتش توانست تا اندازه ای بر دیگر مدعیان چیره شود. پیرمحمد در شیراز بر خلاف برادرانش، حمایتش را از شاهرخ که ناپدری اش نیز بود اعلام کرد. در همین زمان، درگیری و کشمکش میان مدعیان حکومت یعنی پسران عمرشیخ و پسران میرانشاه آغاز شد. خلیل سلطان پس از چهار سال حکومت در سمرقند و از بین بردن خزاین تیمور، گرفتار [[خدایداد حسینی]]، والی ماورای سیحون شد. شاهرخ در 811 به ماوراءالنهر لشکر کشید، خدایداد را کشت و خلیل سلطان را پس از رهایی به [[ری]] فرستاد و سمرقند را به [[اُلُغ بیگ]] داد. در پانزده سال بعد، به تدریج قدرت شاهرخ در خارج از مرزهای خراسان فزونی یافت. اما او هیچگاه نتوانست قدرت تیموریان را در خارج از مرزهای ایران و ماوراءالنهر تثبیت کند. شاهرخ بر خلاف تیمور جانشینی برای خود انتخاب نکرد، دو فرزندش [[بایسنغر]] و [[جوکی میرزا]] در زمان حیات او درگذشته بودند. در این دوره قلمروی تیموری به سه بخش تقسیم گردید: الغ بیگ و [[عبداللطیف میرزا]] در ماوراءالنهر، [[ابوالقاسم بابِر]] در خراسان و سلطان محمد در عراق عجم، [[فارس]]، [[کرمان]] و [[خوزستان]] حکم ميراندند. دوره تیموریان به رغم نابسامانی و منازعات داخلی و درگیری امیران این خاندان با ترکمانان قراقوینلو دوره رونق فرهنگ، ادبیات، تاریخ، ریاضی و نجوم بود. در دوره تیموریان، صوفیگری رواج و گسترش یافت و مشایخ و علما از احترام بسیاری برخوردار بودند. <ref> [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج16، ص822</ref> |
==پانويس== | ==پانويس== |
نسخهٔ کنونی تا ۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۳۰
تیمور گورکان بنیانگذار سلسله تیموریان است. وی در 736 هجری قمری در نزدیکی سمرقند به دنیا آمد. نسب وی را به تومنای خان، از خاندان چنگیز رسانده اند، هرچند خود تیمور به چنین پیوندی اشاره نکرده است. از زندگی تیمور تا سال 762 هجری قمری اطلاعات پراکنده ای در دست است. وی در نوجوانی علم و ادب آموخت و به تیراندازی و کمانداری سرگرم بود. تیمور چندی نیز زندانی علی بیک بود، تا این که توانست به ترفندی خود را آزاد سازد. از این زمان وی سرگردان بود تا این که والی سیستان، ملک فخرالدین، از او و امیرحسین نوه امیرقَزعَن، درخواست کمک کرد. تیمور و امیرحسین دشمنان ملک فخرالدین را سرکوب کردند، اما والی سیستان خلف وعده نمود و از پرداخت مالی که قرار بود به آن ها بدهد، خودداری کرد. افزون بر آن ها، سیستانی ها به آن ها حمله کردند و تیمور به سختی مجروح شده بود، توانست از مهلکه بگریزد. ظاهراً از همین شدت جراحات در دست و پایش، تیمور لنگ نامیده شد. بعد از چندی تیمور و امیرحسین بر ماوراءالنهر و ترکستان استیلا یافتند. سپس با همسایگان و مدعیان جنگیدند و اقتدارشان را در منطقه تثبیت کردند. تیمور تا 765 هجری قمری ادعای حکومت نکرد و با صلاحدید امیرحسین، کابلشاه اُغلان را اسماً بر تخت نشاند اما قدرت در دست تیمور و امیرحسین باقی ماند تا این که کابلشاه به دست امیران سُلدوز و ظاهراً برای خوش آمد تیمور کشته شد. پس از این رویداد، تیمور و امیرحسین به شراکت، در ماوراءالنهر حکومت کردند و کامیابی های آنان موجب شهرتشان گردید. اما اتحاد آنان پس از ده سال از بین رفت. تیمور به گفته خودش تا حد امکان از درگیری با امیرحسین اجتناب ميکرد زیرا همسرش، اولجای ترکان آغا خواهر امیرحسین بود، اما عاقبت دشمنی آن دو آشکار شد و در جنگی که روی داد امیرحسین متواری و کشته شد. تیمور نیز با سرای ملک خاتون از خاتون های حرمسرای امیرحسین که از دختران قژان سلطان، خان جغتای بود، ازدواج کرد و عنوان گورکان (داماد) یافت. در 771 هجری قمری حاکم ماوراءالنهر شد و سمرقند را تختگاه خود قرار داد. تیمور طی سه جنگ قلمرو وسیعی (از چین تا مدیترانه) را تسخیر کرد. نخستین جنگ برای استقرار حکومتش در ماوراءالنهر، دیگری برای جلوگیری از حمله مغولان و جنگ سوم برای غارت و دستیابی به کشورهای آباد آسیا مانند ایران، ماورای قفقاز، آسیای صغیر و هند. شیوه تیمور در سرکوبی حاکمان مناطق بر تسلیم و ابقا استوار بود. حاکمی که تسلیم ميشد، به عنوان حاکم دست نشانده در منصب خویش ابقا ميگردد و اگر سرکشی ميکرد، به شدت سرکوب و تنبیه ميشد. تیمور در طول سه سال (787 ـ 790) که به یورش سه ساله معروف است، آذربایجان، گرجستان، شروان و ارمنستان تا ارزنجان را تسخیر کرد، اصفهان را غارت نمود و بسیاری از اهالی آنجا را کشت، سپس عازم شیراز شد و چندی بعد به سمرقند بازگشت و آماده دومین یورش به ایران شد که به یورش پنج ساله معروف است. تیمور پیش از یورش پنج ساله، حکومت خراسان را به پسرش میرانشاه، و کابل را به نواده خود پیرمحمد جهانگیر، واگذار کرد و در رمضان 794 برای خواباندن شورش ها عازم ایران شد و در شوال 798 به سمرقند بازگشت. او که ابتدا قصد داشت به چین حمله کند، حمله به هند را مقدّم شمرد و در ذیحجه 800 به بهانه جهاد با کفار به کابل رفت. تیمور پس از گذشتن از سند و پنجاب و گرفتن بعضی از قلعه ها، سرانجام قلعه بطنیر را در 801 هجری قمری تصرف کرد و بسیاری از هندوان را کشت. لشکریان تیمور پس از پیروزی وارد دهلی شدند و آنجا را غارت کردند. وی سپس آماده یورش هفت ساله به ایران شد (802 ـ 807). سپس برای سرکوبی سلطان بایزید اول، سلطان عثمانی به روم لشکر کشید. نخست شهر سیواس را در 804 هجری قمری گشود، سپس در صفر همان سال حلب و مَلَطیه را گرفت و پس از غارت حلب، به دمشق رفت. تیمور به بهانه هایی شهر را غارت کرد و آتش زد. او پس از فتح شام به عراق بازگشت تا کار سلطان احمد جلایر و همدست او قرایوسف قراقوینلو را یکسره کند. جنگ او با سلطان عثمانی در 804 هجری قمری در نزدیکی شهر انگوریه / آنقره آنکارای کنونی) درگرفت. سپاه تیمور پیروز شد، بایزید تا هنگام مرگ (805هـ. ق) در اسارت تیمور بود. تیمور پس از فتح آناطولی، تا کناره های مدیترانه پیش رفت و ملک ناصر ناگزیر به نام تیمور خطبه خواند و در محرم 807 پس از هفت سال به سمرقند بازگشت. در اواخر پاییز807 او با لشکریان بسیار آماده حمله به چین شد. اما به شدت بیمار شد و در 17 شعبان همان سال در آنجا درگذشت. جسد او را در سمرقند به خاک سپردند، گور وی به نام گور امیر شهرت دارد. تیمور در اواخر عمر، پیرمحمدِ جهانگیر را به جانشینی انتخاب کرده بود.
درباره اعتقادات و گرایش مذهبی تیمور اختلاف نظر وجود دارد. هرچند که بر سنن اسلامی پافشاری ميکرد، او را معتقد به یاسای چنگیزی دانسته اند. در برخی منابع آن دوره از گرایش تیمور و اعتقاد او به تصوف و ملاقات های او با عارفان مطالبی نقل شده، چنین مينماید که برخورد تیمور با مذهب از روی مطامع سیاسی و فرصت طلبانه بوده است. تیمور خواندن و نوشتن فارسی را نمی دانست و از عربی بهره کافی نداشت.
تیمور پس از 36 سال سلطنت و برجاگذاشتن قلمروی گسترده در 807 هجری قمری در اترار درگذشت. از وی 31 پسر، نوه، نبیره و نبیره زاده باقی ماند. از فرزندان ذکور وی، عمر شیخ و جهانگیر در زمان حیات تیمور درگذشتند و میرانشاه و شاهرخ نیز چون مورد توجه پدر نبودند، به جانشینی انتخاب نشدند. تیمور، پیرمحمد جهانگیر را که در آن زمان والی کابل بود به جانشینی خود برگزید. با اعلام خبر مرگ تیمور، این امیرزادگان و مدعیانِ سلطنت بر سر جانشینی او به کشمکش پرداختند. هر یک از آنان ميکوشیدند تا با کمک امیران و لشکریان، هر چه زودتر سمرقند، تختگاه تیمور را فتح کنند. پیرمحمد، جانشین تیمور در قندهار بود و نتوانست به موقع به سمرقند برسد. برخی از امیران تیمور، به بهانه عملی کردن نقشه لشکرکشی تیمور به چین، خلیل سلطان پسر میرانشاه را که در تاشکند بود، بر تخت نشاندند. شاهرخ در هرات خود را وارث تخت پدر نامید و به سبب اقتدار و کفایتش توانست تا اندازه ای بر دیگر مدعیان چیره شود. پیرمحمد در شیراز بر خلاف برادرانش، حمایتش را از شاهرخ که ناپدری اش نیز بود اعلام کرد. در همین زمان، درگیری و کشمکش میان مدعیان حکومت یعنی پسران عمرشیخ و پسران میرانشاه آغاز شد. خلیل سلطان پس از چهار سال حکومت در سمرقند و از بین بردن خزاین تیمور، گرفتار خدایداد حسینی، والی ماورای سیحون شد. شاهرخ در 811 به ماوراءالنهر لشکر کشید، خدایداد را کشت و خلیل سلطان را پس از رهایی به ری فرستاد و سمرقند را به اُلُغ بیگ داد. در پانزده سال بعد، به تدریج قدرت شاهرخ در خارج از مرزهای خراسان فزونی یافت. اما او هیچگاه نتوانست قدرت تیموریان را در خارج از مرزهای ایران و ماوراءالنهر تثبیت کند. شاهرخ بر خلاف تیمور جانشینی برای خود انتخاب نکرد، دو فرزندش بایسنغر و جوکی میرزا در زمان حیات او درگذشته بودند. در این دوره قلمروی تیموری به سه بخش تقسیم گردید: الغ بیگ و عبداللطیف میرزا در ماوراءالنهر، ابوالقاسم بابِر در خراسان و سلطان محمد در عراق عجم، فارس، کرمان و خوزستان حکم ميراندند. دوره تیموریان به رغم نابسامانی و منازعات داخلی و درگیری امیران این خاندان با ترکمانان قراقوینلو دوره رونق فرهنگ، ادبیات، تاریخ، ریاضی و نجوم بود. در دوره تیموریان، صوفیگری رواج و گسترش یافت و مشایخ و علما از احترام بسیاری برخوردار بودند. [۱]
پانويس
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج16، ص822