شریعیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
جز شریعیه» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])
سطر ۱: سطر ۱:
 
از [[غلاة شیعه]]. <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص171</ref>
 
از [[غلاة شیعه]]. <ref> [[تبصرة العوام]]، [[مرتضی رازی]]، ص171</ref>
  
ایشان منسوب به ابومحمد [[حسن شریعی]] می باشند. وی که در ابتدا از اصحاب امام علی الهادی علیه السلام و [[امام حسن عسکری]] علیه السلام بود، اول کسی است که پس از امام عسکری علیه السلام به دروغ، ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله فرجه) کرده و سپس قائل به کفر و الحاد شد. <ref> [[تنقیح المقال فی علم الرجال]]، [[عبدالله مامقانی]]، ج1، ص284</ref> [[شهفور اسفراینی]] و [[ابوالحسن اشعری]] می نویسند: «اصحاب [[حسن شریعی|شریعی]] بر این باورند که خدا در پنج شخص حلول کرد که آن ها نبی صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام، حسن علیه السلام، حسین علیه السلام و فاطمه سلام الله می باشند و این پنج تن به عقیده آن ها خدا هستند». <ref> [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص82 / [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص129</ref> و [[عبدالقاهر بغدادی]] نیز همان کلام [[ابوالحسن اشعری]] را مورد اشاره قرار داده است. <ref> [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص274</ref>
+
ایشان منسوب به [[ابومحمد حسن شریعی]] می باشند. وی که در ابتدا از اصحاب امام علی الهادی علیه السلام و [[امام حسن عسکری]] علیه السلام بود، اول کسی است که پس از امام عسکری علیه السلام به دروغ، ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله فرجه) کرده و سپس قائل به کفر و الحاد شد. <ref> [[تنقیح المقال فی علم الرجال]]، [[عبدالله مامقانی]]، ج1، ص284</ref> [[شهفور اسفراینی]] و [[ابوالحسن اشعری]] می نویسند: «اصحاب [[حسن شریعی|شریعی]] بر این باورند که خدا در پنج شخص حلول کرد که آن ها نبی صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام، حسن علیه السلام، حسین علیه السلام و فاطمه سلام الله می باشند و این پنج تن به عقیده آن ها خدا هستند». <ref> [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص82 / [[التبصیر فی الدین]]، [[شهفور اسفراینی]]، ص129</ref> و [[عبدالقاهر بغدادی]] نیز همان کلام [[ابوالحسن اشعری]] را مورد اشاره قرار داده است. <ref> [[الفرق بین الفرق]]، [[عبدالقاهر بغدادی]]، ص274</ref>
  
 
[[ابوالحسن اشعری]] اضافه بر آن می نویسد: «در عقیده ایشان این پنج شخص خدا هستند. برای این پنج تن، اضدادی نیز وجود دارد که آن ها نیز پنج عدد می باشند. [[شریعیه]] در مورد آن اضداد اختلاف کرده اند، بعض از آن ها گفته اند که اضداد قابل ستایش می باشند زیرا فضل آن پنج خدا، جز به واسطه آن پنج ضد شناخته نمی شود. و بعض دیگر آنان را مذموم می دانسته اند و [[محمد بن نصیر نمیری|نمیری]] یکی از اتباع [[حسن شریعی]] مدعی بوده که خدا در شخص او حلول کرده است». <ref> [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص85</ref>  
 
[[ابوالحسن اشعری]] اضافه بر آن می نویسد: «در عقیده ایشان این پنج شخص خدا هستند. برای این پنج تن، اضدادی نیز وجود دارد که آن ها نیز پنج عدد می باشند. [[شریعیه]] در مورد آن اضداد اختلاف کرده اند، بعض از آن ها گفته اند که اضداد قابل ستایش می باشند زیرا فضل آن پنج خدا، جز به واسطه آن پنج ضد شناخته نمی شود. و بعض دیگر آنان را مذموم می دانسته اند و [[محمد بن نصیر نمیری|نمیری]] یکی از اتباع [[حسن شریعی]] مدعی بوده که خدا در شخص او حلول کرده است». <ref> [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ج1، ص85</ref>  
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۳۲

از غلاة شیعه. [۱]

ایشان منسوب به ابومحمد حسن شریعی می باشند. وی که در ابتدا از اصحاب امام علی الهادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام بود، اول کسی است که پس از امام عسکری علیه السلام به دروغ، ادعای بابیت و سفارت از ناحیه مقدسه امام عصر(عجل الله فرجه) کرده و سپس قائل به کفر و الحاد شد. [۲] شهفور اسفراینی و ابوالحسن اشعری می نویسند: «اصحاب شریعی بر این باورند که خدا در پنج شخص حلول کرد که آن ها نبی صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام، حسن علیه السلام، حسین علیه السلام و فاطمه سلام الله می باشند و این پنج تن به عقیده آن ها خدا هستند». [۳] و عبدالقاهر بغدادی نیز همان کلام ابوالحسن اشعری را مورد اشاره قرار داده است. [۴]

ابوالحسن اشعری اضافه بر آن می نویسد: «در عقیده ایشان این پنج شخص خدا هستند. برای این پنج تن، اضدادی نیز وجود دارد که آن ها نیز پنج عدد می باشند. شریعیه در مورد آن اضداد اختلاف کرده اند، بعض از آن ها گفته اند که اضداد قابل ستایش می باشند زیرا فضل آن پنج خدا، جز به واسطه آن پنج ضد شناخته نمی شود. و بعض دیگر آنان را مذموم می دانسته اند و نمیری یکی از اتباع حسن شریعی مدعی بوده که خدا در شخص او حلول کرده است». [۵]

پانویس

  1. تبصرة العوام، مرتضی رازی، ص171
  2. تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله مامقانی، ج1، ص284
  3. مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص82 / التبصیر فی الدین، شهفور اسفراینی، ص129
  4. الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص274
  5. مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن اشعری، ج1، ص85