اهل دیار: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۲: سطر ۲:
 
همان [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]].  
 
همان [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]].  
  
[[محمد بن ابراهیم کلاباذی]] (م:380هـ. ق) در کتاب [[التعرّف لمذهب اهل التصوف]]، که از قدیمی ترین مأخذ [[صوفیه]] به حساب می آید، می نویسد: «چون [[صوفیه]] از وطن هایشان خارج می شوند به آن ها [[غرباء]] می گویند و به واسطه سفرهای بسیاری که دارند آن ها را سیاحین می نامند، و چون در هنگام ضرورت به غارها و کهف ها پناه می برند، آن ها را [[اهل دیار]] و [[شکفتیه]] می خوانند و اهل [[شام]] ایشان را [[جوعیه]] نام نهاده اند چرا که آن ها به اندازه ضرورت غذا می خورند. . . و چون خالی از املاک هستند، [[فقراء]] نامیده می شوند. » <ref> [[التعرّف لمذهب اهل التصوف]]، [[محمد بن ابراهیم کلاباذی]]، ص11</ref>
+
[[محمد بن ابراهیم کلاباذی]] (م:380هـ. ق) در کتاب [[التعرّف لمذهب اهل التصوف]]، که از قدیمی ترین مأخذ [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]] به حساب می آید، می نویسد: «چون [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]] از وطن هایشان خارج می شوند به آن ها [[غرباء]] می گویند و به واسطه سفرهای بسیاری که دارند آن ها را سیاحین می نامند، و چون در هنگام ضرورت به غارها و کهف ها پناه می برند، آن ها را [[اهل دیار]] و [[شکفتیه]] می خوانند و اهل [[شام]] ایشان را [[جوعیه]] نام نهاده اند چرا که آن ها به اندازه ضرورت غذا می خورند. . . و چون خالی از املاک هستند، [[فقراء]] نامیده می شوند. » <ref> [[التعرّف لمذهب اهل التصوف]]، [[محمد بن ابراهیم کلاباذی]]، ص11</ref>
  
رک: [[صوفیه]].  
+
رک: [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]].  
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۲:۱۰

همان صوفیه.

محمد بن ابراهیم کلاباذی (م:380هـ. ق) در کتاب التعرّف لمذهب اهل التصوف، که از قدیمی ترین مأخذ صوفیه به حساب می آید، می نویسد: «چون صوفیه از وطن هایشان خارج می شوند به آن ها غرباء می گویند و به واسطه سفرهای بسیاری که دارند آن ها را سیاحین می نامند، و چون در هنگام ضرورت به غارها و کهف ها پناه می برند، آن ها را اهل دیار و شکفتیه می خوانند و اهل شام ایشان را جوعیه نام نهاده اند چرا که آن ها به اندازه ضرورت غذا می خورند. . . و چون خالی از املاک هستند، فقراء نامیده می شوند. » [۱]

رک: صوفیه.

پانویس

  1. التعرّف لمذهب اهل التصوف، محمد بن ابراهیم کلاباذی، ص11