مالک بن انس: تفاوت بین نسخهها
جز («مالک بن انس» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان)) [آبشاری]) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | ابوعبدالله | + | ابوعبدالله مالک بن انس بن مالک بن ابی عامر بن عمرو بن حارث حمیری اصبحی مدنی، یکی از امامان چهارگانه [[اهل سنت]] است. وی که دارای القابی نظیر شیخ الاسلام و حجةالامه است در سال 73 هجری قمری (یا 75 و یا 95هـ. ق) در [[مدینه]] به دنیا آمده است. جد او مالک از تابعین بوده است وی از جوانی در طلب علم فعالیت نموده و از بزرگان مدینه نظیر نافع، زهری و [[عبدالله بن دینار]] و جمع بسیار زیادی اخذ حدیث می نماید. مالک تحقیقاً از جمله کسانی است که در جمع آوری حدیث و کثرت مشایخ در میان اهل سنت کم نظیر است. از بیش از هزار و چهارصد نفر روایت نقل کرده و جمع بسیار زیادی از جمله [[ابوحنیفه]] و [[شافعی]] از وی نقل حدیث کرده اند و این در حالی بوده که وی در نوجوانی به اخذ روایت پرداخته و در حالی که 21 سال داشته کرسی نقل حدیث داشته است. روابط وی با حکومت عباسی گرم بوده است به جز در ایامی که وی توسط حاکم مدینه، [[جعفر بن سلیمان]] که عموی [[منصور عباسی]] بوده، مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. تا جایی که کتاب معروف وی که «[[موّطّأ]]» نام دارد گویا به سفارش منصور (م: 158هـ. ق) نگاشته شده و در دوره [[هارون الرشید]] (م: 193هـ. ق) شهرت وی به اوج خود رسیده و در برخی ایام، حکومت فتوای وی را در حج رسمیت داده است. گویا در خروج محمد [[نفس زکیه]] (م: 145هـ. ق) مالک با وی همراهی کرده و مردم را نسبت به وی تشویق کرده است. مالک در فقه خویش، به آراء [[عبدالله بن عمر]] (م: 76هـ. ق) بسیار اتکا داشته است. در میان اهل سنت، مالک بسیار ستوده شده و کتاب های زیادی در مناقب وی نوشته شده است. |
− | مذهب مالک در بسیاری از سرزمین های اسلامی پراکنده گردیده و اکنون مذهب غالب | + | مذهب مالک در بسیاری از سرزمین های اسلامی پراکنده گردیده و اکنون مذهب غالب [[شمال آفریقا]] است. مالک احادیثی را از [[امام صادق]] (شهادت 148هـ. ق) نقل کرده که حدود 16 عدد آن در موّطأ آمده است. مالک در حالی که 89 یا 85 سال داشته در سال 179 هجری قمری وفات یافته است. گروهی وی را اولین کسی می دانند که از احادیث غیر ثقه روی گردان شده است. |
[[ابن ندیم]] می نویسد پس از آن که وی را برهنه کرده و تازیانه زدند به حدّی که دستش از جا در رفت، قدر و منزلتش بالا گرفت و چنان نمود که آن تازیانه ها، زیوری بود که بر وی پوشاندند. مالک سفیدروی و گویا بسیار خوش لباس و بلند قامت بوده است. <ref> [[الاعلام قاموس التراجم]]، [[خیرالدین زرکلی]]، ج5، ص257 / [[الانساب]]، [[عبدالکریم بن محمد سمعانی]]، ج1، ص174 / [[البدایة و النهایة]]، [[ابن کثیر]]، ج10، ص124 / [[تهذیب الکمال فی اسماء الرجال]]، [[جمال الدین مزی]]، ج27، صفحات 91 تا 120 / [[حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء]]، [[ابی نعیم اصفهانی]]، ج6، صفحات274 تا 310 / [[روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات]]، [[محمدباقر موسوی خوانساری]]، ج7، ص211 / [[سیر اعلام النبلاء]]، [[محمد بن احمد ذهبی]]، ج7، صفحات 382 تا 437 / [[شذرات الذهب فی اخبار من ذهب]]، [[ابن عماد حنبلی]]، ج1، ص289 / [[الفهرست ابن ندیم|الفهرست]]، [[ابن ندیم]]، ص251 / [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص69 / [[معجم رجال الحدیث]]، [[آیت الله خویی]]، ج14، ص159 / موسوعه ادیان، ص430 / [[موسوعة طبقات الفقهاء]]، [[آیت الله جعفر سبحانی]]، ج2، ص474</ref> | [[ابن ندیم]] می نویسد پس از آن که وی را برهنه کرده و تازیانه زدند به حدّی که دستش از جا در رفت، قدر و منزلتش بالا گرفت و چنان نمود که آن تازیانه ها، زیوری بود که بر وی پوشاندند. مالک سفیدروی و گویا بسیار خوش لباس و بلند قامت بوده است. <ref> [[الاعلام قاموس التراجم]]، [[خیرالدین زرکلی]]، ج5، ص257 / [[الانساب]]، [[عبدالکریم بن محمد سمعانی]]، ج1، ص174 / [[البدایة و النهایة]]، [[ابن کثیر]]، ج10، ص124 / [[تهذیب الکمال فی اسماء الرجال]]، [[جمال الدین مزی]]، ج27، صفحات 91 تا 120 / [[حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء]]، [[ابی نعیم اصفهانی]]، ج6، صفحات274 تا 310 / [[روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات]]، [[محمدباقر موسوی خوانساری]]، ج7، ص211 / [[سیر اعلام النبلاء]]، [[محمد بن احمد ذهبی]]، ج7، صفحات 382 تا 437 / [[شذرات الذهب فی اخبار من ذهب]]، [[ابن عماد حنبلی]]، ج1، ص289 / [[الفهرست ابن ندیم|الفهرست]]، [[ابن ندیم]]، ص251 / [[اللباب فی تهذیب الانساب]]، [[ابن اثیر]]، ج1، ص69 / [[معجم رجال الحدیث]]، [[آیت الله خویی]]، ج14، ص159 / موسوعه ادیان، ص430 / [[موسوعة طبقات الفقهاء]]، [[آیت الله جعفر سبحانی]]، ج2، ص474</ref> |
نسخهٔ کنونی تا ۵ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۵۳
ابوعبدالله مالک بن انس بن مالک بن ابی عامر بن عمرو بن حارث حمیری اصبحی مدنی، یکی از امامان چهارگانه اهل سنت است. وی که دارای القابی نظیر شیخ الاسلام و حجةالامه است در سال 73 هجری قمری (یا 75 و یا 95هـ. ق) در مدینه به دنیا آمده است. جد او مالک از تابعین بوده است وی از جوانی در طلب علم فعالیت نموده و از بزرگان مدینه نظیر نافع، زهری و عبدالله بن دینار و جمع بسیار زیادی اخذ حدیث می نماید. مالک تحقیقاً از جمله کسانی است که در جمع آوری حدیث و کثرت مشایخ در میان اهل سنت کم نظیر است. از بیش از هزار و چهارصد نفر روایت نقل کرده و جمع بسیار زیادی از جمله ابوحنیفه و شافعی از وی نقل حدیث کرده اند و این در حالی بوده که وی در نوجوانی به اخذ روایت پرداخته و در حالی که 21 سال داشته کرسی نقل حدیث داشته است. روابط وی با حکومت عباسی گرم بوده است به جز در ایامی که وی توسط حاکم مدینه، جعفر بن سلیمان که عموی منصور عباسی بوده، مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. تا جایی که کتاب معروف وی که «موّطّأ» نام دارد گویا به سفارش منصور (م: 158هـ. ق) نگاشته شده و در دوره هارون الرشید (م: 193هـ. ق) شهرت وی به اوج خود رسیده و در برخی ایام، حکومت فتوای وی را در حج رسمیت داده است. گویا در خروج محمد نفس زکیه (م: 145هـ. ق) مالک با وی همراهی کرده و مردم را نسبت به وی تشویق کرده است. مالک در فقه خویش، به آراء عبدالله بن عمر (م: 76هـ. ق) بسیار اتکا داشته است. در میان اهل سنت، مالک بسیار ستوده شده و کتاب های زیادی در مناقب وی نوشته شده است.
مذهب مالک در بسیاری از سرزمین های اسلامی پراکنده گردیده و اکنون مذهب غالب شمال آفریقا است. مالک احادیثی را از امام صادق (شهادت 148هـ. ق) نقل کرده که حدود 16 عدد آن در موّطأ آمده است. مالک در حالی که 89 یا 85 سال داشته در سال 179 هجری قمری وفات یافته است. گروهی وی را اولین کسی می دانند که از احادیث غیر ثقه روی گردان شده است.
ابن ندیم می نویسد پس از آن که وی را برهنه کرده و تازیانه زدند به حدّی که دستش از جا در رفت، قدر و منزلتش بالا گرفت و چنان نمود که آن تازیانه ها، زیوری بود که بر وی پوشاندند. مالک سفیدروی و گویا بسیار خوش لباس و بلند قامت بوده است. [۱]
پانويس
- ↑ الاعلام قاموس التراجم، خیرالدین زرکلی، ج5، ص257 / الانساب، عبدالکریم بن محمد سمعانی، ج1، ص174 / البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج10، ص124 / تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، جمال الدین مزی، ج27، صفحات 91 تا 120 / حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ابی نعیم اصفهانی، ج6، صفحات274 تا 310 / روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، محمدباقر موسوی خوانساری، ج7، ص211 / سیر اعلام النبلاء، محمد بن احمد ذهبی، ج7، صفحات 382 تا 437 / شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلی، ج1، ص289 / الفهرست، ابن ندیم، ص251 / اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج1، ص69 / معجم رجال الحدیث، آیت الله خویی، ج14، ص159 / موسوعه ادیان، ص430 / موسوعة طبقات الفقهاء، آیت الله جعفر سبحانی، ج2، ص474