اهل حق (از غلاة علی اللهی): تفاوت بین نسخهها
(۳۲ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | [[آیت الله سید مهدی روحانی]] در ضمن فرقه [[حقّیه (از غلاة)|حقیه]] احتمال میدهد که نام دیگر | + | [[آیت الله سید مهدی روحانی]] در ضمن فرقه [[حقّیه (از غلاة)|حقیه]] احتمال میدهد که نام دیگر اهل حق، حقّیه باشد. ن ک: [[حقّیه (از غلاة)|حقیه]]. |
− | نام عدهای از غلاة ایران که در لسان شیعیان ایران، علی اللهی نامیده میشوند. این گروه پیرو شخصی به نام سلطان اسحاق هستند که او را بعضاً سلطان ساق میگویند. وی آداب و رسومی وضع نموده است که در آن مقداری از عادات و رسوم صوفیه | + | نام عدهای از [[غلاة (غلات، غلاة)|غلاة]] [[ایران]] که در لسان شیعیان ایران، [[علی اللهی]] نامیده میشوند. این گروه پیرو شخصی به نام [[سلطان اسحاق]] هستند که او را بعضاً [[سلطان ساق]] میگویند. وی آداب و رسومی وضع نموده است که در آن مقداری از عادات و رسوم [[صوفیه نعمت اللهیه]] موجود است. |
− | + | نقطه اساسی در عقاید اهل حق این است که خدا، در صورتهای متوالی که هفت صورت است متجسّد میشود. ایشان تجسّد خدا را تشبیه میکنند به لباسی که عوض میکند؛ به این نحو که خدا در اولین بار داخل دُرّی بوده، سپس در شخص خاوند کار (به معنای خالق عالم) ظاهر شد و برای مرتبه دوم در شخص [[علی(ع)]] ظهور کرد و در مرتبه سوم در [[شاه خشین]] (به خاء و شین معجمه)، در مرتبه چهارم در [[سلطان سهاک]] (همان [[سلطان اسحاق]]) ، در مرتبه پنجم در قرمزی ([[شاه ویس قلی]])، در مرتبه ششم در [[مَمَدبک]] ([[محمد بیک لرستانی]] ) و در مرتبه هفتم در خان آتش ظاهر گردید. | |
− | مراتب | + | مراتب چهارگانه اول در مقابل شریعت است، مرتبه پنجم در مقابل طریقت، مرتبه ششم در مقابل معرفت و مرتبه هفتم در مقابل حقیقت است. لازم به ذکر است که، مراتب پنجگانه سوم تا هفتم از اختصاصات فرقه اهل حق میباشد. |
− | ایشان میگویند چنان که خدا متجسد میشود، در پشت سر او چهار ملک که آنها را چاریاران ملک میگویند نیز متجسد میشوند که عبارتند از | + | ایشان میگویند چنان که خدا متجسد میشود، در پشت سر او چهار ملک که آنها را چاریاران ملک میگویند نیز متجسد میشوند که عبارتند از [[جبرائیل]]، [[میکائیل]]، [[اسرافیل]] و [[عزرائیل]]. |
− | جبرائیل از زیر بغل خاوند کار خلق شده و پس از او هفت تجسّد است: | + | جبرائیل از زیر بغل خاوند کار خلق شده و پس از او هفت تجسّد است: [[سلمان]]، [[بابابزرگ]]، [[بنیامین]]، [[کامریجان]]، [[جمشید بک]] و [[خان جمشید]]. |
− | میکائیل از دهان خاوند کار صادر شده و هفت نفری که از او تجسّد یافتهاند عبارت میباشند از، | + | میکائیل از دهان خاوند کار صادر شده و هفت نفری که از او تجسّد یافتهاند عبارت میباشند از، [[قنبر]]، [[کاکاردا]] (رضا)، [[داوود]]، [[یارجان]]، [[الماس بک]] و [[خان الماس]]. و اسرافیل از نفس خاوند کار، خلق شده و هفت تجسد او [[حضرت محمد(ص)]]، [[پیر موسی]]، [[یارلی]]، [[ابدالبک]]، [[خان ابدال]] هستند. عزرائیل از عرق خاوند کار بیرون آمده و هفت تجسد او: [[نصیر]]، [[بابا طاهر]]، [[مصطفی دودان]]، [[شاه سوار آغا]]..... |
− | اهل حق در طبقه پنجم اسمائی را مقدس میدانند: | + | اهل حق در طبقه پنجم اسمائی را مقدس میدانند: [[فاطمة]]، [[ماماجلالة]]، [[خاتون دایره]]، [[رزبار]]، [[پریخان شرط]] و [[دستی خانم]]. اهل حق همچنین به فرشته دیگری معتقدند و او را صادر از نور خاوند کار دانسته و به نام [[رزبار]] یا [[رظبار]] یا [[رمزبار]] مینامند. |
ایشان همچنان که به تجسّد خدا قائلند، به تناسخ نیز عقیده دارند و معتقدند هر انسانی هزار و یک مرتبه از جسدی به جسد دیگر منتقل میشود و در اثناء این انتقالها است که به جزای اعمال خود میرسد. | ایشان همچنان که به تجسّد خدا قائلند، به تناسخ نیز عقیده دارند و معتقدند هر انسانی هزار و یک مرتبه از جسدی به جسد دیگر منتقل میشود و در اثناء این انتقالها است که به جزای اعمال خود میرسد. | ||
سطر ۱۹: | سطر ۱۹: | ||
اهل حق همچنین عقیده دارند که اگر انسان از زردِگُل موجود شده باشد، قابل تطهیر است و هر چه رنج به او برسد به خدا و نور نزدیک میشود ولی اگر از سیاه خاک خلق شده باشد، هرگز خورشید را نخواهد دید. | اهل حق همچنین عقیده دارند که اگر انسان از زردِگُل موجود شده باشد، قابل تطهیر است و هر چه رنج به او برسد به خدا و نور نزدیک میشود ولی اگر از سیاه خاک خلق شده باشد، هرگز خورشید را نخواهد دید. | ||
− | مذهب اهل حق از عناصر مختلفی تشکیل شده و پایه و اساس آن بر مذهب غلاة شیعه است. ایشان میگویند که دو جزء از قرآن حذف شده و این مذهب از آن دو جزء محذوف، اقتباس گردیده است. | + | مذهب اهل حق از عناصر مختلفی تشکیل شده و پایه و اساس آن بر مذهب غلاة شیعه است. ایشان میگویند که دو جزء از قرآن حذف شده و این مذهب از آن دو جزء محذوف، اقتباس گردیده است.دو جزءاز دیدگاه اهل حق سر مگوی اسلام است و از [[پیامبر]] به [[حضرت مهدی]] رسیده و حضرت مهدی این دو جزء را که فرقان نام دارد به زبان کردی بیان کرده است. <ref>[[دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]]، ج10، ص367</ref> |
− | اهل حق با | + | اهل حق با فرقه [[دُروز]] و [[نصیریه (نصیریه)|نصیریه]] مشترک بوده و همگی [[علی(ع)]] را عبادت مینمایند. البته سلطان سهاک به طور کامل این مطلب را مخفی کرده و اهل حق نیز دائماً از دوازده امام صحبت میکنند و منتظر آمدن صاحبالزمان میباشند و کلماتی دارند که از آمدن عیسی خبر میدهد. ایشان همچنین معتقدند قیامت در دشت [[شهرزور]] یا در دشت [[سلطانیه]] بهپا میشود. |
− | امر دیگری که در مذهب اهل حق به چشم میخورد، رفتارهای دراویش و صوفیه است؛ اعمالی همانند انتخاب شیخ، مجالس ذکر، قسمت طعام و پیمانهای برادری. هر نفر از اهل حق باید شیخ داشته و به او سر سپرده باشد. مجلس سر سپردن تشریفات خاصی دارد.در میان اهل حق، اجتماع بسیار اهمیت دارد و این گروه نماز انفرادی ندارند. | + | امر دیگری که در مذهب اهل حق به چشم میخورد، رفتارهای [[دراویش (مطلق صوفیه)|دراویش]] و [[صوفیه (صوفیه)|صوفیه]] است؛ اعمالی همانند انتخاب شیخ، مجالس ذکر، قسمت طعام و پیمانهای برادری. هر نفر از اهل حق باید شیخ داشته و به او سر سپرده باشد. مجلس سر سپردن تشریفات خاصی دارد.در میان اهل حق، اجتماع بسیار اهمیت دارد و این گروه نماز انفرادی ندارند. |
ایشان این مجالس را سبز نمودن مینامند. این مجالس که با سرودخوانی وموسیقی همراه است، از نذر و نیاز (که در اصطلاح ایشان بر حیوانات نر از قبیل گاو نر و گوسفند نر و خروس اطلاق میشود) و خیر و خدمت (که به غذای پخته میگویند) خالی نیست. | ایشان این مجالس را سبز نمودن مینامند. این مجالس که با سرودخوانی وموسیقی همراه است، از نذر و نیاز (که در اصطلاح ایشان بر حیوانات نر از قبیل گاو نر و گوسفند نر و خروس اطلاق میشود) و خیر و خدمت (که به غذای پخته میگویند) خالی نیست. | ||
− | تمام فرقههای اهل حق به جز فرقه آتشبکی سه روز را در زمستان با کمال دقت روزه میگیرند. ایشان کتابی بهنام سرانجام دارند. حاج | + | تمام فرقههای اهل حق به جز فرقه [[آتشبکی]] سه روز را در زمستان با کمال دقت روزه میگیرند. ایشان کتابی بهنام [[سرانجام]] دارند. [[حاج نعمت االله]] (از شهر [[جیحون آباد]]، نزدیک [[دینور]]) کتابی به نام [[فرقان الاخبار]] در سال 1324 هجریقمری تألیف کرده است که آن نیز از کتب ایشان است. این شخص از فرقه خاموش است و تقالید آنها با تقالید فرقه [[آتشبکی]] فرق دارد. |
− | اهل حق فرق مختلفی دارند که نام آنها را مینورسکی در کتاب Notes ذکر کرده است. فرقههایی مانند | + | اهل حق فرق مختلفی دارند که نام آنها را [[مینورسکی]] در کتاب [[Notes]] ذکر کرده است. فرقههایی مانند شعبه [[سید جلالی]]، [[توماری]] (که این فرقه به فرق بسیاری منشعب شده است) و [[آتشیه]] و [[آتشبکی]]. |
− | |||
− | بزرگترین مکان مقدس نزد اهل حق، مرقد بابایادگار است که در کوه دالاهو نزدیک قصرشیرین و در شمال شرقی آن است. ( | + | اهل حق در [[لرستان]]، [[کردستان]]، شهر [[کرخه]]، [[آذربایجان]] (در حدود [[ماکو]]) و کوههای پشت جبال [[قفقاز]] زندگی میکنند و جمعیتهای کوچکی نیز در [[تهران]]، [[همدان]]، [[مازندران]] و [[خراسان]] دارند. چنان که در [[عراق]] نیز در میان قبیلههای کرد و ترکمن، یافت میشوند. ایل سنجابی در [[ایران]] غالباً از این فرقهاند. |
− | فلسفه | + | |
+ | بزرگترین مکان مقدس نزد اهل حق، مرقد [[بابایادگار]] است که در [[کوه دالاهو]] نزدیک [[قصرشیرین]] و در شمال شرقی آن است. | ||
+ | |||
+ | طریقه اهل حق که توسط خود ایشان [[یارسان]] نامیده می شود، در زمینه پیدایش جهان و آخرالزمان دارای عقایدی آمیخته با افسانه های اساطیری است.این طریقه در اصول اخلاقی به چهار دستور اصلی که از ناحیه سلطان اسحاق صادر شده پای بند است.این چهار دستور که با نام چهار رکن نامیده می شودعبارت است از:پاکی،راستی،نیستی و ردا(بخشش و بردباری) | ||
+ | |||
+ | ایشان استعمال مسکرات را حرام می دانند،حتی برخی از آنان استعمال دخانیات را نیز جایز نمی شمارند. | ||
+ | |||
+ | اهل حق بنابر عادت خود به جای سلام،یا علی می گویند.از دیدگاه ایشان،تراشیدن و یا کوتاه کردن شارب برای مردان گناهی بزرگ است و این امر مورد تاکید سلطان اسحاق بوده است.<ref>[[دائرة المعارف الاسلامیة]]، ج3، ص93 / [[فلسفه نیکو،نیکو]]، ص86</ref> | ||
+ | |||
+ | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۲:۲۳
آیت الله سید مهدی روحانی در ضمن فرقه حقیه احتمال میدهد که نام دیگر اهل حق، حقّیه باشد. ن ک: حقیه.
نام عدهای از غلاة ایران که در لسان شیعیان ایران، علی اللهی نامیده میشوند. این گروه پیرو شخصی به نام سلطان اسحاق هستند که او را بعضاً سلطان ساق میگویند. وی آداب و رسومی وضع نموده است که در آن مقداری از عادات و رسوم صوفیه نعمت اللهیه موجود است.
نقطه اساسی در عقاید اهل حق این است که خدا، در صورتهای متوالی که هفت صورت است متجسّد میشود. ایشان تجسّد خدا را تشبیه میکنند به لباسی که عوض میکند؛ به این نحو که خدا در اولین بار داخل دُرّی بوده، سپس در شخص خاوند کار (به معنای خالق عالم) ظاهر شد و برای مرتبه دوم در شخص علی(ع) ظهور کرد و در مرتبه سوم در شاه خشین (به خاء و شین معجمه)، در مرتبه چهارم در سلطان سهاک (همان سلطان اسحاق) ، در مرتبه پنجم در قرمزی (شاه ویس قلی)، در مرتبه ششم در مَمَدبک (محمد بیک لرستانی ) و در مرتبه هفتم در خان آتش ظاهر گردید.
مراتب چهارگانه اول در مقابل شریعت است، مرتبه پنجم در مقابل طریقت، مرتبه ششم در مقابل معرفت و مرتبه هفتم در مقابل حقیقت است. لازم به ذکر است که، مراتب پنجگانه سوم تا هفتم از اختصاصات فرقه اهل حق میباشد.
ایشان میگویند چنان که خدا متجسد میشود، در پشت سر او چهار ملک که آنها را چاریاران ملک میگویند نیز متجسد میشوند که عبارتند از جبرائیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل.
جبرائیل از زیر بغل خاوند کار خلق شده و پس از او هفت تجسّد است: سلمان، بابابزرگ، بنیامین، کامریجان، جمشید بک و خان جمشید.
میکائیل از دهان خاوند کار صادر شده و هفت نفری که از او تجسّد یافتهاند عبارت میباشند از، قنبر، کاکاردا (رضا)، داوود، یارجان، الماس بک و خان الماس. و اسرافیل از نفس خاوند کار، خلق شده و هفت تجسد او حضرت محمد(ص)، پیر موسی، یارلی، ابدالبک، خان ابدال هستند. عزرائیل از عرق خاوند کار بیرون آمده و هفت تجسد او: نصیر، بابا طاهر، مصطفی دودان، شاه سوار آغا.....
اهل حق در طبقه پنجم اسمائی را مقدس میدانند: فاطمة، ماماجلالة، خاتون دایره، رزبار، پریخان شرط و دستی خانم. اهل حق همچنین به فرشته دیگری معتقدند و او را صادر از نور خاوند کار دانسته و به نام رزبار یا رظبار یا رمزبار مینامند.
ایشان همچنان که به تجسّد خدا قائلند، به تناسخ نیز عقیده دارند و معتقدند هر انسانی هزار و یک مرتبه از جسدی به جسد دیگر منتقل میشود و در اثناء این انتقالها است که به جزای اعمال خود میرسد.
اهل حق همچنین عقیده دارند که اگر انسان از زردِگُل موجود شده باشد، قابل تطهیر است و هر چه رنج به او برسد به خدا و نور نزدیک میشود ولی اگر از سیاه خاک خلق شده باشد، هرگز خورشید را نخواهد دید.
مذهب اهل حق از عناصر مختلفی تشکیل شده و پایه و اساس آن بر مذهب غلاة شیعه است. ایشان میگویند که دو جزء از قرآن حذف شده و این مذهب از آن دو جزء محذوف، اقتباس گردیده است.دو جزءاز دیدگاه اهل حق سر مگوی اسلام است و از پیامبر به حضرت مهدی رسیده و حضرت مهدی این دو جزء را که فرقان نام دارد به زبان کردی بیان کرده است. [۱]
اهل حق با فرقه دُروز و نصیریه مشترک بوده و همگی علی(ع) را عبادت مینمایند. البته سلطان سهاک به طور کامل این مطلب را مخفی کرده و اهل حق نیز دائماً از دوازده امام صحبت میکنند و منتظر آمدن صاحبالزمان میباشند و کلماتی دارند که از آمدن عیسی خبر میدهد. ایشان همچنین معتقدند قیامت در دشت شهرزور یا در دشت سلطانیه بهپا میشود.
امر دیگری که در مذهب اهل حق به چشم میخورد، رفتارهای دراویش و صوفیه است؛ اعمالی همانند انتخاب شیخ، مجالس ذکر، قسمت طعام و پیمانهای برادری. هر نفر از اهل حق باید شیخ داشته و به او سر سپرده باشد. مجلس سر سپردن تشریفات خاصی دارد.در میان اهل حق، اجتماع بسیار اهمیت دارد و این گروه نماز انفرادی ندارند.
ایشان این مجالس را سبز نمودن مینامند. این مجالس که با سرودخوانی وموسیقی همراه است، از نذر و نیاز (که در اصطلاح ایشان بر حیوانات نر از قبیل گاو نر و گوسفند نر و خروس اطلاق میشود) و خیر و خدمت (که به غذای پخته میگویند) خالی نیست.
تمام فرقههای اهل حق به جز فرقه آتشبکی سه روز را در زمستان با کمال دقت روزه میگیرند. ایشان کتابی بهنام سرانجام دارند. حاج نعمت االله (از شهر جیحون آباد، نزدیک دینور) کتابی به نام فرقان الاخبار در سال 1324 هجریقمری تألیف کرده است که آن نیز از کتب ایشان است. این شخص از فرقه خاموش است و تقالید آنها با تقالید فرقه آتشبکی فرق دارد.
اهل حق فرق مختلفی دارند که نام آنها را مینورسکی در کتاب Notes ذکر کرده است. فرقههایی مانند شعبه سید جلالی، توماری (که این فرقه به فرق بسیاری منشعب شده است) و آتشیه و آتشبکی.
اهل حق در لرستان، کردستان، شهر کرخه، آذربایجان (در حدود ماکو) و کوههای پشت جبال قفقاز زندگی میکنند و جمعیتهای کوچکی نیز در تهران، همدان، مازندران و خراسان دارند. چنان که در عراق نیز در میان قبیلههای کرد و ترکمن، یافت میشوند. ایل سنجابی در ایران غالباً از این فرقهاند.
بزرگترین مکان مقدس نزد اهل حق، مرقد بابایادگار است که در کوه دالاهو نزدیک قصرشیرین و در شمال شرقی آن است.
طریقه اهل حق که توسط خود ایشان یارسان نامیده می شود، در زمینه پیدایش جهان و آخرالزمان دارای عقایدی آمیخته با افسانه های اساطیری است.این طریقه در اصول اخلاقی به چهار دستور اصلی که از ناحیه سلطان اسحاق صادر شده پای بند است.این چهار دستور که با نام چهار رکن نامیده می شودعبارت است از:پاکی،راستی،نیستی و ردا(بخشش و بردباری)
ایشان استعمال مسکرات را حرام می دانند،حتی برخی از آنان استعمال دخانیات را نیز جایز نمی شمارند.
اهل حق بنابر عادت خود به جای سلام،یا علی می گویند.از دیدگاه ایشان،تراشیدن و یا کوتاه کردن شارب برای مردان گناهی بزرگ است و این امر مورد تاکید سلطان اسحاق بوده است.[۲]
پانویس[ویرایش]
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص367
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیة، ج3، ص93 / فلسفه نیکو،نیکو، ص86