فاطمه زهرا سلام الله علیها

از دایره المعارف فرق اسلامی
(تغییرمسیر از فاطمة)
پرش به: ناوبری، جستجو

فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام، و خدیجه کبری (س)، همسر امام علی (ع) و یکی از پنج تن آل عبا(اصحاب کساء) است. او نزد شیعیان دوازده امامی یکی از چهارده معصوم است و امام دوم و سوم شیعیان از فرزندان اویند. فاطمه، تنها زن همراه پیامبر(ص) در روز مباهله با نصارای نجران بود.

وی با ابوبکر بیعت نکرد و قاطعانه در مقابل او ایستاد. او در جریان غصب فدک و دفاع از خلافت امام علی (ع) خطبه‌ای خوانده که به فدکیه معروف است. فاطمه(س) اندکی پس از رحلت پیامبر(ص)، در روز سوم جمادی الثانی سال ۱۱ هجری قمری در مدینه درگذشت و شبانه و مخفیانه دفن شد.

فاطمه (س) در شمار زنان بلیغ عرب است. ابن طیفور (متوفای ۲۸۰ق.) خطبه‌های وی را در کتاب بلاغات النساء نقل کرده است. خطبه وی راجع به فدک را خاندان ابوطالب به فرزندان خویش تعلیم می‌داده‌اند.[۱]

نسب، کنیه‌ها، لقب‌ها

پدر فاطمه(س) پیامبر اسلام (ص)، و مادرش خدیجه دختر خُوَیلد بن أسد بن عبد العُزّی بن قُصَی بن کلاب است.[۲]

فاطمه دارای چندین لقب است: زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول و.... از این جمله لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است و‌گاه با نام او همراه می‌آید (فاطمه زهرا) و یا به صورت ترکیب عربی (فاطمة الزهراء). زهرا که در تداول بیشتر بجای نام او بکار می‌رود در لغت، درخشنده، روشن و مرادف‌هایی از این گونه معنی می‌دهد.[۳]

فاطمه(س) دارای چند کنیه است که معروفترین آنها ام ابیها، ام الائمه، ام الحسن، ام الحسین و ام المحسن می‌باشد.[۴]

در مکه

فاطمه دختر پیامبر، از تولد تا زمان هجرت به مدینه (سال ۱۳ بعثت) در مکه زندگی کرده است.

در منابع شیعه و اهل سنت در مورد چگونگی انعقاد نطفه فاطمه روایاتی وجود دارد، که قائل هستند رسول خدا به دستور خدا چهل شب از خدیجه کناره گرفت و پس از ۴۰ روز عبادت و روزه‌داری و سپس با رفتن به معراج و خوردن از طعام یا میوه بهشتی، نزد خدیجه آمد و نور فاطمه در وجود خدیجه قرار گرفت.[۵]

ولادت

مکان تولد فاطمه، مکه و در خانه پیامبر (ص) بوده است. اما درباره تاریخ ولادتش در منابع شیعه و سنی، اختلاف نظر وجود دارد. اهل سنت ولادت وی را پنج سال پیش از بعثت رسول خدا (ص) و در سال تجدید بنای کعبه نوشته‌اند.[۶] اما کلینی در کافی می‌گوید: ولادت فاطمه پنج سال پس از بعثت روی داد.[۷] یعقوبی می‌نویسد: سن فاطمه در هنگام وفات (شهادت) 23 سال بود.[۸] بنابراین، ولادت او باید در سال بعثت رسول خدا(ص) بوده باشد. این قول مطابق نظر شیخ طوسی است که سن فاطمه را هنگام ازدواج با علی (پنج ماه پس از هجرت) ۱۳ سال می‌داند.[۹]

در تقویم شیعه روز ۲۰ جمادی‌الثانی روز ولادت زهرا(س) است. این روز را امام خمینی روز زن نامید[۱۰] و در تقویم ایرانیان به نام روز زن (همچنین روز مادر) ثبت شده است.

دوران کودکی

فاطمه(س )، در خانه پدرش رسول خدا (ص) و تحت تعلیم و تربیت دینی وی پرورش یافت. [۱۱] دوره کودکی او -که دوره نضج گرفتن اسلام و محدودیت‌های ایجاد شده مشرکان بر مسلمانان است- دوره سراسر آزمایش و شکنجه برای مسلمانان است.[۱۲] در این دوره، محاصره اقتصادی و اجتماعی در درّه خشک و سوزان شعب ابی طالب بود که با گرسنگی و تشنگی و رنج همراه بود. مرگ عزیزان فاطمه(س) نیز در این دوره بود: مادرش خدیجه(س) و همچنین عموی پیامبر(ص) ابوطالب به عنوان اصلی‌ترین حامی پیامبر(ص) در سال دهم (عام الحزن) رخ داد.[۱۳] در همین دوره بود که به دلیل حمایت‌های فاطمه(س) از پدرش و دلجویی‌هایش از وی، پیامبر(ص) به وی لقب "ام ابیها" داد که نشان از مقام و منزلت وی نزد پیامبر(ص) دارد.[۱۴]

هجرت به مدینه

در همین دوره هجرت مسلمانان از مکه به یثرب (مدینة النبی) صورت گرفت که این هجرت بعدها مبدأ تاریخ مسلمانان گردید.[۱۵] پس از اینکه پیامبر(ص) به مدینه رفت، خانواده‌اش نیز عازم آنجا شدند. بلاذری می‌نویسد: زید بن حارثه و ابو رافع مأمور همراهی فاطمه (س) و ام کلثوم بودند.[۱۶] اما ابن هشام نوشته است عباس بن عبدالمطلب مأمور بردن او بود.[۱۷]

در مقابل این سندها یعقوبی که او نیز از تاریخ نویسان طبقه اول است، می‌نویسد: علی بن ابی طالب(ع) او را به مدینه آورد.[۱۸] روایت‏‌های شیعی نوشته یعقوبی را تایید می‌کنند.[۱۹] از جمله اینها شیخ طوسی است که در امالی آورده است پیامبر(ص) در قباء مانده بود و داخل مدینه نمی‌شد و می‌گفت داخل شهر نمی‌شوم تا اینکه پسر عمویم (یعنی علی بن ابی طالب(ع)) و دخترم بیایند. طبق نوشته وی علاوه بر فاطمه(س )، مادر امام علی یعنی فاطمه دختر اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب (و به قولی ضباعة دختر زبیر) نیز با همراهی امام علی(ع) هجرت کرده‌اند.[۲۰]

در هر حال، هنگامی که زهرا و ام کلثوم با سرپرست‏ خود سوار شدند و کاروان آماده حرکت بود، حُوَیرِث بن نُقَیذ، از دشمنان محمد(ص) که پیوسته بدگوی او بود نزد آنان می‌‏آید و شتر آنان را آسیبی می‌زند. شتر می‌‏رمد و فاطمه و ام کلثوم بر زمین می‌‏افتند. ابن هشام و دیگر مورخان از آسیبی که فاطمه(س) از این صدمه دیده است نامی نبرده ‏اند، لکن پیداست که دختر پیغمبر از این حادثه بی‌‏رنج نمانده است.[۲۱]

همسر و فرزندان

خواستگاری

فاطمه(س) خواستگاران زیادی داشته است و بسیاری از بزرگان و یاران پیامبر(ص)از جمله عمر، ابوبکر، عبدالرحمن بن عوف و... از فاطمه(س) خواستگاری کردند که پیامبر(ص) نپذیرفت.[۲۲] و در پاسخ آنان گفت: فاطمه خردسال است و چون علی(ع) او را از پیامبر(ص) خواستگاری کرد، پذیرفت.[۲۳] و به فاطمه فرمود: زوّجتکِ أقدم الاُمة اسلاماً، تو را به همسری اولین مسلمان درآوردم.[۲۴] همچنین گروهی از مهاجران، فاطمه(س) را از پیامبر(ص) خواستگاری کردند.[۲۵] و پیامبر(ص) فرمود: کار ازدواج دخترم فاطمه با خداست نه دیگری، اگر او بخواهد و صلاح بداند، چنان خواهد کرد و من در انتظار قضای الهی هستم (انی انتظربها القضاء).[۲۶]

ازدواج

ازدواج فاطمه(س) با علی(ع) در سال دوم هجری [در مدینه][۲۷] صورت گرفت. کابین دختر پیغمبر ۴۰۰ درهم یا اندکی بیشتر و یا کمتر بود که امام علی (ع)، یکی از وسایلش را فروخت و این پول را به دست آورد. بهای آنرا نزد پیغمبر آوردند. رسول خدا بی‌آنکه آن را بشمارد، اندکی از پول را به بلال داد و گفت: ‏با این پول برای دخترم بوی خوش بخر! سپس مانده را به ابوبکر داد و گفت:‏ با این پول آنچه را دخترم بدان نیازمند است آماده ساز. عمار یاسر و چند تن از یاران خود را با ابوبکر همراه کرد تا با صوابدید او جهاز زهرا را آماده سازند. شیخ طوسی فهرست این وسایل را در کتاب امالی خود ذکر کرده است [۲۸]

نقل مکان به همسایگی پیامبر

چند روزی که از عروسی گذشت، دوری فاطمه برای پیامبر دشوار می‌نمود چرا که فاطمه سال‌هایی در کنار او بوده و یاد خدیجه را برای او زنده نگاه می‌داشت، از این رو، به فکر افتاد عروس و داماد را در خانه خود جای دهد. به خاطر مشکلات تهیه یک خانه جدید تصمیم گرفت عروس و داماد را در حجره خود جای دهد. ولی این کار نیز به دلیل سکونت سوده و عایشه دشوار می‌نمود. یکی از صحابه به نام حارثة بن نعمان از این قضیه آگاه شد و یکی از خانه‌های خود را که به پیامبر نزدیک بود در اختیار ایشان قرار داد و فاطمه و علی به آن‌جا منتقل شدند.[۲۹]

فرزندان

دختر پیغمبر را از علی (ع) فرزندانی است. دو پسر به نام‌های حسن و حسین (ع) و دو دختر به نام زینب و ام کلثوم. هیچ یک از نویسندگان سیره و مؤلفان تاریخ در وجود این چهار فرزند تردیدی ندارد. امام حسن (ع) در نیمه ماه رمضان سال ۳ هجری و امام حسین (ع) در شعبان سال ۴ متولد شده است.[۳۰]

تذکره نویسان شیعه و گروهی از علمای سنت و جماعت فرزند پسر دیگری را برای دختر پیغمبر بنام مُحَسَّن نوشته ‏اند. مصعب زبیری نویسنده کتاب نسب قریش که در ۲۳۶ق مرده از مُحَسَّن نامی نبرده است. اما بلاذری (متوفای ۲۷۹ق) می‌نویسد: فاطمه برای علی (ع)، حسن و حسین و مُحَسَّن را زاد. محسن در خردی در گذشت.[۳۱] و نیز می‌نویسد: چون مُحَسَّن متولد شد پیغمبر از فاطمه پرسید: او را چه نامیده ‏اید؟ گفت:‏ حَرب. فرمود: نام او مُحَسَّن است.[۳۲] علی بن احمد بن سعید اندلسی (۳۸۴-۴۵۶) مؤلف کتاب جمهرة انساب العرب نیز می‌نویسد: مُحَسَّن در خردسالی مرد.[۳۳]

محسن بن علی

شیخ مفید فرزندان علی (ع) را از فاطمه چنین می‌شمارد: حسن و حسین و زینب کبری و زینب صغری که کنیه او ام کلثوم است[۳۴] و در پایان این باب می‌افزاید: و از شیعیان گفته‌اند که فاطمه پس از پیغمبر پسری را سقط کرد، هنگامی که او را در شکم داشت محسن نامید.[۳۵] طبری نوشته است:‏ «گویند فاطمه را از علی پسری دیگر بنام مُحَسَّن بود که در خردی در گذشت.» در روایات شیعی و نیز بعض کتب اهل سنت آمده است که این فرزند بر اثر آسیبی که در روزهای پر گیر و دار پس از رحلت پیامبر(ص) بر دختر او وارد آمد سقط گردید.[۳۶]

سبک زندگی

به اعتقاد شیعیان فاطمه زهرا (س) تنها زن معصوم در بین بزرگان دین است. بنابراین رفتارهای او می‌تواند در بسیاری از رفتارها الگو قرار گیرد.

قناعت و ساده‌زیستی

فاطمه(س) در پوشاک و خوراک به حداقل قناعت می‌کرد و بر خود سخت می‌گرفت و کارهای خانه را نیز به عهده دیگری نمی‌گذاشت، از کشیدن آب تا روفتن خانه، دستاس کردن ذرت یا گندم، نگاهداری کودک، همه را خود به عهده می‌گرفت.‌گاه با یکدست دستاس می‌کرد و با دست دیگری طفلش را می‌خواباند.[۳۷]

ابن سعد به سند خود از امام علی (ع) روایت کند: روزی که زهرا را به زنی گرفتم فرش ما پوست گوسفندی بود که شب بر آن می‌خوابیدیم و روز شتر آبکش خود را بر آن علف می‌‏خوراندیم و جز این شتر خدمتگزاری نداشتیم.[۳۸]

خانه‌داری

علی به مردی از بنی سعد می‌گوید: می‌خواهی داستانی از خود و فاطمه را برای تو بگویم: فاطمه محبوب‏ترین کس در دیده پدر خود بود. او در خانه من چندان با مشک آب کشید، که بند مشک در سینه وی جای گذاشت. و چندان دستاس کرد که کف دست او پینه بست. و چندان خانه را روفت که جامه ‏اش رنگ خاک گرفت.[۳۹]

فاطمه(س) در زندگی مشترک با علی(ع) کارهای داخل خانه و تهیه غذا و نان را به عهده گرفته بود و علی(ع) کارهای خارج از منزل و آوردن مواد سوختی و ضروریات زندگی را به عهده داشت.[۴۰]

همسرداری

در روایات آمده است که پیامبر(ص) به خانه فاطمه(س) و علی(ع) آمده و آنها را مورد محبت و ملاطفت بسیار قرار داد و از فاطمه(س) پرسید: شوهرت را چگونه یافتی؟ فاطمه(س) پاسخ داد: بهترین شوهر است.... سپس سفارش فاطمه(س) را به علی(ع) و سفارش علی(ع)را به فاطمه(س) کرد. علی(ع) فرمود: به خدا سوگند از آن روز به بعد تا فاطمه(س) زنده بود، کاری نکردم که او را به خشم آورد و بر هیچ کاری او را مجبور ننمودم، و او نیز هیچگاه مرا به خشم نیاورده و در هیچ کاری نافرمانی مرا نکرد و به راستی هر وقت به او نظر می‌کردم غم و اندوهم برطرف می‌شد.[۴۱]

رابطه با پدر

پس از جنگ احد به زهرا خبرمی‌دهند که پدرش در جنگ آسیب دیده است؛ سنگی به چهره او رسیده و چهره‏‌اش را خونین ساخته است. او با دسته‏‌ای از زنان برمی‌‏خیزد؛ آب و خوردنی بر پشت‏ خود برمی‌‏دارند، به رزمگاه می‌روند. زنان، مجروحان را آب می‌‏دهند و زخم‏‌های آنها را می‌‏بندند و فاطمه جراحت پدر را شست و شو می‌دهد.[۴۲] خون بند نمی‌‏آید. پاره بوریائی را می‌‏سوزاند و خاکستر آن را بر زخم می‌‏نهد. تا جریان خون قطع شود.[۴۳] در این جنگ، حمزه عموی پیامبر(ص) و بیش از ۷۰ تن از مسلمانان شهید شدند. پس از این واقعه، طبق نوشته واقدی، فاطمه (ع) هر دو یا سه روز خود را به احد می‌رساند و بر مزار شهیدان می‌‏گریست و آنان را دعا می‌کرد.[۴۴]

عبادت

امام صادق از پدران خویش از حسن بن علی روایت می‌کند:

مادرم شب‌های جمعه را تا بامداد در محراب عبادت می‌‏ایستاد [۴۵]

حسن بصری از بزرگان اهل سنت می‌گوید: "در این امت، عابدتر از فاطمه(س) نیامده است، آنقدر به نماز و عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد."[۴۶]

تسبیح‏‌هائی که بنام تسبیحات حضرت زهرا (ع) شهرت یافته و در کتاب‏‌های معتبر شیعه و سنی و دیگر اسناد روایت ‏شده نزد همه معروف است. آنان که خود را ملزم به سنت می‌دانند، این تسبیح‏‌ها را پس از هر نماز می‌خوانند: «سی و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد لله‏».[۴۷]

نیز سید بن طاووس در اقبال دعاهائی از او روایت کرده است که پس از نمازهای ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز بامداد به طور مرتب می‌خوانده است. همچنین دعاهای دیگری نیز از او نقل شده است که در مورد پاره‏‌ای گرفتاری‏‌ها خوانده می‌‏شود. کسانی که خود را موظف به خواندن ادعیه و ادای مستحبات می‌‏دانند، بدین دعاها آشنائی دارند.[۴۸]

از خود گذشتگی

از امام حسن بن علی نقل شده است که::مادرم شب‌های جمعه را تا بامداد در محراب عبادت می‌‏ایستاد و چون دست ‏به دعا برمی‌داشت مردان و زنان با ایمان را دعا می‌‏کرد، اما درباره خود چیزی نمی‌‏گفت. روزی بدو گفتم: مادر! چرا برای خود نیز مانند دیگران دعای خیر نمی‌کنی؟ گفت:

فرزندم همسایه، مقدم است.[۴۹]

نیز نقل شده است که فاطمه در شب عروسی خود وقتی با تقاضای زنی مستمند روبه‌رو شد، پیراهن نو خود را به او داد و خود به لباسی مستعمل اکتفا کرد. [۵۰]

پس از رحلت پیامبر (ص)

تصرف فدک از سوی حکومت

پس از فوت پیامبر(ص)، ابوبکر با به دست گرفتن قدرت دستور تصرف میراث (میراث در اینجا به معنای عام آن است. میراث به معنای عام به چیزی گفته می‎شود که از ناحیه پدر به فرزند برسد، ولو در زمان حیات پدر هم باشد.)[۵۱] وی را صادر کرد و چون فاطمه دختر پیامبر(ص) ادعا کرد که من دختر پیامبرم و مثل هر کسی که از پدر خویش ارث می‌برد من نیز از پدرم ارث می‌برم، ابوبکر گفت: «من از پیامبر(ص) شنیده‌ام که: ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم و آنچه از خود باقی می‌گذاریم صدقه است.»

فاطمه از شنیدن این جمله در بهت و شگفتی فرورفت که چطور پیامبر(ص) چنین سخنی گفته است و من که وارث اویم خبر ندارم یا علی که نزدیکتر از همه شما بدو بوده است از آن خبر ندارد! این بود که فاطمه به شدت در مقابل خلیفه ایستادگی کرد به طوری که در مسجد پیامبر در اجتماع مهاجران و انصار به ایراد خطبه (خطبه فدکیه) پرداخت و با توجه به آیات قرآنی ارث، ابوبکر را محکوم کرد.

به تصریح علمای شیعه و برخی از علمای بزرگ اهل سنت، پیامبر(ص) در زمان حیات خود، با نزول آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْ‌بَىٰ حَقَّهُ» فدک را به فاطمه داده بود.[۵۲]

خشم فاطمه بر ابوبکر و عمر

بنابر نقل صحیح بخاری پس از اینکه ابوبکر به فاطمه(س) گفت که پیامبر(ص) گفته است که ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم و آنچه از ما باقی می‌ماند صدقه است، فاطمه خشمگین شد و از ابوبکر رویگردان شد و تا هنگام مرگ فاطمه نیز این رویگردانی ادامه داشت.[۵۳]

ابن قتیبه می نویسد: پس از اینکه فاطمه از آنها خشمگین شد، عمر و ابوبکر برای خشنود کردن وی به در خانه آمدند و اذن ورود خواستند اما فاطمه بدان‌ها اذن نداد. از این رو آنها پیش امام علی(ع) رفتند و از او کمک خواستند و حضرت آنها را به خانه نزد فاطمه برد؛ اما فاطمه روی خود را به دیوار کرد و سلام آن دو را بی پاسخ گذاشت. ابوبکر سخنانی گفت و پس از آن فاطمه(س) از آنها پرسید: آیا اگر حدیثی از پیامبر(ص) را به شما بگویم آن را می دانید و بدان عمل می کنید؟ گفتند: بله. فاطمه فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم آیا شنیدید که رسول خدا می گوید: خشنودی فاطمه خشنودی من است، و خشم فاطمه خشم من است، پس هرکس فاطمه دخترم را دوست بدارد مرا دوست داشته است، و هرکس فاطمه را خشنود کند مرا خشنود کرده است، و هرکس فاطمه را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است؟ گفتند: بله این را از رسول خدا(ص) شنیدیم. فاطمه گفت: پس همانا من خدا و فرشتگانش را گواه می گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین کردید و خشنودم نکردید، و اگر پیامبر(ص) را ببینم از شما بدو شکایت می برم. در اینجا ابوبکر سخنانی گفت ولی فاطمه سخنانش را خطاب بدو ادامه داد که: به خدا سوگند پس از هر نمازی که می خوانم تو را نفرین می کنم.[۵۴]

خشم و ناراحتی فاطمه از این نظر اهمیت دارد که نه تنها شیعه بلکه خود اهل سنت از پیامبر(ص) روایت کرده‌اند که: فاطمه پاره تن من است و کسی که او را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است. [۵۵] علاوه بر این، غاصبان فدک در اینجا با دردسر دیگری نیز مواجهند که آن نیز تکذیب مدعای فاطمه است. تکذیب این ادعا از این جهت برای تکذیب کنندگان مشکل ساز است که قرآن طبق نص آیه تطهیر، فاطمه را از هرگونه پلیدی مبرّا می‌داند.

تحلیلی درباره فدک

سید محمدباقر صدر در کتاب فدک فی التاریخ طرح مسأله فدک از سوی فاطمه (س) را یک حرکت سیاسی می‌داند، [۵۶] و معتقد است فدک رمز و سمبل یک هدف بزرگ و انقلابی همه جانبه علیه حاکمیت وقت است. حاکمیتی که اساس آن در سقیفه، توسط حزب سه نفری: ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح پی ریزی شده بود [۵۷] بنا به تحلیل صدر:[۵۸] حضرت زهرا(س) مبارزه خود را با حاکمیت در شش مرحله تجلی داده است:[۵۹]

  1. فرستادن نماینده پیش ابوبکر جهت مطالبه میراث (اعم از فدک و غیر آن )، و طرح فدک به عنوان ارث، قبل از طرح آن به عنوان نحله و بخشش.
  2. دخالت مستقیم و مذاکره تند با ابوبکر.
  3. ایراد خطابه معروف در مسجد النبی (ص) در روز دهم رحلت پیامبر(ص).
  4. ایراد خطابه قاطع برای زنان مهاجر و انصار در بستر بیماری.
  5. مذاکره کوتاه و غضب آلود با ابوبکر و عمر هنگامی که آنان به قصد عذرخواهی نزد آن حضرت آمده بودند، و اعلان مراتب غضب و ناراحتی خود از آنان.
  6. وصیت معروف آن حضرت مبنی بر عدم رضایت نسبت به شرکت و حضور مخالفان ایشان در مراسم تشییع و تدفین خود.

دکتر شهیدی در تحلیل خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) می نویسد:

روشن است که اساس گفته او را نادیده گرفته، سخن را به میراث کشاندند. حالی که او آن خطبه را برای گرفتن چند اصله خرما و چند من گندم نخواند. خاندانی که از گلوی خود می برند و گرسنگان را سیر می کنند، برای شکم فرزندانشان اشک نمی ریزند. آنچه او می خواست زنده نگاهداشتن سنت بود و برپا بودن عدالت. می ترسید جاهلیت که زیر پوشش مساوات اسلام خفته است سربرآورد و مفاخرت‌های قبیله ای از نو زنده گردد. امروز بنی تیم پیش افتاد، فردا نوبت به بنی عدی برسد و از آن پس به خاندان بنی امیه و ابوسفیان که تا نیرو داشتند با اسلام جنگیدند و چون راهی دیگر پیش پای خود ندیدند به دل نه، که به زبان مسلمان شدند.[۶۰]

نویسنده اعلام النساء از علی بن مهنأ علوی نقل می کند که: وجه اینکه ابوبکر و عمر، فدک را از فاطمه گرفتند این بود که علی(ع) از درآمد آن تقویت نشود که بتواند در خلافت نزاع کند.[۶۱]

علت پیش‌قدم شدن فاطمه

سید محمد باقر صدر در کتاب فدک فی التاریخ معتقد است:[۶۲] "شروع قیام توسط حضرت زهرا(س) دارای دو عنصر مهم و مثبت بود:

  • یکی جنبه‌های عاطفی قضیه، زیرا آن حضرت به دلیل دختر پیامبر بودن قدرت بیشتری نسبت به تحریک عواطف مردم و تجسم خاطرات دوران پیامبر(ص) داشت؛
  • و دیگری جنبه سیاسی آن، زیرا اگر حضرت علی(ع) شروع کننده مبارزه بود، احتمال جنگ داخلی و شق عصای مسلمین و شروع مبارزه مسلحانه با حاکمیت وقت بسیار قوی بود."

به نظر می‎رسد علت این که حضرت علی(ع) پس از رسیدن به خلافت و قدرت، فدک را تعقیب نکرد، همین است که فدک سمبل مبارزه و دادن قدرت به دست اهلش بوده و بعد از رسیدن قدرت به اهلش دیگر نیازی به مبارزه بدان منظور نیست.

شهادت و وصیت

مرگ پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حق، و بالاتر از همه، دگرگونی‌هائی که پس از رسول خدا -به فاصله‌ای اندک- در سنت مسلمانی پدید گردید، روح و سپس جسم دختر پیغمبر را سخت آزرده ساخت. چنانکه تاریخ نشان می‌دهد، او پیش از مرگ پدرش بیماری جسمی نداشته است. بیماری وی پس از این حادثه‌ها آغاز شد.[۶۳]

بنا بر روایت ابوبصیر از امام صادق(ع) بر اثر ضربت غلاف شمشیر قنفذ (غلام عمر) که به دستور ارباب خود این کار را کرد، محسن سقط شد و حضرت فاطمه(س) به شدت بیمار گردید و همین امر به شهادت ایشان انجامید.[۶۴] همچنین در روایات شیعه و اهل سنت از تهدید عمر به آتش زدن خانه[۶۵] و به آتش کشیدن درِ خانه،[۶۶] فشار دادن فاطمه(س) بین در و دیوار و کوبیدن در به حضرت،[۶۷] شکستن پهلوی حضرت(س)[۶۸] و لگد زدن به شکم فاطمه(س)[۶۹] یاد شده که هر یک ممکن است در به شهادت رساندن حضرت(س) مؤثر بوده باشد.[۷۰]

سخنان فاطمه در بستر بیماری

هنگامی که حضرت زهرا(س) در بستر بیماری بود عده‌ای از زنان به عیادت وی آمدند و از او پرسیدند: دختر پیغمبر چگونه‏ ای؟ با بیماری چه می‌کنی؟ وی در پاسخ به این پرسش به تفصیل سخن می‌گوید:

بخدا دنیای شما را دوست نمی‌‏دارم و از مردان شما بیزارم! درون و برونشان را آزمودم و از آنچه کردند ناخشنودم! چون تیغ زنگار خورده نابرّا، و‌گاه پیش روی واپسگرا، و خداوندان اندیشه‌ای تیره و نارسایند. خشم خدا را به خود خریدند و در آتش دوزخ جاویدند.
ناچار کار را بدانها واگذار، و ننگ عدالت کشی را بر ایشان بار کردم نفرین بر این مکاران و دور بُوَند از رحمت‏ حق این ستمکاران.
وای بر آنان. چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت ‏بر پایه‏‌های نبوت استوار ماند؟ آنجا که فرود آمد نگاه جبرئیل امین است. و بر عهده علی که عالم به امور دنیا و دین است. به یقین کاری که کردند خسرانی مبین است. بخدا علی را نپسندیدند چون سوزش تیغ او را چشیدند و پایداری او را دیدند. دیدند که چگونه بر آنان می‌تازد و با دشمنان خدا نمی‌سازد.
بخدا سوگند، اگر پای در میان می‌‏نهادند، و علی را بر کاری که پیغمبر به عهده او نهاد می‌‏گذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست می‌‏برد. و حق هر یک را بدو می‌سپرد، چنانکه کسی زیانی نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است‏ بچیند. تشنگان عدالت از چشمه معدلت او سیر، و زبونان در پناه صولت او دلیر می‌گشتند. اگر چنین می‌کردند درهای رحمت از زمین و آسمان بروی آنان می‌گشود.اما نکردند و به زودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود. بیایید!و بشنوید!:
شگفتا!روزگار چه بوالعجب‏‌ها در پس پرده دارد و چه بازیچه‌ها یکی از پس دیگری برون می‌‏آرد. راستی مردان شما چرا چنین کردند؟ و چه عذری آوردند؟ دوست نمایانی غدار. در حق دوستان ستمکار و سرانجام به کیفر ستمکاری خویش گرفتار. سر را گذاشته به دم چسبیدند. پی عامی رفتند و از عالم نپرسیدند. نفرین بر مردمی نادان که تبهکارند. و تبه کاری خود را نیکوکاری می‌پندارند.
وای بر آنان. آیا آنکه مردم را به راه راست می‌‏خواند، سزاوار پیروی است، یا آنکه خود راه را نمی‌‏داند؟ در این باره چگونه داوری می‌‏کنید؟
بخدایتان سوگند، آنچه نباید بکنند کردند. نواها ساز و فتنه‌ها آغاز شد. حال، لَختی بپایند! تا به خود آیند، و ببینند چه آشوبی خیزد و چه خون‌ها بریزد! شهد زندگی در کام‌ها شرنگ و جهان پهناور بر همگان تنگ گردد. آن روز زیانکاران را باد در دست است و آیندگان به گناه رفتگان گرفتار و پای بست.
اکنون آماده باشید!که گرد بلا انگیخته شد و تیغ خشم خدا از نیام انتقام آهیخته. شما را نگذارد تا دمار از روزگارتان بر آرد، آنگاه دریغ سودی ندارد. جمع شما را بپراکند و بیخ و بنتان را بر کند. دریغا که دیده حقیقت‏ بین ندارید. بر ما هم تاوانی نیست که داشتن حق را ناخوش می‌‏دارید.[۷۱]

شهادت

منابع شیعیان و سنیان اتفاق دارند که فاطمه(س) در سال ۱۱ق. درگذشت. اما در مورد ماه و روز درگذشت وی اختلاف نظر است. در این باره برخی گفته‌اند فاطمه(س) پس از پدرش ۲۴ روز زیست و برخی تا ۸ ماه را ذکر کرده‌اند. مشهور میان شیعیان این است که وی حدود ۳ ماه پس از پدرش زیسته است[۷۲] که با توجه به رحلت پیامبر(ص)در ۲۸ صفر، این تاریخ منطبق با ۳ جمادی الثانی است.[۷۳]

با توجه به اختلاف نوشته‌ها درباره تاریخ ولادت فاطمه(س )، طبعاً درباره مدت عمر وی نیز دیدگاه‌ها مختلف است، این مدت را از ۱۸ تا ۳۵ سال دانسته‌اند. اگر تاریخ ولادت وی جمادی الثانی سال ۵ بعثت پیامبر(ص) بوده باشد و شهادتش ۱۱ هجری باشد، فاصله میان این دو تاریخ ۱۸ سال و اندی خواهد بود که در دو روایت معتبر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده است.[۷۴]

دفن شبانه

علمای شیعه متفقند که پیکر دختر پیغمبر را شبانه به خاک سپردند.[۷۵] در تاریخ یعقوبی آمده است که فاطمه شبانه دفن شد و هیچکس جز سلمان و ابوذر و به قولی عمار حاضر نبود.[۷۶] در امالی طوسی روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که در مقابل پیشنهاد عمویش عباس بن عبدالمطلب برای برگزاری مراسم تشییع باشکوهی برای فاطمه(س )، پاسخ می‌گوید که خود فاطمه به من وصیت نموده است که مراسم تدفینش مخفیانه باشد.[۷۷]

ابن سعد (از علمای اهل سنت) نیز روایت‌هایی آورده است که فاطمه(س) را شبانه دفن کردند و علی(ع) او را به خاک سپرد.[۷۸] بلاذری نیز در دو روایت خود همین را نوشته است.[۷۹] بخاری نیز چنین می‌نویسد: «شوهرش شبانه او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود».[۸۰]

سخنان علی (ع) هنگام دفن

چون فاطمه(س) درگذشت امیرالمؤمنین او را پنهان به خاک سپرد و آثار قبر او را از میان برد. سپس رو به مزار پیغمبر کرد و گفت:

ای پیغمبر خدا از من و از دخترت که بدیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است، بر تو درود باد! خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران به تو بپیوندد. پس از او شکیبائی من به پایان رسیده و خویشتن داری من از دست رفته. اما آنچنان که در جدائی تو صبر را پیشه کردم، در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ندارم که شکیبائی بر مصیبت سنت است. ای پیغمبر خدا! تو بر روی سینه من جان دادی! تو را به دست خود در دل خاک سپردم! قرآن خبر داده است که پایان زندگی همه بازگشت به سوی خداست.
اکنون امانت به صاحبش رسید، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.‌ای پیغمبر خدا! پس از او آسمان و زمین زشت می‌نماید، و هیچگاه‌اندوه دلم نمی‌گشاید. چشمانم بی‌خواب، و دل از سوز غم کباب است، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصه‌ام را پیوسته گردانید. و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید. شکایت خود را به خدا می‌برم و دخترت را به تو می‌سپارم! خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستم‌ها کردند. آنچه خواهی از او بجو و هر چه خواهی بدو بگو! تا سرّ دل بر تو گشاید، و خونی که خورده است بیرون آید و خدا که بهترین داور است میان او و ستمکاران داوری نماید.
سلامی که به تو می‌دهم بدرود است نه از ملالت، و از روی شوق است، نه کسالت. اگر می‌روم نه ملول و خسته جانم و اگر می‌مانم نه به وعده خدا بد گمانم. و چون شکیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او می‌مانم که هر چه هست از اوست و شکیبائی نیکوست.
اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت می‌ماندم و در این مصیبت بزرگ، چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم می‌راندم.
خدا گواهست که دخترت پنهانی به خاک می‌رود. هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان‌ها نرفته، حق او را بردند و میراث او را خوردند. درد دل را با تو در میان می‌گذارم و دل را به یاد تو خوش می‌دارم که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه.[۸۱]

محل دفن فاطمه

با توجه به وصیت فاطمه (س) مبنی بر کفن و دفن شبانه، محل قبر او تا کنون مشخص نشده است. در متون حدیثی و تاریخی چند موضع به عنوان قبر ایشان نام برده شده است ولی در حال حاضر هیچ نقطه‌ای به عنوان قبر فاطمه دختر پیامبر وجود ندارد. برخی از این مکان‌ها عبارتند از

  • خانه خود فاطمه (س) [۸۲]
  • بین قبر پیامبر(ص) و منبر ایشان [۸۳]
  • قبرستان بقیع در گوشه‌ای از بقعه عقیل [۸۴]
  • نقطه‌ای نامشخص از بقیع [۸۵]

فضائل

سوره کوثر

به گفته نویسندگان تفسیر نمونه بسیاری از علمای شیعه مصداق کوثر در سوره کوثر را حضرت فاطمه دانسته‌اند. زیرا در سوره سخن از کسانی است که پیامبر را بدون نسل و ذریه می‌دانستند. در حالی که نسل پیامبر از دخترش فاطمه ادامه پیدا کرده و همان نسل است که امامت بر عهده او نهاده شده است. [۸۶]

حضور در مباهله

در ماجرای مباهله بین پیامبر اسلام(ص) و مسیحیان نجران، فاطمه یکی از چهار نفری بود که پیامبر با خود برد. مسلمانان حضور افراد در مباهله را نشان‌گر فضیلت و جایگاه این اشخاص می‌دانند. آیه ۱۶۰ سوره آل عمران در همین مورد نازل شده است. [۸۷] [۸۸]

غضب و رضایت الهی

  • در منابع مختلف اهل سنت، از پیامبر(ص) نقل شده است که به فاطمه فرمود: همانا خدا بخاطر خشم تو خشم می‌کند و بخاطر خشنودی تو خشنود می‌شود (ان الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک).[۸۹]
  • منابع اهل سنت از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند که خطاب به فاطمه(س) فرمود: «ای فاطمه! آیا خشنود نمی‌شوی که سرور زنان جهان و سرور زنان این امت و سرور زن‌های مؤمن باشی؟[۹۰] تعبیر «سرور زنان جهان/سیدة نساء العالمین» توسط امام علی(ع) نیز برای حضرت زهراء(س) در سخنانی که بر سر مزار وی به زبان آورده است، بکار رفته است.[۹۱]

عصمت

در مسند احمد ابن حنبل روایت‌هایی با این مضمون نقل شده است که پیامبر (ص)، مصداق‌های آیه تطهیر را بیان فرموده است: فاطمه، همسر و دو پسرش.[۹۲] همو در فضائل الصحابه، روایت می‌کند که پیامبر(ص) به مدت ۶ ماه هنگام خروج برای نماز صبح، به در خانه فاطمه که می‌رسید صدا می‌کرد:‌ ای اهل بیت! نماز! نماز!‌ ای اهل بیت! «خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند».[۹۳]

از نظر شیعیان این آیه دلیلی قرآنی بر عصمت پنج تن یاد شده (که حضرت فاطمه(س) یکی از آنهاست) از همه زشتی‌ها است.[۹۴]

محدَّثه

احادیث متعددی بر محدثه بودن حضرت فاطمه(س) دلالت دارد. در برخی روایات گزارش شده است که در آخرین روز زندگی رسول خدا(ص) برخی از فرشتگان با حضرت فاطمه(س) سخن گفتند. بر اساس این روایات، فاطمه(س) با عزرائیل -که اجازه ورود به منزل پیامبر(ص) را داشت- هم‌سخن شد.[۹۵] اما شهرت آن حضرت به محدثه بودن، به سبب تحدیث پس از درگذشت رسول خدا(ص) است، که به صورت مصحف تدوین شد.[۹۶]

شیخ صدوق روایتی را از امام صادق(ع) نقل می کند که وجه محدثه نامیده شدن حضرت فاطمه(س) را فرودآمدن ملائکه بر او و سخن گفتنشان با او همچون حضرت مریم(س) دانسته است.[۹۷]

مطالعه بیشتر

  1. شهیدی، سیدجعفر، زندگانی فاطمه زهرا، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۳.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه: محمد مهدی فولادوند، تهران: نشر دار القرآن الکریم، ۱۳۷۶ش.
  • آیتی، محمدابراهیم، چکیدۀ تاریخ پیامبر اسلام(ص)، (به کوشش: ابوالقاسم گرجی، تلخیص: جعفر شریعتمداری)، مشهد / تهران: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۷۸ش.
  • ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج ۶_۱، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، تحقیق: یوسف البقاعی، بیروت: دار الاضواء، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.
  • ابن قتیبه دینوری، الامامة والسیاسة، تحقیق علی شیری، قم: شریف رضی، ۱۴۱۳ق/۱۳۷۱ش.
  • احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ج۱، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
  • اربلی، ابی الحسن علی بن عیسی بن ابی الفتح، کشف الغمّه فی معرفة الائمّه، ج ۲_۱، قم: مرکز الطباعة والنشر للمجمع العالمی لاهل البیت (ع)، ۱۴۲۶ق.
  • اقبال لاهوری، کلیات اشعار فارسی، شامل غزلیات، اسرار خودی، رمز بیخودی، گلشن راز جدید بندگی نامه، پیام مشرق، افکار، نقش فرنگ، جاویدنامه، پس چه باید کرد، مسافر و ارمغان حجاز، مقدمه و حواشی از محمود علمی (م. درویش)، بی‌جا: سازمان انتشارات جاویدان، ۱۳۶۶ش.
  • خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۸.
  • صحیح البخاری، ج ۴، دارالفکر للطباعة والنشر و التوزیع، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
  • الصدوق، معانی الاخبار، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۷۹ش.
  • الصدوق، علل الشرائع، تقدیم: السیدمحمدصادق بحرالعلوم، النجف الاشرف: المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۵ق-۱۹۶۶م.
  • الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۸۰ش.
  • سنائی غزنوی، حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم، دیوان، با مقدمه و حواشی و فهرست، به سعی مدرس رضوی، بی‌جا: انتشارات ابن سینا، بی‌تا.
  • رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت فاطمه(س) و دختران آن حضرت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ ۸، ۱۳۷۹ش.
  • رحمان‌ستایش، محمدکاظم، محدثه بودن فاطمه (س)، در دانشنامه فاطمی (س)، ج۲، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۳.
  • جوینی، ابراهیم بن محمد خراسانی، فرائد السمطین، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسة المحمودی للطباعة والنشر، ۱۳۹۸ق.
  • شفیعی شاهرودی، محمدحسن، سلسله موضوعات الغدیر علامه امینی، ج۸ (صدّیقه طاهره فاطمه زهرا)، قم: موسسه میراث نبوت، ۱۳۸۹ش/۱۴۳۲ق.
  • شهیدی، سید جعفر، زندگانی فاطمه زهرا (س)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۳ش.
  • شهیدی، سید جعفر، علی از زبان علی، یا، زندگانی امیر مؤمنان علی علیه‌السلام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۹.
  • طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، قم: مؤسسة البعثة، ۱۴۱۳ق.
  • الطبرسی، تفسیر مجمع البیان، تقدیم: السید محسن الامین العاملی، تحقیق و تعلیق: لجنة من العلماء والمحققین الاخصائیین، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق-۱۹۹۵م.
  • عاملی، سید جعفر مرتضی، رنج‌های حضرت زهرا (س)، ترجمه: محمد سپهری، قم: انتشارات تهذیب، ۱۳۸۲ش.
  • قزوینی، سید محمد کاظم، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ترجمه: علی کرمی، قم: نشر مرتضی، ۱۳۸۰ش.
  • کحاله، عمر رضا، اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، ج۴، بیروت: مؤسسة الرسالة، الطبعة العاشرة، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
  • کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
  • گنجی شافعی، محمدبن یوسف، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب (ع)، النجف الاشرف: مطبعة الغری، ۱۳۵۶ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۴۳، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
  • مقدسی، یدالله، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (ع)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۱.
  • مقیمی حاجی، ابوالقاسم، زندگی‌نامه فاطمه (س)، در دانشنامه فاطمی (س)، ج۱، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۳.
  • منتخب فضائل النبی و اهل بیته علیهم السلام من الصحاح الستة و غیرهما من الکتب المعتبرة عند اهل السنة، انتخاب و تحقیق: مرکز الغدیر للدرسات الاسلامیة، بیروت: الغدیر، ۱۴۲۳ق/۲۰۰۲م.
  • منتظری، حسینعلی، خطبه حضرت فاطمه زهرا علی‌ها السلام و ماجرای فدک، تهران: مؤسسه فرهنگی خرد آوا، ۱۳۸۷.
  • ویکی شیعه.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۱۲۳.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۲۱.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۳۳.
  • مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۳، ص۱۳۲؛ قمی، بیت الاحزان، ص۱۲.
  • محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه ودختران آن حضرت، صص ۸-۷.
  • آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، ص۳۵.
  • کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۳۰.
  • احمد بن ابی یعقوب(ابن واضح یعقوبی )، تاریخ یعقوبی، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، ج۱، ص۵۱۲.
  • آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، صص۳۶-۳۵. (به نقل از مصباح المتهجد، ص۵۶۱).
  • خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۱۶.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۳۵. نیز ر.ک: [۱]
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص۳۹-۳۶.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص۴۵-۳۹.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص ۴۵-۳۹.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۲.
  • انساب الاشراف، ص۴۱۴و۲۶۹؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۲.
  • ابن هشام، ج۴، ص۲۹؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۲.
  • یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۱؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۳.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۳.
  • الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۸۰ش، صص ۶۹۴-۶۹۵.
  • ابن هشام، ج۴، ص۳۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص۴۳-۴۲.
  • ابن سعد، طبقات، ح۸، ص۱۱.
  • نسایی، سنن نسایی، ح۶، ص۶۲.
  • شفیعی شاهرودی، سلسله موضوعات الغدیر علامه امینی، ج۸(صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا )، ص۶۰.
  • یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱۰.
  • قزوینی، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ص۱۹۱.
  • آیتی، چکیده تاریخ پیامبر اسلام، ص۳۵.
  • امالی، ج ۱، ص ۳۹؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص ۵۸-۵۹.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص ۷۳-۷۲؛ نیز ر.ک: ابن سعد، طبقات، ج ۸، صص ۲۲-۲۳.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۲۴۲.
  • انساب الاشراف، ص ۴۰۲، به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۲۴۲.
  • انساب الاشراف، ص ۴۰۴، به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۲۴۲.
  • جمهرة انساب العرب، ص ۱۶، به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۲۴۳.
  • ارشاد، ج ۱، ص ۳۵۵؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۲۴۳.
  • المفید، الارشاد، قم: سعید بن جبیر، ۱۴۲۸ق.، صص ۲۷۰-۲۷۱؛ نیز شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۲۴۳.
  • ر.ک: الملل و النحل، ج ۱، ص ۷۷؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۲۴۳.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۸۴.
  • ابن سعد، طبقات، ج ۸، ص ۱۴؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۸۴.
  • مسند احمد، ج ۲، ص ۳۲۹؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۸۵.
  • قزوینی، فاطمة الزهراء از ولادت تا شهادت، ص۲۳۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱(به نقل از تفسیرعیاشی).
  • محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه ودختران آن حضرت، صص۷۰-۶۹.
  • مغازی، ص ۲۴۹؛ و ر.ک: انساب الاشراف، ص ۳۲۴. واقدی شمار زنان را ۱۴ تن نوشته است. به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۷۸.
  • مغازی، ص ۲۵۰؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۷۸.
  • مغازی، ص ۳۱۳؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۷۹.
  • کشف الغمة، ج ۱، ص ۴۶۸؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۹۳.
  • بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۸۴.
  • در بعض روایات شمار این تسبیحات به صورت دیگر آمده. آنچه نوشته شد فتوای مشهور است. شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۹۴.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۹۴.
  • کشف الغمة، ج ۱، ص ۴۶۸؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۹۳.
  • شوشتری، احقاق الحق، ج ۱۰، ص ۴۰۱
  • ر.ک: منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص ۳۹۲.
  • السیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ۴، قم: کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی‏، ۱۴۰۴ق.، ص ۱۷۷؛ نیز: حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق: محمد باقر محمودی، تهران: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی‏، ۱۴۱۱ق.، صص ۴۳۸-۴۴۲.
  • صحیح البخاری، ج ۴، ص ۴۲.
  • ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج1، ص31؛ کحّاله، اعلام النساء، ج4، ص123-124.
  • صحیح البخاری، ج ۴، ص ۲۱۰.
  • ص ۴۹؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص ۳۹۵(پاورقی).
  • ص ۴۸ و ۶۳؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص ۳۹۵(پاورقی).
  • ص ۸۷؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص ۳۹۵(پاورقی).
  • ص ۸۷؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، صص ۳۹۶-۳۹۵(پاورقی).
  • شهیدی، علی از زبان علی، ص 37.
  • کحّاله، اعلام النساء، ج4، ص124.
  • ص ۸۶؛ به نقل منتظری، خطبه حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و ماجرای فدک، ص ۳۹۶(پاورقی).
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص ۱۴۴-۱۴۵.
  • طبری امامی، دلائل الامامه، ص134؛ گنجی شافعی، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب(ع)، ص413؛ جوینی، فرائد السمطین، ج2، ص35؛ به نقل مقیمی حاجی، زندگی‌نامه فاطمه(س)، ص61.
  • طبری، تاریخ، ج2، ص443
  • هلالی عامری، ص150؛ مسعودی، صص154-155
  • مسعودی، ص146؛ صدوق معانی الاخبار، ص206
  • هلالی عامری، ص153، 427؛ ر.ک: عاملی، ج2، صص350-351
  • مفید، الاختصاص، ص185
  • مقیمی حاجی، زندگی‌نامه فاطمه(س)، ص61.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص ۱۴۹-۱۵۳؛ الصدوق، معانی الاخبار، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۷۹ش، صص ۳۵۴-۳۵۶؛ ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن ابی طاهر، بلاغات النساء، تحقیق: یوسف البقاعی، بیروت: دار الاضواء، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م.، صص ۲۸-۳۰.
  • مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، صص ۱۵۷-۱۵۶.
  • مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص ۱۷۰.
  • مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، صص ۱۷۴-۱۷۳.
  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۱۵۸.
  • تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ج ۱، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸، ص ۵۱۲.
  • الطوسی، الامالی، تحقیق و تصحیح: بهراد الجعفری، علی اکبر الغفاری، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۸۰ش.، ص ۲۴۵.
  • ابن سعد، طبقات، ج ۸، صص ۱۸-۱۹؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۱۵۸.
  • انساب الاشراف، ص ۴۰۵؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۱۵۸.
  • صحیح، ج ۵، ص ۱۷۷؛ به نقل شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۱۵۸.
  • کلینی، اصول الکافی، ج ۱، باب مولد الزهراء، طهران: المکتبة الاسلامیة، ۱۳۸۸ق، صص ۳۸۲-۳۸۱. این خطبه در نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه ۲۰۲، صص ۲۳۷-۲۳۸ نیز آمده است که مختصرتر از روایت کافی است. در اینجا روایت اصول کافی طبق ترجمه دکتر شهیدی (شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، صص ۱۵۹-۱۶۰) ذکر شده است.
  • کلینی، اصول کافی، ج1، ص 461، حدیث 9.قرب الاسناد، ص 16
  • ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب& ج 3، ص 365
  • ابن سعد، طبقات، ج 8، ص 30
  • مجلسی، بحار الانوار، ج 42، ص 212 به نقل از عیون المعجزات
  • مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۳۷۵
  • طبرسی،‌ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۶۳
  • قرطبی،‌الجامع لاحکام القرآن، ج ۴، ص ۱۰۴
  • المستدرک علی الصحیحین: ۱۶۷/۳ ح ۴۷۳۰؛ اسد الغابة: ۲۲۴/۷؛ الاصابة: ۳۷۸/۴؛ تهذیب التهذیب: ۴۶۹/۱۲ رقم ۲۸۶۰؛ مجمع الزوائد: ۲۰۳/۹؛ ذخائر العقبی: ص ۳۹؛ مقتل الحسین (ع) للخوارزمی: ۵۲/۱؛ تذکرة الخواص: ص ۳۱۰؛ کفایة الطالب للکنجی: ص ۳۶۴؛ الشرف المؤبّد: ص ۱۲۵. به نقل از منتخب فضائل النبی و اهل بیته علیهم السلام من الصحاح الستة و غیرهما من الکتب المعتبرة عند اهل السنة، ص ۲۶۳.
  • المستدرک علی الصحیحین: ۱۷۰/۳ ح ۴۷۴۰؛ صحیح مسلم: ۵۷/۵ ذیل ح ۹۹؛ أسد الغابة: ۲۲۳/۷ رقم ۷۱۷۵. به نقل از منتخب فضائل النبی و اهل بیته علیهم السلام من الصحاح الستة و غیرهما من الکتب المعتبرة عند اهل السنة، ص ۲۶۵.
  • کلینی، اصول الکافی، ج ۱، باب مولد الزهراء، طهران: المکتبة الاسلامیة، ۱۳۸۸ق، صص ۳۸۲-۳۸۱.
  • مسند احمد، ج ۱، ص ۳۳۱؛ مسند احمد، ج ۴، ص ۱۰۷؛ مسند احمد، ج ۶، ص ۲۹۲.
  • احمد ابن حنبل، فضائل الصحابة، ج ۲، تحقیق: وصی الله بن محمدعباس، مکة: جامعة ام القری، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م، ص ۷۶۱.
  • الطبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج8، ص158.
  • ابن شهرآشوب، ج3، ص116؛ مجلسی، ج22، صص527-528؛ به نقل از رحمان‌ستایش، محدثه بودن فاطمه(س)، ص60.
  • رحمان‌ستایش، محدثه بودن فاطمه(س)، ص60.
  • الصدوق، علل الشرائع، ج1، ص182.