بُسْلَمیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۸: سطر ۸:
 
[[احمد بن علی مقریزی]]، [[بُسْلَمیه]] را مفصلاً مورد بحث قرار داده و ایشان را از راوندیـّه برشمرده است؛ <ref> [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص353</ref> امـا ظاهـراً چنین انتسـابی محل تأمـل است.  
 
[[احمد بن علی مقریزی]]، [[بُسْلَمیه]] را مفصلاً مورد بحث قرار داده و ایشان را از راوندیـّه برشمرده است؛ <ref> [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص353</ref> امـا ظاهـراً چنین انتسـابی محل تأمـل است.  
  
[[احمد بن علی مقریزی]] [[بُسْلَمیه]] را به عنوان هجدهمین فرقه [[روافض]] ضبط کرده و ایشان را از [[راوندیه]] معرفی می کند و می نویسد: « [[بُسْلَمیه]] می پندارند امامت بعد از [[رسول الله صلی الله علیه و آله]] متعلق به علی، حسن و حسین و [[محمد حنفیه|محمد بن حنفیه]] است و سپس در [[ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه]] مستقر شده و از او به واسطه وصیت [[ابوهاشم بن محمد بن حنفیه|ابوهاشم]] به علی بن عبدالله بن عباس منتقل گردیده است. [[ظاهراً محمد بن علی بن عبدالله بن عباس صحیح است]]] و سپس به ابی العباس سفّاح و سپس به ابی سلمه صاحب دولت عبّاسی رسیده است. در منطقه [[کش]] در [[ماوراءالنهر]]، مردی از اهالی [[مرو]] به نام هاشم که اعور بود ـ ادعا کرد که ابوسلمه خداست و روح خدا به او انتقال یافته است. وی دعوت خدا را انتشار داد و روی خود را به وسیله طلا پوشانید و به مصیغ معروف شد. سپس پیروان او خواستند تا روی او را ببینند و او به ایشان وعده داد که اگر آتش نگیرند، روی او را خواهند دید، پس آینه هایی را روبروی خورشید قرار داد و به گونه ای که شعاع خورشید در آن ها می افتاد، و چون پیروان او وارد شدند، برخی آتش گرفتند و برخی بازگشتند و گمان بردند که او خداست و چشم ها او را درک نمی کند (لایدرکه الابصار). <ref> [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص354</ref>
+
[[احمد بن علی مقریزی]] [[بُسْلَمیه]] را به عنوان هجدهمین فرقه [[روافض]] ضبط کرده و ایشان را از [[راوندیه]] معرفی می کند و می نویسد: « [[بُسْلَمیه]] می پندارند امامت بعد از [[رسول الله صلی الله علیه و آله]] متعلق به علی، حسن و حسین و [[محمد حنفیه|محمد بن حنفیه]] است و سپس در [[ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه]] مستقر شده و از او به واسطه وصیت [[ابوهاشم بن محمد بن حنفیه|ابوهاشم]] به علی بن عبدالله بن عباس منتقل گردیده است. [[ظاهراً محمد بن علی بن عبدالله بن عباس صحیح است]] و سپس به ابی العباس سفّاح و سپس به ابی سلمه صاحب دولت عبّاسی رسیده است. در منطقه [[کش]] در [[ماوراءالنهر]]، مردی از اهالی [[مرو]] به نام هاشم که اعور بود ـ ادعا کرد که ابوسلمه خداست و روح خدا به او انتقال یافته است. وی دعوت خدا را انتشار داد و روی خود را به وسیله طلا پوشانید و به مصیغ معروف شد. سپس پیروان او خواستند تا روی او را ببینند و او به ایشان وعده داد که اگر آتش نگیرند، روی او را خواهند دید، پس آینه هایی را روبروی خورشید قرار داد و به گونه ای که شعاع خورشید در آن ها می افتاد، و چون پیروان او وارد شدند، برخی آتش گرفتند و برخی بازگشتند و گمان بردند که او خداست و چشم ها او را درک نمی کند (لایدرکه الابصار). <ref> [[المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار]]، [[احمد بن علی مقریزی]]، ج2، ص354</ref>
  
 
[[شریف یحیی الامین]] نام این فرقه را «بُسَلَمیه» به ضمّ باء، فتح سین و فتح لام ضبط کرده است. <ref> [[فرهنگ نامه فرقه های اسلامی]]، [[شریف یحیی الامین]]، ص79</ref>  
 
[[شریف یحیی الامین]] نام این فرقه را «بُسَلَمیه» به ضمّ باء، فتح سین و فتح لام ضبط کرده است. <ref> [[فرهنگ نامه فرقه های اسلامی]]، [[شریف یحیی الامین]]، ص79</ref>  
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۵:۴۵

از راوندیه (همان شیعه عباسیه).

ایشان پیروان ابوسلمه خلّال می باشند. [۱]

رک: خلّالیه.

احمد بن علی مقریزی، بُسْلَمیه را مفصلاً مورد بحث قرار داده و ایشان را از راوندیـّه برشمرده است؛ [۲] امـا ظاهـراً چنین انتسـابی محل تأمـل است.

احمد بن علی مقریزی بُسْلَمیه را به عنوان هجدهمین فرقه روافض ضبط کرده و ایشان را از راوندیه معرفی می کند و می نویسد: « بُسْلَمیه می پندارند امامت بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله متعلق به علی، حسن و حسین و محمد بن حنفیه است و سپس در ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه مستقر شده و از او به واسطه وصیت ابوهاشم به علی بن عبدالله بن عباس منتقل گردیده است. ظاهراً محمد بن علی بن عبدالله بن عباس صحیح است و سپس به ابی العباس سفّاح و سپس به ابی سلمه صاحب دولت عبّاسی رسیده است. در منطقه کش در ماوراءالنهر، مردی از اهالی مرو به نام هاشم که اعور بود ـ ادعا کرد که ابوسلمه خداست و روح خدا به او انتقال یافته است. وی دعوت خدا را انتشار داد و روی خود را به وسیله طلا پوشانید و به مصیغ معروف شد. سپس پیروان او خواستند تا روی او را ببینند و او به ایشان وعده داد که اگر آتش نگیرند، روی او را خواهند دید، پس آینه هایی را روبروی خورشید قرار داد و به گونه ای که شعاع خورشید در آن ها می افتاد، و چون پیروان او وارد شدند، برخی آتش گرفتند و برخی بازگشتند و گمان بردند که او خداست و چشم ها او را درک نمی کند (لایدرکه الابصار). [۳]

شریف یحیی الامین نام این فرقه را «بُسَلَمیه» به ضمّ باء، فتح سین و فتح لام ضبط کرده است. [۴]

پانویس

  1. خاندان نوبختی، عباس اقبال، ص252
  2. المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص353
  3. المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، احمد بن علی مقریزی، ج2، ص354
  4. فرهنگ نامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ص79