محمد غزالی
حجة الاسلام، ابو حامد، امام محمد بن محمد غزالی طوسی، از عالمان بزرگ اسلامی است. وی در سال 450 هجری قمری در روستای طابران طوس به دنیا آمد. غزالی با نوشته های عمیق و پرمغز خود به قالب انواع علوم اسلامی جان تازه ای دمید، و در زمینه تصوف و عرفان، فلسفه و کلام، روان شناسی و اخلاق، نوآوریها کرد. وی از 39 سالگی به بعد برای تصفیه روح و نگارش ارزنده ترین آثار خود مردم گریز شد و تا پایان عمر در گمنامی و گوشه نشینی بسر برد. سرانجام در سال 505 هجری پس از پنجاه و پنج سال وفات یافت.
غَزّال (با فتح غین و تشدید ز) بر پیشه وری اطلاق می شده که نخِ پشم می فروخته، پیشه وری که پشم خام تهیه می کرده و پس از حلاجی با دستمزدی اندک به زنان پشم ریس می سپرده تا به نخ تبدیل شود و برای فروش آماده گردد.
نوشته اند: پدر غزالی پارسا مردی بوده صوفی مسلک، که در شهر طوس حرفه غزالی یا نخ پشم فروشی داشته است. چون مرگ این صوفی نزدیک می شود، دو فرزند خود ـ محمد و احمد ـ را با مختصر اندوخته ای که داشته به دوستی از هم مسلکان خویش می سپرد و به او می گوید: چون بر اثر محرومی از هنر خواندن و نوشتن اندوه فراوان خورده ام آرزو دارم که فرزندانم ازین هنر بهره ور گردند.
غزالی پس از بیست و سه سالگی از طوس رهسپار نیشابور شده تا از محضر عالم بلند آوازه، امام الحرمین ابو المعالی جوینی، بهره ور شود. غزالی در محضر این استاد نامدار چنان کوشید و درخشید که پس از یکی دوسال در شمار بهترین شاگردان وی جای گرفت، و امام الحرمین چنان شیفته این شاگرد درس خوان و هوشیار گردید که در هر محفلی به داشتن شاگردی چون او به خود می بالید. این دوره از دانش اندوزی غزالی که سبب شد در جمع فقیهان نیشابور مشهور و انگشت نما شود، بیش از پنج سال نپایید، چراکه چراغ زندگی امام الحرمین به سال 478 هجری خاموش شد. در سال 478 هجری قمری، غزالی به لشکرگاه ملکشاه سلجوقی، که در نزدیکی نیشابور واقع بود، راه یافت و به خدمت همولایتی سیاستمدار خود خواجه نظام الملک طوسی پیوست. در محضر این وزیر شافعی مذهب و ادب دوست، بارها با فقیهان و دانشوران به مناظره پرداخت، و در هر مورد برمخالفانِ عقیده و اندیشه خویش پیروز گشت. دیری نپایید که خواجه نظام الملک با اشتیاق به حمایتش برخاست و در بزرگداشت وی کوشید تا آنجا که اورا «زین الدین» و «شرف الائمه» لقب داد و به استادی نظامیه بغداد برگزید.
غزالی در سال 484 از طوس رهسپار بغداد شد، و خیلی زود زبانزد خاص و عام گردید. در سال 478، غزالی یکی از بزرگانی بود که با عنوان حجةالاسلام و استاد برگزیده نظامیه بغداد، در مراسم نصب المستظهر بالله ـ بیست و هشتمین خلیفه عباسی ـ بر مسند خلافت، شرکت جست و با وی بیعت کرد. وی پس از آنکه در بغداد به اوج شوکت و شهرت رسید، و در میان خاص و عام مقامی برتر از همه پیدا کرد. به بهانه زیارت کعبه از بغداد بیرون رفت، چندی به گمنامی به جهانگری پرداخت و سالها در حجاز و شام و فلسطین مقیم بود. غزالی در سال 499 هجری قمری از هجرت بازگشت و در نیشابور مقیم گشت. [۱]
پانويس
- ↑ مقدمه حسین خدیوجم بر کیمیای سعادت