مخمّسه (از خطّابيه)

از دایره المعارف فرق اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۱:۰۸ توسط Ma.zarifiyan (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « همان خطّابیه (یا: از فرق خطّابیه). سعد اشعری در المقالات و الفرق به عقای...» ایجاد کرد)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

همان خطّابیه (یا: از فرق خطّابیه).

سعد اشعری در المقالات و الفرق به عقاید این فرقه اشاره کرده است. وی می نویسد: «ایشان را از آن جهت مخمّسه می گویند که معتقدند خدای عزوجل در پنج شبح و صورت مختلف، ظاهر شد و آن پنج صورت عبارت اند از: محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام، ولی چهار صورت حقیقت ندارد و صورتی که دارای حقیقت است، همان محمد صلی الله علیه و آله است، چرا که او اول شخصی است که ظاهر شد و اول ناطقی است که نطق کرد. او همیشه در میان خلق خود در صورت های مختلف؛ زن و مرد، پیر و جوان، بزرگ و کوچک، ظاهر می شود، گاه پدر و گاه فرزند می شود، در حالی که نه پدر است و نه فرزند. و هم چنین در زن و شوهر ظهور می کند و خود را به صورت انسانیت و بشرانیت کذا] می نمایاند تا خلق او به او انس گیرند و از پروردگارشان وحشت نکنند.

ایشان معتقد بودند که محمد صلی الله علیه و آله که همان خدا است] همان آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام است و همیشه در عرب و عجم ظاهر بوده است. . .، مخمسه می گویند: محمد صلی الله علیه و آله خود را به نورانیت خود نمایاند و مردم را به وحدانیت خود خواند، اما ایشان او را انکار کردند، پس، از باب نبوت و رسالت، خود را نشان داد، انکار کردند، پس، از راه امامت خود را نشان داد، او را قبول کردند، و لذاست که ظاهرِ الله به عقیده آن ها امامت است و باطنِ الله همان محمد صلی الله علیه و آله است. مخمسه معتقدند این مطلب را کسانی می فهمند که از صفوت او به نورانیت باشند. ظاهراً یعنی به وسیله او هدایت شده باشند]

مخمسه برای محمد صلی الله علیه و آله، ابوابی قائل شدند که انبیاء هستند و حقیقت این انبیاء نیز سلمان است که در صور مختلف ابوالخطّاب محمد بن ابی زینب، بیان، صائد، مغیره، حمزه، بزیع، سری و محمد بن بشیر آشکار می شود.

ایشان می گویند هر کسی که خدا را همان طور که گفته شد و انبیاء را به همان نحو که بیان گردید، شناخت، تمام تکالیف از او برداشته شده و محرمات برای او حلال است. مخمسه معتقدند، محرمات، مردان و زنانی از اهل جحود و انکار ند. ایشان تمام احکام را تأویل کرده و به تناسخ قائل بوده اند». [۱]

کشّی از سعد بن عبدالله صاحب کتاب المقالات و الفرق، روایت مفصلی را نقل می کند که: «این فرقه ( بشیریه ) و مخمّسه در اختیار معرفة الرجال، ظاهراً به اشتباه به جای مخمسه، مجسّمه چاپ شده است. [۲] و علیاویه و اصحاب ابی الخطاب گفته اند که هرکس که خود را به آل محمد صلی الله علیه و آله نسبت دهد، حرف بیهوده ای گفته و به خدا افترا زده و دروغگو است و ایشان همان هایی هستند که خدا درباره آن ها گفته «و قالت الیهود و النصاری نحن ابناءالله و احبّائه قل فلم یعذبکم بذنوبکم [۳] انتم بشرٌ ممن خلق محمد صلی الله علیه و آله، [[در مذهب خطّابیه و علی علیه السلام [[در مذهب علیاویه ]]]» و همه کسانی که خود را به آل محمد صلی الله علیه و آله نسبت می دهند، از کسانی هستند که علی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله خلق کرده اند و در نتیجه آن افراد در ادعای انتساب به این دو، دروغ می گویند. محمد صلی الله علیه و آله در نزد خطّابیه و علی علیه السلام در نزد علیاویه ربّ است، نمی زاید و زائیده نمی شود. تعالی الله عما یقولون علواً کبیراً» [۴]

این نقل با آن چه در کتاب المقالات و الفرق آمده، تا حدودی موافقت دارد و هر دو در این که محمد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام در مذهب خطّابیه و مذهب علیاویه، خدا هستند مشترک می باشند ولی از این حیث که در نقل کشّی، مخمسه در کنار اصحاب ابی الخطاب ذکر شده با عبارت سعد در المقالات و الفرق مغایرت دارد. البته ممکن است بگوییم مخمّسه از فِرَق خطّابیه است، و عبارت مقالات سعد «هم من اصحاب. . . » بوده که اشتباهاً به صورت «هم اصحاب. . . » نوشته شده است.

شیخ طوسی می نویسد: «ابودلف محمد بن مظفر کاتب، در ابتدا امر از مخمسه بوده و به این عقیده مشهور بود، زیرا که او تربیت شده کرخیین [[اهل محله کرخ در بغداد و شاگرد و دست پرورده آن ها بـود و کرخیون مخمسه بوده اند و کسی از شیعه در این مطلب شکی نداشت و خود ابودلف هم به این مطلب معترف بود و می گفت شیخ صالح ابوبکر بغدادی (برادرزاده محمد بن عثمان وکیل دوم امام زمان علیه السلام) مرا از مذهب ابوجعفر کرخی، به مذهب صحیح وارد کرد». [۵]

البته ممکن است در این جا کرخیون نام طائفه مخصوصی بوده و به معنای اهل کرخ نباشد.

پانویس

  1. پرش به بالا المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص56
  2. پرش به بالا اختیار معرفة الرجال، کشّی، شیخ طوسی، ص479
  3. پرش به بالا مائده، 18
  4. پرش به بالا اختیار معرفة الرجال، کشّی، شیخ طوسی، ص479 / تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله مامقانی، ج2، ص88، ترجمه محمد بن بشیر
  5. پرش به بالا کتاب الغیبة، طوسی، ص414