میمونیه (از خوارج اِباضیه)

از دایره المعارف فرق اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۴۶ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

از خوارج اِباضیه. [۱]

همان اصحاب طاعة لایراد بهاالله.

دائرة المعارف بزرگ اسلامی درباره این فرقه می نویسد: « ابراهیمیه منسوب به ابراهیم نامی از مردم مدینه بود. ابراهیم خود را صاحب فتوا می دانست و علمای اِباضیه نیز ولایت او را پذیرفته بودند.

منشأ پیدایش این گروه فتوایی بود که ابراهیم در جواز فروش کنیزان مسلمان به کفار (غیر اباضیان) صادر کرد و در مورد کنیزی از خود نیز چنین کرد. در این وقت یکی از اتباع او به نام میمون بر او اعتراض کرد و این کار را جایز ندانست، ابراهیم به آیه . . . أحلّ الله البیع. . .  [۲] استناد کرده گفت خداوند خرید و فروش را حلال کرده است، لکن استدلال ابراهیم، میمون را متقاعد نکرد و او از ابراهیم برائت جست. بدین ترتیب فرقه میمونیه پدید آمد. گروهی نیز در میان این دو رأی توقف کردند ( واقفه یا واقفیه ) و با موافقت ضمنی ابراهیم، از مراجع اصلی خود استفتاء کردند. این مراجع نظر ابراهیم را تأیید کردند و خواستار توبه میمون و واقفیه شدند. در این میان ابوبَیهَس هَیصَم ابن جابر که به نوعی با گروه ابراهیمیه مرتبط بوده است، به اظهارنظر درباره هر سه پرداخت و همه را تکفیر کرد و اعلام نمود که میمون کافر شد، چون فروش کنیز را در دارالتقیه حرام کرد؛ واقفه کافر شدند چون گفته بودند که نمی دانند حلالی واقع شده یا حرامی، و حق آن بود که بدانند؛ و ابراهیم کافر شد، چون از واقفه تبرّی نجست. ابوبیهس کارش بالا گرفت و پیروان بسیار یافت و فرقه ای مهم در درون خوارج پدید آمد که به نام بیهسیه خوانده شد. اگرچه این فرقه امروز از اِباضیه به شمار نمی آید اما منشأ آن یک اختلاف نظر فقهی (فروش کنیز به کفار) میان چند تن از سران اِباضیه بوده است.

کار ابراهیمیه به همین جا خاتمه نیافت. گروهی دیگر به نام ضحّاکیه از رأی ابراهیم در مورد فروش کنیز پیروی کردند و آن را گسترش دادند و به جواز نکاح دختر مسلمان با مرد کافر در دارالتقیه و تحریم این امر در دارالعلانیة حکم دادند». [۳]

پانویس

  1. فرهنگ نامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ص268 / موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة، عبدالمنعم حفنی، ص639
  2. سوره بقره، آیه275
  3. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج2، ص329