جماعت اسلامیه
ایشان پیروان ابوالاعلی مودودی (1321ـ1399هـ. ق) می باشند.
عبدالمنعم حفنی ایشـان را بـه جماعت اسلامی پاکستان، بنگلادش، مغرب، مصر، تونس و افغانستان تقسیم می کند. [۱] اما مانع بن حماد جهنی در الموسوعة المیسّرة فی الأدیان و المذاهب و الاحزاب المعاصرة تنها می نویسد: «ایشان در پاکستان بوده و جریانی اسلام گرا در شبه قاره هند می باشند.»[۲]
سید سراج الدین موسوی می نویسد: «جماعت اسلامی در سال 1941 میلادی توسط ابوالعلی مودودی که در حیدرآباد به دنیا آمده بود، تأسیس شد. این حزب در ابتدا به صورت یک سازمان مذهبی فعالیت می کرد ولی بعد ها به عنوان یک حرکت پیشرو در قرن بیستم در جهان اسلام درآمد و امروزه به عنوان یکی از قوی ترین احزاب شبه قاره مطرح است. از نظر اعتقادی یکی از مشهورترین نیرو های مذهبی قلمداد می شود که مخالف کمونیسم و سوسیالیسم و خواهان استقرار حکومت اسلامی و ترویج قوانین و مقررات اسلامی می باشد. جماعت اسلامی در پاکستان مواضعی همچون اِخْوان المسلمین مصر دارد که با شاخه عمرتلمانی ارتباط داشته و اغلب رهبران آن از اهل سنت حنفی، و از فرقه دیوبندی می باشند. شعار جماعت اسلامی نظام مصطفی (نظام اسلامی) در پاکستان می باشد و برای تحقق این هدف بعضاً به صورت جنبش و یا در قالب یک حزب عمل کرده است. »
دانشنامه جهان اسلام درباره ایشان می نویسد: «یکی از نخستین و تأثیرگذارترین احزاب اسلامی در شبه قاره و به ویژه پاکستان جماعت اسلامی است. بنیانگذار این جماعت، ابوالاعلی مودودی (متوفی 1358ش)، در 1316 هجری شمسی به فکر تأسیس چنین حزبی افتاد و در 4 شهریور 1320 در لاهور با همکاری مستری محمدصدیق، مولانا منظور احمد نعمانی، مولانا سید محمدجعفر پهلواری، مولانا نذیرالحق میرتهی، و میانْ طفیل محمد این حزب را تأسیس کرد. در نشست تأسیس حزب، که در خانه مولانا ظفر اقبال برگزار شد، 75 تن از مسلمانان هند شرکت کردند. در همین نشست مودودی به عنوان امیر حزب برگزیده شد.
مودودی و جماعت اسلامی، که جامعه مسلمانان سراسر هند (مسلم لیگ) را حزبی غیردینی می دانستند و به نحوة عملکرد آن اعتراض داشتند، در آغاز خود را از درگیریهای میان این حزب و حزب کنگره، که در سلطة هندوها بود، کنار کشیدند. مودودی در آغاز خواهان هندی مستقل و یکپارچه، و در عین حال مخالف سیطرة تفکر هندو بر هند بود. آن دسته از مسلمانانی که حاضر به همراهی با هندوها بودند و از رهبری یک هندو بر کنگره حمایت می کردند، از وی پشتیبانی می نمودند. مودودی خواهان دفاع از منافع جامعة مسلمانان در هند بود و می کوشید تا هویت مسلمانان را در برابر هندوها حفظ کند. بسیاری بر این باورند که جماعت اسلامی با نظریه دو ملت و تشکیل پاکستان مخالف بوده، ولی جماعت اسلامی مخالفت خود را با حزب غیردینی مسلم لیگ پاکستان ، به معنای مخالفت با تشکیل پاکستان ندانسته است.
مودودی خواهان بازگشت به سنّتهای اسلامی و اسلام راستین بود و عقیده داشت که اسلام، به عنوان دینی متمدن، در صورتی موفق می شود که مسلمانان موانع موجود بر سر راه رشد فرهنگ و سنّت اسلامی را از میان بردارند و این کار جز با بازگشت به قرآن میسر نمی شود. سیاستها باید در جهت ایمان اسلامی باشد و تأسیس دولت اسلامی می تواند حلاّل تمام مشکلات مسلمانان باشد. در تفکر مودودی که جماعت اسلامی بر آن استوار است، مذهب و سیاست با یکدیگر آمیخته شده اند و از این رو، وی از مفاهیم و نمادهای اسلامی برای تبیین اندیشه اسلامی استفاده کرده و این کار باعث شده است تا قرائتی سیاسی از اسلام ارائه دهد و در نتیجه، تقوای مذهبی به سمت ساختاری مذهبی سوق پیدا کند. چنین تفکراتی مبنای تأسیس جماعت شد. اعضای جماعت در فاصله سالهای 1320 تا 1326 هجری شمسی برنامه مدونی نداشتند و تمام توان جماعت صرف تضعیف مسلم لیگ می شد. در 1324 هجری شمسی، مودودی فتوا داد که در انتخابات تعیین کننده 1945 میلادی مسلمانان نباید به حزب سکولار مسلم لیگ رأی دهند. در آستانه استقلال پاکستان (1326ش)، جماعت اسلامی به تدریج تغییر موضع داد و از تفکر تأسیس جامعه اسلامی حمایت کرد و در همه پرسی تشکیل پاکستان ، که در ایالتهای سرحد و آسام برگزار شد، از هوادارانش خواست که به استقلال پاکستان رأی دهند.
در 1326 هجری شمسی، در پی استقلال پاکستان ، مودودی از پتان کوت، در پنجاب شرقی هند، که از خرداد 1321 هجری شمسی مقر حزب از لاهور به آنجا منتقل شده بود، به پاکستان مهاجرت کرد و در لاهور مستقر شد و در صدد تأسیس دولت اسلامی در پاکستان برآمد. از این پس، جماعت اسلامی در هند کاملاً به حاشیه رفت، هر چند که بعدها، به ویژه از دهه 1360 هجری شمسی، فعالیتهای آن گسترش یافت. در 1327 هجری شمسی، مودودی نظام سیاسی اسلام را مبتنی بر سه اصل اعلام کرد: توحید، رسالت که مبتنی بر قرآن و سنّت است، و خلافت. از این زمان جماعت اسلامی خود را موظف به اجرای شریعت اسلامی در پاکستان نمود و در چند دهه بعدی کوشید تا قوانین اسلامی را جانشین قوانین عرفی نماید.
هدف جماعت اسلامی اقامه دین یا تأسیس حکومت الهی در سراسر جهان است. مقصود از اقامه دین، اجرای تمام دستورهای دین است. جماعت بر آن است که همه دستورهای اسلام ضروری اند و هر مؤمنی باید در زندگی فردی و اجتماعی خود این دستورها را اجرا کند. از دید جماعت، اهل ایمان باید اجزایی را که اجرای آنها جز با قیام و تلاش اجتماعی ممکن نیست، با کمک یکدیگر، در قالب جماعت، عملی سازند. طبق دستور جماعت اسلامی ، جماعت برای نیل به اهداف خود، از طریق تبلیغ و تلقین افکارش مردم را به سوی اصلاح سوق می دهد و برای رسیدن به مقصد از هیچ برنامه پنهانی استفاده نمی کند، بلکه همه فعالیتهای خود را آشکارا به مردم ابلاغ می کند». [۳]
آیت الله سید مهدی روحانی، منبع این مطلب را، بدون ذکر نام، شخص موثّقی معرفی کرده که از آقاخان محلّاتی در سفرش به ایران، تعبیر جماعت و اطلاق آن بر پیروان او را شنیده است.