متکلمون
(یا: اهل کلام )
ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب، مُتَکلِّم را به ضم میم، فتح تاء و کاف، و کسر لام مشدده ضبط کرده است. [۱]
علمـاء هـر فـرقه که بـا طـرح مبـاحث علمی و نظـری از عقـاید فـرقه خود، دفـاع می کرده اند.
چنین امری در میان اهل حدیث و به عبارت دیگر در میان اهل سنت رایج نبوده چرا که ایشان علم کلام را بدعت می دانستند. محمد مقدسی می گوید: «اما کلامیات: یعنی مذاهب کلامیه] معتزله و نجاریه و کلابیه و سالمیه اند». [۲] و به جهت این که اهل حدیث هرگونه بحث کلامی را باطل می شمردند، احمد بن حنبل نسبت به حارث بن اسد محاسبی و پیروان ابن کلّاب با این که ایشان اهل حدیث بودند، بدبین بوده است و باز از همین روست که حنابله از عملکرد ابوالحسن اشعری تنها به سبب آن که به امور کلامی می پرداخت، رضایت نداشتند، و این در حالی بود که ابوالحسن اشعری امام اشاعره، خود را پس از خروج از مذهب اعتزال، منسوب به احمد بن حنبل کرده و از عقاید وی دفاع می نمود.
سرانجام علم کلام توسط ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی ـ که معاصر ابوالحسن اشعری بوده است ـ و تعدادی دیگر که قبل از ایشان می زیستند، وارد در عقاید اهل سنت شده است.
پانویس
- ↑ اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج3، ص161
- ↑ احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، محمد مقدسی، ص44 / اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر، ج3، ص161