محقق اردبیلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
جز محقق اردبیلی» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])
سطر ۴: سطر ۴:
 
نقل شده موقعی که ساختمان مسجد شاه [[اصفهان]] تمام شده، [[شاه عباس اول]] به علت علاقه زیادی که به [[محقق اردبیلی]] داشت، خواست که امامت آن را به او مفوض کند، شیخ بهایی با عده ای از علما و امرای [[ایران]] به [[نجف]] به حضور او رسیدند و او را راضی نمودند که به [[ایران]] بیاید هرچند سعی نمودند که به اسب سوار شود گفت من حماری دارم و بر همان سوار می شوم، مقداری راه که آمدند حمار آهسته راه می رفت خواستند او را تندتر برانند، مقدس جلوگیری نمود و گفت حیوان را به اراده خود بگذارید. کمی دیگر که راه رفتند مقدس پیاده شد، گفتند چرا پیاده شدید گفت شرط انصاف این است، شیخ بهایی عرض نمود که با این روش که نمی شود طی طریق نمود، گفت غیر از این چاره ای نیست و چون در مرغزاری حیوان شروع به چریدن نمود، شیخ بهایی او را تازیانه ای زد که زودتر به راه بیفتد، مقدس اعراض نموده و گفت من به [[ایران]] نخواهم آمد، تو اعلم علمای [[عجم]] هستی و در حضور من مرکب مرا بدون اذن من تازیانه زدی چه برسد به امرا و حکام [[ایران]] که به مردم [[ایران]] چه می کنند، من به چنین کشوری نخواهم آمد، هرچه اصرار نمودند دیگر نتیجه نبخشید و برگشت. نقل شده که در سال قطحی، آذوقه خود را بین فقرا تقسیم می نموده و برای خود مثل آنان سهمی برمی داشت.  
 
نقل شده موقعی که ساختمان مسجد شاه [[اصفهان]] تمام شده، [[شاه عباس اول]] به علت علاقه زیادی که به [[محقق اردبیلی]] داشت، خواست که امامت آن را به او مفوض کند، شیخ بهایی با عده ای از علما و امرای [[ایران]] به [[نجف]] به حضور او رسیدند و او را راضی نمودند که به [[ایران]] بیاید هرچند سعی نمودند که به اسب سوار شود گفت من حماری دارم و بر همان سوار می شوم، مقداری راه که آمدند حمار آهسته راه می رفت خواستند او را تندتر برانند، مقدس جلوگیری نمود و گفت حیوان را به اراده خود بگذارید. کمی دیگر که راه رفتند مقدس پیاده شد، گفتند چرا پیاده شدید گفت شرط انصاف این است، شیخ بهایی عرض نمود که با این روش که نمی شود طی طریق نمود، گفت غیر از این چاره ای نیست و چون در مرغزاری حیوان شروع به چریدن نمود، شیخ بهایی او را تازیانه ای زد که زودتر به راه بیفتد، مقدس اعراض نموده و گفت من به [[ایران]] نخواهم آمد، تو اعلم علمای [[عجم]] هستی و در حضور من مرکب مرا بدون اذن من تازیانه زدی چه برسد به امرا و حکام [[ایران]] که به مردم [[ایران]] چه می کنند، من به چنین کشوری نخواهم آمد، هرچه اصرار نمودند دیگر نتیجه نبخشید و برگشت. نقل شده که در سال قطحی، آذوقه خود را بین فقرا تقسیم می نموده و برای خود مثل آنان سهمی برمی داشت.  
  
بعضی از تصنیفاتی که از آن بزرگوار باقی مانده عبارتند از: حاشیه شرح تجرید قوشجی، زبدة البیان فی آیات الاحکام، مجمع الفائدة و البرهان، کتاب [[حدیقة الشیعة]] در احوال النبی و الائمة الاطهار علیهم السلام که جلد اول این کتاب در احوال نبی اکرم است و تا به حال چاپ نشده و جلد دوم در احوال ائمه اطهار علیهم السلام و امامت است و در این جلد به مناسبت عصر جعفری و پیدایش و قوت مذهب تصوف، فصل مفصلی راجع به عقاید این فرقه مستحدثه و تقسیم بندی فرق آن ها اختصاص داده است. این کتاب به قول صاحب [[طرائق الحقائق]]، مدرک متأخرین است. جماعت [[صوفیه]] چون در مقام علمی و زهد و تقوای [[محقق اردبیلی]] نمی توانستند قدحی وارد آورند، گفتند که این کتاب از [[محقق اردبیلی]] نیست. و معصوم علی [[شاه نعمت الله ولی]]ی صاحب [[طرائق الحقائق]] یک قسمت اعظم از جلد اول کتاب را به جواب مطالب کتاب [[حدیقة الشیعة]] اختصاص داده که البته دلایل بسیاری بر این که کتاب متعلق به [[محقق اردبیلی]] است وجود دارد. </ref>مقدمه [[حدیقة الشیعة]] </ref>
+
بعضی از تصنیفاتی که از آن بزرگوار باقی مانده عبارتند از: حاشیه شرح تجرید قوشجی، زبدة البیان فی آیات الاحکام، مجمع الفائدة و البرهان، کتاب [[حدیقة الشیعة]] در احوال النبی و الائمة الاطهار علیهم السلام که جلد اول این کتاب در احوال نبی اکرم است و تا به حال چاپ نشده و جلد دوم در احوال ائمه اطهار علیهم السلام و امامت است و در این جلد به مناسبت عصر جعفری و پیدایش و قوت مذهب تصوف، فصل مفصلی راجع به عقاید این فرقه مستحدثه و تقسیم بندی فرق آن ها اختصاص داده است. این کتاب به قول صاحب [[طرائق الحقائق]]، مدرک متأخرین است. جماعت [[صوفیه]] چون در مقام علمی و زهد و تقوای [[محقق اردبیلی]] نمی توانستند قدحی وارد آورند، گفتند که این کتاب از [[محقق اردبیلی]] نیست. و معصوم علی [[شاه نعمت الله ولی]]ی صاحب [[طرائق الحقائق]] یک قسمت اعظم از جلد اول کتاب را به جواب مطالب کتاب [[حدیقة الشیعة]] اختصاص داده که البته دلایل بسیاری بر این که کتاب متعلق به [[محقق اردبیلی]] است وجود دارد. <ref>مقدمه [[حدیقة الشیعة]] </ref>
  
  
  
 
==پانويس==
 
==پانويس==

نسخهٔ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۹:۵۳

احمد بن محمد اردبیلی مشهور به مقدس اردبیلی و محقق اردبیلی از مفاخر علمای امامیه و از مشاهیر محققین است. اصل او از اردبیل و تولدش در آنجا اتفاق افتاده، سال تولد او به دقت ضبط نشده و در دست نیست ولی در تاریخ وفات او اختلافی نبوده و در 993 هجری قمری در نجف اشرف که مسکن ثانوی او است از این سرای فانی به دار باقی انتقال نمود.

نقل شده موقعی که ساختمان مسجد شاه اصفهان تمام شده، شاه عباس اول به علت علاقه زیادی که به محقق اردبیلی داشت، خواست که امامت آن را به او مفوض کند، شیخ بهایی با عده ای از علما و امرای ایران به نجف به حضور او رسیدند و او را راضی نمودند که به ایران بیاید هرچند سعی نمودند که به اسب سوار شود گفت من حماری دارم و بر همان سوار می شوم، مقداری راه که آمدند حمار آهسته راه می رفت خواستند او را تندتر برانند، مقدس جلوگیری نمود و گفت حیوان را به اراده خود بگذارید. کمی دیگر که راه رفتند مقدس پیاده شد، گفتند چرا پیاده شدید گفت شرط انصاف این است، شیخ بهایی عرض نمود که با این روش که نمی شود طی طریق نمود، گفت غیر از این چاره ای نیست و چون در مرغزاری حیوان شروع به چریدن نمود، شیخ بهایی او را تازیانه ای زد که زودتر به راه بیفتد، مقدس اعراض نموده و گفت من به ایران نخواهم آمد، تو اعلم علمای عجم هستی و در حضور من مرکب مرا بدون اذن من تازیانه زدی چه برسد به امرا و حکام ایران که به مردم ایران چه می کنند، من به چنین کشوری نخواهم آمد، هرچه اصرار نمودند دیگر نتیجه نبخشید و برگشت. نقل شده که در سال قطحی، آذوقه خود را بین فقرا تقسیم می نموده و برای خود مثل آنان سهمی برمی داشت.

بعضی از تصنیفاتی که از آن بزرگوار باقی مانده عبارتند از: حاشیه شرح تجرید قوشجی، زبدة البیان فی آیات الاحکام، مجمع الفائدة و البرهان، کتاب حدیقة الشیعة در احوال النبی و الائمة الاطهار علیهم السلام که جلد اول این کتاب در احوال نبی اکرم است و تا به حال چاپ نشده و جلد دوم در احوال ائمه اطهار علیهم السلام و امامت است و در این جلد به مناسبت عصر جعفری و پیدایش و قوت مذهب تصوف، فصل مفصلی راجع به عقاید این فرقه مستحدثه و تقسیم بندی فرق آن ها اختصاص داده است. این کتاب به قول صاحب طرائق الحقائق، مدرک متأخرین است. جماعت صوفیه چون در مقام علمی و زهد و تقوای محقق اردبیلی نمی توانستند قدحی وارد آورند، گفتند که این کتاب از محقق اردبیلی نیست. و معصوم علی شاه نعمت الله ولیی صاحب طرائق الحقائق یک قسمت اعظم از جلد اول کتاب را به جواب مطالب کتاب حدیقة الشیعة اختصاص داده که البته دلایل بسیاری بر این که کتاب متعلق به محقق اردبیلی است وجود دارد. [۱]


پانويس

  1. مقدمه حدیقة الشیعة