شیخیه (پیروان میرزا شفیع تبریزی): تفاوت بین نسخهها
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
ایشان پیروان حاج [[میرزا شفیع تبریزی]] می باشند. وی در مقابل [[کریمخانیه]]، مدعی وصایت از شیخ [[احمد احسائی]] بوده است. <ref>[[بهائیان]]، [[نجفی]]، ص143</ref> | ایشان پیروان حاج [[میرزا شفیع تبریزی]] می باشند. وی در مقابل [[کریمخانیه]]، مدعی وصایت از شیخ [[احمد احسائی]] بوده است. <ref>[[بهائیان]]، [[نجفی]]، ص143</ref> | ||
− | پس از مرگ [[سید کاظم رشتی]] 380 نفر از شاگردانش مدعی باب بودن و دارا بودن مقام رکن رابع، شدند. نام تمام ایشان معلوم نیست، مشهورترین آن ها عبارتند از: حاج [[محمد کریم خان کرمانی]]، که سرسلسله شیخیه کرمان موسوم به [[کریم خانیه]] شد؛ میرزا شفیع تبریزی، که سرسلسله شیخیه تبریز بود؛ | + | پس از مرگ [[سید کاظم رشتی]] 380 نفر از شاگردانش مدعی باب بودن و دارا بودن مقام رکن رابع، شدند. نام تمام ایشان معلوم نیست، مشهورترین آن ها عبارتند از: حاج [[محمد کریم خان کرمانی]]، که سرسلسله شیخیه کرمان موسوم به [[کریم خانیه]] شد؛ میرزا شفیع تبریزی، که سرسلسله شیخیه تبریز بود؛ [[سید علی محمد شیرازی]]، که پایه گذار [[بابیه]] گردید؛ [[میرزا طاهر]]، [[شیخ مهدی قزوینی]]، [[سید ولی الله]] و [[میرزا همدانی]]. علت این تشتت را باید در نوع وصیت سید کاظم رشتی جست. وی مسئله بابیت و ظهور قریب الوقوع امام زمان را به نوعی به شاگردان خود آموزش داده و در این میان هیچ فرد خاصی را صراحتاً به جانشینی برنگزیده بود. |
لازم به ذکر است، شیخیه تبریز در میان فرق دیگر شیخیه از تعادل بیشتری برخوردار بوده و این امر به خصوص در زمان مشروطه تبریز و در داستان شهادت ثقة الاسلام ـ که فرزند میرزا شفیع بوده ـ ارزش خود را بیشترنشان داده است. شیخیه تبریز برخلاف شیخیه کرمان، تنها خود را فرقه [[ناجیه]] به حساب نمی آورند. <ref>[[بهائیان]]، [[نجفی]]، ص43</ref> | لازم به ذکر است، شیخیه تبریز در میان فرق دیگر شیخیه از تعادل بیشتری برخوردار بوده و این امر به خصوص در زمان مشروطه تبریز و در داستان شهادت ثقة الاسلام ـ که فرزند میرزا شفیع بوده ـ ارزش خود را بیشترنشان داده است. شیخیه تبریز برخلاف شیخیه کرمان، تنها خود را فرقه [[ناجیه]] به حساب نمی آورند. <ref>[[بهائیان]]، [[نجفی]]، ص43</ref> |
نسخهٔ ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۵۶
از شیخیه. (همان ثقة الاسلامیة )
ایشان پیروان حاج میرزا شفیع تبریزی می باشند. وی در مقابل کریمخانیه، مدعی وصایت از شیخ احمد احسائی بوده است. [۱]
پس از مرگ سید کاظم رشتی 380 نفر از شاگردانش مدعی باب بودن و دارا بودن مقام رکن رابع، شدند. نام تمام ایشان معلوم نیست، مشهورترین آن ها عبارتند از: حاج محمد کریم خان کرمانی، که سرسلسله شیخیه کرمان موسوم به کریم خانیه شد؛ میرزا شفیع تبریزی، که سرسلسله شیخیه تبریز بود؛ سید علی محمد شیرازی، که پایه گذار بابیه گردید؛ میرزا طاهر، شیخ مهدی قزوینی، سید ولی الله و میرزا همدانی. علت این تشتت را باید در نوع وصیت سید کاظم رشتی جست. وی مسئله بابیت و ظهور قریب الوقوع امام زمان را به نوعی به شاگردان خود آموزش داده و در این میان هیچ فرد خاصی را صراحتاً به جانشینی برنگزیده بود.
لازم به ذکر است، شیخیه تبریز در میان فرق دیگر شیخیه از تعادل بیشتری برخوردار بوده و این امر به خصوص در زمان مشروطه تبریز و در داستان شهادت ثقة الاسلام ـ که فرزند میرزا شفیع بوده ـ ارزش خود را بیشترنشان داده است. شیخیه تبریز برخلاف شیخیه کرمان، تنها خود را فرقه ناجیه به حساب نمی آورند. [۲]
به نظر می رسد این گروه به نام شیخیه خوانده نمی شوند. چراکه نجفی در بهائیان می نویسد: «... میرزا شفیع تبریزی فرقه شیخیه دیگری به پا کرد...» [۳] و همین متن دستمایه آیت الله سید مهدی روحانی شده است تا این گروه را شیخیه بنامد. در حالی که آن چه از این عبارت به دست می آید، آن است که گروه میرزا شفیع زیرمجموعه شیخیه هستند.
رک: ثقة الاسلامیة.