احراریه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
ایشان منسوب به [[عبیدالله احرار]] می باشند. <ref> [[موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة]]، [[عبدالمنعم حفنی]]، ص661</ref> | ایشان منسوب به [[عبیدالله احرار]] می باشند. <ref> [[موسوعة الفرق و الجماعات و المذاهب و الاحزاب و الحرکات الاسلامیة]]، [[عبدالمنعم حفنی]]، ص661</ref> | ||
− | [[مدرسی چهاردهی]] در [[سلسله های صوفیه ایران]] می نویسد: «از عهد [[ابوبکر]] تا [[بایزید بسطامی|بایزید]]، [[صدّیقیه (از صوفیه)|صدیقیه]] ؛ از زمان [[بایزید بسطامی|بایزید]] به بعد، [[طیفوریه]] ؛ و از ایام خواجه | + | [[مدرسی چهاردهی]] در [[سلسله های صوفیه ایران]] می نویسد: «از عهد [[ابوبکر]] تا [[بایزید بسطامی|بایزید]]، [[صدّیقیه (از صوفیه)|صدیقیه]] ؛ از زمان [[بایزید بسطامی|بایزید]] به بعد، [[طیفوریه]] ؛ و از ایام [[خواجه عبدالخالق]]، [[خواجگان]] ؛ و از دوران بهاءالدین بخارایی، [[نقشبندیه]] ؛ و در عصر شیخ [[احمد فاروقی]] سرهندی مجدد الف ثانی (971 ـ 1032هـ. ق) [[احراریه]] و در حیات مولانا خالد [[شهرزور]]ی (1193ـ1242هـ. ق) [[نقشبندیه]] مجددیه [[خالدیه]] نامند. » وی مرگ خواجه بهاءالدین محمد را سال 1388 میلادی ضبط کرده است. <ref> [[سلسله های صوفیه ایران]]، [[مدرسی چهاردهی]]، ص65</ref> |
[[علی سیدین]] در [[پشمینه پوشان]] پس از آن که [[احراریه]] را منسوب به خواجه ناصرالدین [[عبیدالله احرار]] بن محمود بن شهاب الدین نقشبند سمرقندی معرفی می کند، می نویسد: «بعد از خواجه سعدالدین کاشغری (م:850هـ. ق)، جمعی از فقرای [[نقشبندیه]] به مولانا [[عبدالرحمان جامی]]، شاعر معروف، روی آوردند ولی جامی خود به خواجه [[عبیدالله احرار]] (806 ـ 895هـ. ق) اشارت کرد. خواجه عبیدالله به شاهان نزدیک بود چنانکه ابوسعید تیمور به دیدارش می شتافت و در رکاب او پیاده می رفت ولی خود خواجه این رابطه را جهت سامان امور مسلمین و جلوگیری از ظلم پادشاهان مفید می دانست و «روز بود که از قبل حضرت ایشان بیست رقعه به پادشاهان زمان و امراء و ارباب دیوان نوشتی. » او ضیاع و عقار فراوان نیز داشت. نوشته اند: با این که در ابتدا از مال دنیا بی بهره بوده است، ولی بعد از مدت کوتاهی مال و منال و ضیاع و عقار و رمه و گله و مواشی و اسباب و املاک حضرت ایشان از حد و اندازه افزون بود. حشر و نشر با شاهان و ثروت فراوان وی موجب مخالفت گروهی با وی شد». <ref> [[پشمینه پوشان]]، [[علی سیدین]]، ص04</ref> | [[علی سیدین]] در [[پشمینه پوشان]] پس از آن که [[احراریه]] را منسوب به خواجه ناصرالدین [[عبیدالله احرار]] بن محمود بن شهاب الدین نقشبند سمرقندی معرفی می کند، می نویسد: «بعد از خواجه سعدالدین کاشغری (م:850هـ. ق)، جمعی از فقرای [[نقشبندیه]] به مولانا [[عبدالرحمان جامی]]، شاعر معروف، روی آوردند ولی جامی خود به خواجه [[عبیدالله احرار]] (806 ـ 895هـ. ق) اشارت کرد. خواجه عبیدالله به شاهان نزدیک بود چنانکه ابوسعید تیمور به دیدارش می شتافت و در رکاب او پیاده می رفت ولی خود خواجه این رابطه را جهت سامان امور مسلمین و جلوگیری از ظلم پادشاهان مفید می دانست و «روز بود که از قبل حضرت ایشان بیست رقعه به پادشاهان زمان و امراء و ارباب دیوان نوشتی. » او ضیاع و عقار فراوان نیز داشت. نوشته اند: با این که در ابتدا از مال دنیا بی بهره بوده است، ولی بعد از مدت کوتاهی مال و منال و ضیاع و عقار و رمه و گله و مواشی و اسباب و املاک حضرت ایشان از حد و اندازه افزون بود. حشر و نشر با شاهان و ثروت فراوان وی موجب مخالفت گروهی با وی شد». <ref> [[پشمینه پوشان]]، [[علی سیدین]]، ص04</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۳:۳۶
از صوفیه.
ایشان منسوب به عبیدالله احرار می باشند. [۱]
مدرسی چهاردهی در سلسله های صوفیه ایران می نویسد: «از عهد ابوبکر تا بایزید، صدیقیه ؛ از زمان بایزید به بعد، طیفوریه ؛ و از ایام خواجه عبدالخالق، خواجگان ؛ و از دوران بهاءالدین بخارایی، نقشبندیه ؛ و در عصر شیخ احمد فاروقی سرهندی مجدد الف ثانی (971 ـ 1032هـ. ق) احراریه و در حیات مولانا خالد شهرزوری (1193ـ1242هـ. ق) نقشبندیه مجددیه خالدیه نامند. » وی مرگ خواجه بهاءالدین محمد را سال 1388 میلادی ضبط کرده است. [۲]
علی سیدین در پشمینه پوشان پس از آن که احراریه را منسوب به خواجه ناصرالدین عبیدالله احرار بن محمود بن شهاب الدین نقشبند سمرقندی معرفی می کند، می نویسد: «بعد از خواجه سعدالدین کاشغری (م:850هـ. ق)، جمعی از فقرای نقشبندیه به مولانا عبدالرحمان جامی، شاعر معروف، روی آوردند ولی جامی خود به خواجه عبیدالله احرار (806 ـ 895هـ. ق) اشارت کرد. خواجه عبیدالله به شاهان نزدیک بود چنانکه ابوسعید تیمور به دیدارش می شتافت و در رکاب او پیاده می رفت ولی خود خواجه این رابطه را جهت سامان امور مسلمین و جلوگیری از ظلم پادشاهان مفید می دانست و «روز بود که از قبل حضرت ایشان بیست رقعه به پادشاهان زمان و امراء و ارباب دیوان نوشتی. » او ضیاع و عقار فراوان نیز داشت. نوشته اند: با این که در ابتدا از مال دنیا بی بهره بوده است، ولی بعد از مدت کوتاهی مال و منال و ضیاع و عقار و رمه و گله و مواشی و اسباب و املاک حضرت ایشان از حد و اندازه افزون بود. حشر و نشر با شاهان و ثروت فراوان وی موجب مخالفت گروهی با وی شد». [۳]