شاه مداریه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(یک نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده)
سطر ۵: سطر ۵:
 
علت نامیده شدن این فرقه به صدیقیه آن است که این سلسله به [[ابوبکر صدیق]] منتهی می شود. <ref> [[السمط المجید]]، [[احمد بن محمد قشاشی]]، ص74</ref>
 
علت نامیده شدن این فرقه به صدیقیه آن است که این سلسله به [[ابوبکر صدیق]] منتهی می شود. <ref> [[السمط المجید]]، [[احمد بن محمد قشاشی]]، ص74</ref>
  
[[لویی ماسینیون]] ایشان را همان [[ملنگ]] و همان [[مداریه]] معرفی می کند. وی در توضیح [[مداریه]] می نویسد: «ایشان طریقه ای هندی و گمراه هستند. شاه مدار در سال 1438میلادی در [[مکنپور]] وفات یافته است». <ref> [[دائرة المعارف الاسلامیة]]، ج15، ص183و186</ref>
+
[[لویی ماسینیون]] ایشان را همان [[ملنگ]] و همان [[مداریه]] معرفی می کند. وی در توضیح مداریه می نویسد: «ایشان طریقه ای هندی و گمراه هستند. شاه مدار در سال 1438میلادی در [[مکنپور]] وفات یافته است». <ref> [[دائرة المعارف الاسلامیة]]، ج15، ص183و186</ref>
  
قاضی [[نورالله شوشتری]]، این گروه را از شیعیان به شمار آورده و ایشان را مریدان سید کبیرالدین که خود از اعقاب [[اسماعیل بن جعفر صادق|اسماعیل]] بن صادق علیه السلام معرفی می کرده، خوانده است. ضمن آن که علت نام گذاری این فرقه به [[صدیقیه]] را تصدیق سید کبیر دانسته و انتساب این گروه به [[ابوبکر]] را از روی تقیه می داند. <ref> [[مجالس المؤمنین]]، [[نورالله شوشتری]]، ج1، ص151</ref>
+
قاضی [[نورالله شوشتری]]، این گروه را از شیعیان به شمار آورده و ایشان را مریدان [[سید کبیرالدین]] که خود از اعقاب [[اسماعیل بن جعفر صادق|اسماعیل بن صادق]] (علیه السلام) معرفی می کرده، خوانده است. ضمن آن که علت نام گذاری این فرقه به [[صدّیقیه (پیروان سیدکبیرالدین)|صدیقیه]] را تصدیق سید کبیر دانسته و انتساب این گروه به ابوبکر را از روی تقیه می داند. <ref> [[مجالس المؤمنین]]، [[نورالله شوشتری]]، ج1، ص151</ref>
  
احمد عزیز می نویسد: «گسترده ترین فرقه مبتدع، [[مداریه]] است که جهودی سوری الاصل به نام شاه مدار که در قرن نهم به [[هند]] مهاجرت کرد، بنیانگذار آن بود. این فرقه هرچند مدعی پاره ای خویشاوندی ها با [[چَشتیه]] بود، اساساً یک فرقه غیر شرعی تلقی می شد. این فرقه خصوصیات التقاطی داشت از قبیل: استعمال حشیش، بی اعتنایی به نماز و روزه، مالیدن خاکستر بر بدن ـ مانند سناسی های (sanasis) هندو ـ و گهگاه گشت و گذار برهنه که آن ها را از جوکی های هندو و همینطور از مسیحیت و یهود به عاریت گرفته بود. این فرقه تا قرن سیزدهم به حیات خود ادامه داد. اعضای آن به علت این که طبل کوچکی با خود حمل می کردند، به [[دفلی ها]] شهرت یافتند. <ref> [[تاریخ تفکر اسلامی در هند]]، [[عزیز احمد]]، ص67</ref>
+
[[احمد عزیز]] می نویسد: «گسترده ترین فرقه مبتدع، مداریه است که جهودی سوری الاصل به نام شاه مدار که در قرن نهم به [[هند]] مهاجرت کرد، بنیانگذار آن بود. این فرقه هرچند مدعی پاره ای خویشاوندی ها با [[چَشتیه]] بود، اساساً یک فرقه غیر شرعی تلقی می شد. این فرقه خصوصیات التقاطی داشت از قبیل: استعمال حشیش، بی اعتنایی به نماز و روزه، مالیدن خاکستر بر بدن ـ مانند سناسی های (sanasis) هندو ـ و گهگاه گشت و گذار برهنه که آن ها را از جوکی های هندو و همینطور از مسیحیت و یهود به عاریت گرفته بود. این فرقه تا قرن سیزدهم به حیات خود ادامه داد. اعضای آن به علت این که طبل کوچکی با خود حمل می کردند، به [[دفلی ها]] شهرت یافتند. <ref> [[تاریخ تفکر اسلامی در هند]]، [[عزیز احمد]]، ص67</ref>
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۰۶

از نام های صوفیه طیفوریه.

ایشان همچنین صدیقیه نیز خوانده می شوند. این فرقه احتمالاًً منسوب به شیخ بدیع الدین شاه مدار است.

علت نامیده شدن این فرقه به صدیقیه آن است که این سلسله به ابوبکر صدیق منتهی می شود. [۱]

لویی ماسینیون ایشان را همان ملنگ و همان مداریه معرفی می کند. وی در توضیح مداریه می نویسد: «ایشان طریقه ای هندی و گمراه هستند. شاه مدار در سال 1438میلادی در مکنپور وفات یافته است». [۲]

قاضی نورالله شوشتری، این گروه را از شیعیان به شمار آورده و ایشان را مریدان سید کبیرالدین که خود از اعقاب اسماعیل بن صادق (علیه السلام) معرفی می کرده، خوانده است. ضمن آن که علت نام گذاری این فرقه به صدیقیه را تصدیق سید کبیر دانسته و انتساب این گروه به ابوبکر را از روی تقیه می داند. [۳]

احمد عزیز می نویسد: «گسترده ترین فرقه مبتدع، مداریه است که جهودی سوری الاصل به نام شاه مدار که در قرن نهم به هند مهاجرت کرد، بنیانگذار آن بود. این فرقه هرچند مدعی پاره ای خویشاوندی ها با چَشتیه بود، اساساً یک فرقه غیر شرعی تلقی می شد. این فرقه خصوصیات التقاطی داشت از قبیل: استعمال حشیش، بی اعتنایی به نماز و روزه، مالیدن خاکستر بر بدن ـ مانند سناسی های (sanasis) هندو ـ و گهگاه گشت و گذار برهنه که آن ها را از جوکی های هندو و همینطور از مسیحیت و یهود به عاریت گرفته بود. این فرقه تا قرن سیزدهم به حیات خود ادامه داد. اعضای آن به علت این که طبل کوچکی با خود حمل می کردند، به دفلی ها شهرت یافتند. [۴]

پانویس

  1. السمط المجید، احمد بن محمد قشاشی، ص74
  2. دائرة المعارف الاسلامیة، ج15، ص183و186
  3. مجالس المؤمنین، نورالله شوشتری، ج1، ص151
  4. تاریخ تفکر اسلامی در هند، عزیز احمد، ص67