بکریه (قائلین به خلافت ابوبکر به نص): تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۲ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
 
جماعتی که قائل بودند خلافت [[ابوبکر]] به نص و تعیین [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] می باشد. <ref> [[شرح نهج البلاغه]]، [[ابن ابی الحدید]]، ج11، ص48</ref>  
 
جماعتی که قائل بودند خلافت [[ابوبکر]] به نص و تعیین [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] می باشد. <ref> [[شرح نهج البلاغه]]، [[ابن ابی الحدید]]، ج11، ص48</ref>  
  
[[حسن بن موسی نوبختی]] این جماعت را در [[فرق الشیعة]] بدون این که موسوم به اسم مشخّصی کند مورد اشاره قرار می دهد و می نویسد: «جمعی از [[اهل حدیث (اصحاب حدیث)|اهل حدیث]] وقتی که دیدند در مقابل احتجاجات [[امامیه]] فرومانده اند، از قول اسلاف خود که خلافت [[ابوبکر]] را با اجماع تصحیح می کردند، بیرون رفتند و برای صحت خلافت او به جمله «رضینا بدنیانا بامام رضیه [[رسول الله]] لدیننا» (برای امور دنیای خویش به کسی راضی شدیم که رسول خدا برای دین ما به او راضی بود) تمسک جستند». <ref> [[فرق الشیعة]]، [[حسن بن موسی نوبختی]]، ص8</ref>  
+
[[حسن بن موسی نوبختی]] این جماعت را در [[فرق الشیعة]] بدون این که موسوم به اسم مشخّصی کند مورد اشاره قرار می دهد و می نویسد: «جمعی از [[اهل حدیث (اصحاب حدیث)|اهل حدیث]] وقتی که دیدند در مقابل احتجاجات [[امامیه]] فرومانده اند، از قول اسلاف خود که خلافت ابوبکر را با اجماع تصحیح می کردند، بیرون رفتند و برای صحت خلافت او به جمله «رضینا بدنیانا بامام رضیه رسول الله لدیننا» (برای امور دنیای خویش به کسی راضی شدیم که رسول خدا برای دین ما به او راضی بود) تمسک جستند». <ref> [[فرق الشیعة]]، [[حسن بن موسی نوبختی]]، ص8</ref>  
  
 
[[سید مرتضی علم الهدی]] در [[الشافی فی الامامة]] می گوید: «این مقاله را متکلمین در ضمن آراء و مذاهب نقل کرده و به [[جماعت]] کمی نسبت داده اند. ابتدای حدوث این گفتار و چگونگی پیدایش آن معلوم است و ما در زمان خویش به جز یک و دو تا از این طائفه نیافتیم و شاید اگر تمام مذاهب احصا شوند فعلاً پنجاه نفر از این جمعیت یافت نشود». <ref> [[الشافی فی الامامة]]، [[سید مرتضی علم الهدی]]، ج2، ص107</ref>
 
[[سید مرتضی علم الهدی]] در [[الشافی فی الامامة]] می گوید: «این مقاله را متکلمین در ضمن آراء و مذاهب نقل کرده و به [[جماعت]] کمی نسبت داده اند. ابتدای حدوث این گفتار و چگونگی پیدایش آن معلوم است و ما در زمان خویش به جز یک و دو تا از این طائفه نیافتیم و شاید اگر تمام مذاهب احصا شوند فعلاً پنجاه نفر از این جمعیت یافت نشود». <ref> [[الشافی فی الامامة]]، [[سید مرتضی علم الهدی]]، ج2، ص107</ref>
  
از عبارت [[ابوالحسن اشعری]] در آخر کتاب [[الابانة عن اصول الدیانة]] <ref> [[الابانة عن اصول الدیانة]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ص67</ref> نیز می توان صحت کلام [[سید مرتضی علم الهدی]] را دریافت کرد.  
+
از عبارت [[ابوالحسن اشعری]] در آخر کتاب [[الابانة عن اصول الدیانة]] <ref> [[الابانة عن اصول الدیانة]]، [[ابوالحسن اشعری]]، ص67</ref> نیز می توان صحت کلام سید مرتضی را دریافت کرد.  
  
 
از این منابع می توان چنین استفاده کرد که بکریه فرقه ای مستقل نیست، بلکه رأیی بوده که در افراد معدودی در طول قرون پیدا شده است. این فرقه را باید جزء [[اهل نص]] دانست و نه از [[اهل اختیار]] و [[اهل اهمال]].  
 
از این منابع می توان چنین استفاده کرد که بکریه فرقه ای مستقل نیست، بلکه رأیی بوده که در افراد معدودی در طول قرون پیدا شده است. این فرقه را باید جزء [[اهل نص]] دانست و نه از [[اهل اختیار]] و [[اهل اهمال]].  
  
از کسانی که بر منصوص بودن خلافت [[ابوبکر]] پافشاری می کنند، [[ابن حزم]] در کتاب [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]] است. <ref> [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]]، [[ابن حزم]]، ج3، ص26</ref>
+
از کسانی که بر منصوص بودن خلافت ابوبکر پافشاری می کنند، [[ابن حزم]] در کتاب [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]] است. <ref> [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]]، [[ابن حزم]]، ج3، ص26</ref>
  
[[ابن حزم]] در [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]] می نویسد: «محال است که همه صحابه بر خلافت [[ابوبکر]] اجماع کرده باشند، بدون این که [[رسول الله]] او را به وسیله نص بر خلافت خویش تعیین کرده باشد. » <ref> [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]]، [[ابن حزم]]، ج3، ص26</ref> وی از جمله این نصوص می نویسد: «روزی زنی نزد [[رسول الله]] آمد و پرسید اگر آمدم و شما نبودی، پیش چه کسی بروم؟ [[رسول الله]] فرمود پیش [[ابوبکر]] برو. » <ref>همان، ج3، ص27</ref> لازم به توضیح است که اگر نص مورد نظر [[ابن حزم]] چنین دسته از روایات است، باید گفت ظاهراً نص در کلمات وی معنایی غیر از معنای مشهور دارد. ضمن این که می دانیم بسیاری از صحابه (از جمله [[همة بنی هاشم]]) در ابتدا و تا مدت ها خلافت [[ابوبکر]] را نپذیرفته بلکه مردود می دانسته اند. <ref>در این باره ن ک: [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج5، ص229</ref>
+
ابن حزم در الفصل می نویسد: «محال است که همه صحابه بر خلافت ابوبکر اجماع کرده باشند، بدون این که رسول الله او را به وسیله نص بر خلافت خویش تعیین کرده باشد. » <ref> [[الفصل فی الملل و الاهواء و النحل]]، [[ابن حزم]]، ج3، ص26</ref> وی از جمله این نصوص می نویسد: «روزی زنی نزد رسول الله آمد و پرسید اگر آمدم و شما نبودی، پیش چه کسی بروم؟ رسول الله فرمود پیش ابوبکر برو. » <ref>همان، ج3، ص27</ref> لازم به توضیح است که اگر نص مورد نظر ابن حزم چنین دسته از روایات است، باید گفت ظاهراً نص در کلمات وی معنایی غیر از معنای مشهور دارد. ضمن این که می دانیم بسیاری از صحابه (از جمله همة بنی هاشم) در ابتدا و تا مدت ها خلافت ابوبکر را نپذیرفته بلکه مردود می دانسته اند. <ref>در این باره ن ک: [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج5، ص229</ref>
  
 
== پانویس ==
 
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۳:۰۳

جماعتی که قائل بودند خلافت ابوبکر به نص و تعیین پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد. [۱]

حسن بن موسی نوبختی این جماعت را در فرق الشیعة بدون این که موسوم به اسم مشخّصی کند مورد اشاره قرار می دهد و می نویسد: «جمعی از اهل حدیث وقتی که دیدند در مقابل احتجاجات امامیه فرومانده اند، از قول اسلاف خود که خلافت ابوبکر را با اجماع تصحیح می کردند، بیرون رفتند و برای صحت خلافت او به جمله «رضینا بدنیانا بامام رضیه رسول الله لدیننا» (برای امور دنیای خویش به کسی راضی شدیم که رسول خدا برای دین ما به او راضی بود) تمسک جستند». [۲]

سید مرتضی علم الهدی در الشافی فی الامامة می گوید: «این مقاله را متکلمین در ضمن آراء و مذاهب نقل کرده و به جماعت کمی نسبت داده اند. ابتدای حدوث این گفتار و چگونگی پیدایش آن معلوم است و ما در زمان خویش به جز یک و دو تا از این طائفه نیافتیم و شاید اگر تمام مذاهب احصا شوند فعلاً پنجاه نفر از این جمعیت یافت نشود». [۳]

از عبارت ابوالحسن اشعری در آخر کتاب الابانة عن اصول الدیانة [۴] نیز می توان صحت کلام سید مرتضی را دریافت کرد.

از این منابع می توان چنین استفاده کرد که بکریه فرقه ای مستقل نیست، بلکه رأیی بوده که در افراد معدودی در طول قرون پیدا شده است. این فرقه را باید جزء اهل نص دانست و نه از اهل اختیار و اهل اهمال.

از کسانی که بر منصوص بودن خلافت ابوبکر پافشاری می کنند، ابن حزم در کتاب الفصل فی الملل و الاهواء و النحل است. [۵]

ابن حزم در الفصل می نویسد: «محال است که همه صحابه بر خلافت ابوبکر اجماع کرده باشند، بدون این که رسول الله او را به وسیله نص بر خلافت خویش تعیین کرده باشد. » [۶] وی از جمله این نصوص می نویسد: «روزی زنی نزد رسول الله آمد و پرسید اگر آمدم و شما نبودی، پیش چه کسی بروم؟ رسول الله فرمود پیش ابوبکر برو. » [۷] لازم به توضیح است که اگر نص مورد نظر ابن حزم چنین دسته از روایات است، باید گفت ظاهراً نص در کلمات وی معنایی غیر از معنای مشهور دارد. ضمن این که می دانیم بسیاری از صحابه (از جمله همة بنی هاشم) در ابتدا و تا مدت ها خلافت ابوبکر را نپذیرفته بلکه مردود می دانسته اند. [۸]

پانویس

  1. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج11، ص48
  2. فرق الشیعة، حسن بن موسی نوبختی، ص8
  3. الشافی فی الامامة، سید مرتضی علم الهدی، ج2، ص107
  4. الابانة عن اصول الدیانة، ابوالحسن اشعری، ص67
  5. الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم، ج3، ص26
  6. الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم، ج3، ص26
  7. همان، ج3، ص27
  8. در این باره ن ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج5، ص229