محمد غزالی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو
جز محمد غزالی» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=فقط مدیران] (بی‌پایان)) [آبشاری])
 
(۳ نسخهٔ میانی توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده)
سطر ۳: سطر ۳:
 
غَزّال (با فتح غین و تشدید ز) بر پیشه وری اطلاق می شده که نخِ پشم می فروخته، پیشه وری که پشم خام تهیه می ‏کرده و پس از حلاجی با دستمزدی اندک به زنان پشم ریس می سپرده تا به نخ تبدیل شود و برای فروش آماده گردد. ‏
 
غَزّال (با فتح غین و تشدید ز) بر پیشه وری اطلاق می شده که نخِ پشم می فروخته، پیشه وری که پشم خام تهیه می ‏کرده و پس از حلاجی با دستمزدی اندک به زنان پشم ریس می سپرده تا به نخ تبدیل شود و برای فروش آماده گردد. ‏
  
نوشته اند: پدر غزالی پارسا مردی بوده صوفی مسلک، که در شهر [[طوس]] حرفه غزالی یا نخ پشم فروشی داشته است. چون ‏مرگ این صوفی نزدیک می شود، دو فرزند خود ـ محمد و احمد ـ را با مختصر اندوخته ای که داشته به دوستی از هم ‏مسلکان خویش می سپرد و به او می گوید: چون بر اثر محرومی از هنر خواندن و نوشتن اندوه فراوان خورده ام آرزو دارم ‏که فرزندانم ازین هنر [[بهره]] ور گردند. ‏
+
نوشته اند: پدر غزالی پارسا مردی بوده صوفی مسلک، که در شهر طوس حرفه غزالی یا نخ پشم فروشی داشته است. چون ‏مرگ این صوفی نزدیک می شود، دو فرزند خود ـ محمد و احمد ـ را با مختصر اندوخته ای که داشته به دوستی از هم ‏مسلکان خویش می سپرد و به او می گوید: چون بر اثر محرومی از هنر خواندن و نوشتن اندوه فراوان خورده ام آرزو دارم ‏که فرزندانم ازین هنر بهره ور گردند. ‏
  
غزالی پس از بیست و سه سالگی از [[طوس]] رهسپار [[نیشابور]] شده تا از محضر عالم بلند آوازه، [[امام الحرمین جوینی]]، [[بهره]] ور شود. غزالی در محضر این استاد نامدار چنان کوشید و درخشید که پس از یکی دوسال در شمار بهترین ‏شاگردان وی جای گرفت، و امام الحرمین چنان شیفته این شاگرد درس خوان و هوشیار گردید که در هر محفلی به داشتن ‏شاگردی چون او به خود می بالید. این دوره از دانش اندوزی غزالی که سبب شد در جمع فقیهان [[نیشابور]] مشهور و انگشت ‏نما شود، بیش از پنج سال نپایید، چراکه چراغ زندگی امام الحرمین به سال 478 هجری خاموش شد. ‏ در سال 478 هجری قمری، غزالی به لشکرگاه ملکشاه سلجوقی، که در نزدیکی [[نیشابور]] واقع بود، راه یافت و به خدمت ‏همولایتی سیاستمدار خود [[خواجه نظام الملک]] طوسی پیوست. در محضر این وزیر [[شافعی]] مذهب و ادب دوست، بارها با فقیهان و دانشوران به مناظره پرداخت، و در هر مورد برمخالفانِ عقیده و اندیشه خویش پیروز گشت. ‏دیری نپایید که [[خواجه نظام الملک]] با اشتیاق به حمایتش برخاست و در بزرگداشت وی کوشید تا آنجا که اورا «زین الدین» ‏و «شرف الائمه» لقب داد و به استادی [[نظامیه]] [[بغداد]] برگزید.
+
غزالی پس از بیست و سه سالگی از طوس رهسپار [[نیشابور]] شده تا از محضر عالم بلند آوازه، [[امام الحرمین ابو المعالی جوینی]]، بهره ور شود. غزالی در محضر این استاد نامدار چنان کوشید و درخشید که پس از یکی دوسال در شمار بهترین ‏شاگردان وی جای گرفت، و امام الحرمین چنان شیفته این شاگرد درس خوان و هوشیار گردید که در هر محفلی به داشتن ‏شاگردی چون او به خود می بالید. این دوره از دانش اندوزی غزالی که سبب شد در جمع فقیهان نیشابور مشهور و انگشت ‏نما شود، بیش از پنج سال نپایید، چراکه چراغ زندگی امام الحرمین به سال 478 هجری خاموش شد. ‏ در سال 478 هجری قمری، غزالی به لشکرگاه [[ملکشاه سلجوقی]]، که در نزدیکی نیشابور واقع بود، راه یافت و به خدمت ‏همولایتی سیاستمدار خود [[خواجه نظام الملک طوسی]] پیوست. در محضر این وزیر [[شافعی]] مذهب و ادب دوست، بارها با فقیهان و دانشوران به مناظره پرداخت، و در هر مورد برمخالفانِ عقیده و اندیشه خویش پیروز گشت. ‏دیری نپایید که خواجه نظام الملک با اشتیاق به حمایتش برخاست و در بزرگداشت وی کوشید تا آنجا که اورا «زین الدین» ‏و «شرف الائمه» لقب داد و به استادی نظامیه [[بغداد]] برگزید. ‏
 
+
غزالی در سال 484 از [[طوس]] رهسپار [[بغداد]] شد، و خیلی زود زبانزد خاص و عام گردید. در سال 478، غزالی یکی از بزرگانی بود که با عنوان حجةالاسلام و استاد برگزیده [[نظامیه]] [[بغداد]]، در مراسم نصب المستظهر بالله ‏ـ بیست و هشتمین خلیفه عباسی ـ بر مسند خلافت، شرکت جست و با وی بیعت کرد. وی پس از آنکه در [[بغداد]] به اوج ‏شوکت و شهرت رسید، و در میان خاص و عام مقامی برتر از همه پیدا کرد. به بهانه زیارت [[کعبه]] از [[بغداد]] بیرون رفت، چندی ‏به گمنامی به جهانگری پرداخت و سالها در [[حجاز]] و [[شام]] و [[فلسطین]] مقیم بود. غزالی در سال 499 هجری قمری از هجرت ‏بازگشت و در [[نیشابور]] مقیم گشت. (مقدمه حسین خدیوجم بر کیمیای سعادت)
+
  
 +
غزالی در سال 484 از طوس رهسپار بغداد شد، و خیلی زود زبانزد خاص و عام گردید. در سال 478، غزالی یکی از بزرگانی بود که با عنوان حجةالاسلام و استاد برگزیده نظامیه بغداد، در مراسم نصب [[المستظهر بالله]] ‏ـ بیست و هشتمین خلیفه عباسی ـ بر مسند خلافت، شرکت جست و با وی بیعت کرد. وی پس از آنکه در بغداد به اوج ‏شوکت و شهرت رسید، و در میان خاص و عام مقامی برتر از همه پیدا کرد. به بهانه زیارت [[کعبه]] از بغداد بیرون رفت، چندی ‏به گمنامی به جهانگری پرداخت و سالها در [[حجاز]] و [[شام]] و [[فلسطین]] مقیم بود. غزالی در سال 499 هجری قمری از هجرت ‏بازگشت و در نیشابور مقیم گشت. <ref>مقدمه [[حسین خدیوجم]] بر [[کیمیای سعادت]]‏</ref>
  
 
==پانويس==
 
==پانويس==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۱:۲۰

حجة الاسلام، ابو حامد، امام محمد بن محمد غزالی طوسی، از عالمان بزرگ اسلامی است. وی در سال 450 هجری ‏قمری در روستای طابران طوس به دنیا آمد. غزالی با نوشته های عمیق و پرمغز خود به قالب انواع علوم اسلامی جان تازه ‏ای دمید، و در زمینه تصوف و عرفان، فلسفه و کلام، روان شناسی و اخلاق، نوآوریها کرد. وی از 39 سالگی به بعد برای ‏تصفیه روح و نگارش ارزنده ترین آثار خود مردم گریز شد و تا پایان عمر در گمنامی و گوشه نشینی بسر برد. سرانجام در ‏سال 505 هجری پس از پنجاه و پنج سال وفات یافت. ‏

غَزّال (با فتح غین و تشدید ز) بر پیشه وری اطلاق می شده که نخِ پشم می فروخته، پیشه وری که پشم خام تهیه می ‏کرده و پس از حلاجی با دستمزدی اندک به زنان پشم ریس می سپرده تا به نخ تبدیل شود و برای فروش آماده گردد. ‏

نوشته اند: پدر غزالی پارسا مردی بوده صوفی مسلک، که در شهر طوس حرفه غزالی یا نخ پشم فروشی داشته است. چون ‏مرگ این صوفی نزدیک می شود، دو فرزند خود ـ محمد و احمد ـ را با مختصر اندوخته ای که داشته به دوستی از هم ‏مسلکان خویش می سپرد و به او می گوید: چون بر اثر محرومی از هنر خواندن و نوشتن اندوه فراوان خورده ام آرزو دارم ‏که فرزندانم ازین هنر بهره ور گردند. ‏

غزالی پس از بیست و سه سالگی از طوس رهسپار نیشابور شده تا از محضر عالم بلند آوازه، امام الحرمین ابو المعالی جوینی، بهره ور شود. غزالی در محضر این استاد نامدار چنان کوشید و درخشید که پس از یکی دوسال در شمار بهترین ‏شاگردان وی جای گرفت، و امام الحرمین چنان شیفته این شاگرد درس خوان و هوشیار گردید که در هر محفلی به داشتن ‏شاگردی چون او به خود می بالید. این دوره از دانش اندوزی غزالی که سبب شد در جمع فقیهان نیشابور مشهور و انگشت ‏نما شود، بیش از پنج سال نپایید، چراکه چراغ زندگی امام الحرمین به سال 478 هجری خاموش شد. ‏ در سال 478 هجری قمری، غزالی به لشکرگاه ملکشاه سلجوقی، که در نزدیکی نیشابور واقع بود، راه یافت و به خدمت ‏همولایتی سیاستمدار خود خواجه نظام الملک طوسی پیوست. در محضر این وزیر شافعی مذهب و ادب دوست، بارها با فقیهان و دانشوران به مناظره پرداخت، و در هر مورد برمخالفانِ عقیده و اندیشه خویش پیروز گشت. ‏دیری نپایید که خواجه نظام الملک با اشتیاق به حمایتش برخاست و در بزرگداشت وی کوشید تا آنجا که اورا «زین الدین» ‏و «شرف الائمه» لقب داد و به استادی نظامیه بغداد برگزید. ‏

غزالی در سال 484 از طوس رهسپار بغداد شد، و خیلی زود زبانزد خاص و عام گردید. در سال 478، غزالی یکی از بزرگانی بود که با عنوان حجةالاسلام و استاد برگزیده نظامیه بغداد، در مراسم نصب المستظهر بالله ‏ـ بیست و هشتمین خلیفه عباسی ـ بر مسند خلافت، شرکت جست و با وی بیعت کرد. وی پس از آنکه در بغداد به اوج ‏شوکت و شهرت رسید، و در میان خاص و عام مقامی برتر از همه پیدا کرد. به بهانه زیارت کعبه از بغداد بیرون رفت، چندی ‏به گمنامی به جهانگری پرداخت و سالها در حجاز و شام و فلسطین مقیم بود. غزالی در سال 499 هجری قمری از هجرت ‏بازگشت و در نیشابور مقیم گشت. [۱]

پانويس

  1. مقدمه حسین خدیوجم بر کیمیای سعادت