مسیلمه کذاب: تفاوت بین نسخهها
جز («مسیلمه کذاب» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان)) [آبشاری]) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | مسیلمه کذاب یکی از مدعیان نبوت در اواخر زمان حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] است. وی از مردم [[یمامه]] و قبیله [[بنوحنیفه]] بود. مردم [[یمامه]] و قبیله [[بنوحنیفه]] در سال 6 یا 7 و یا 10 هجری قمری فرستادگان خود را برای قبول دعوت حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] و تشرف به دین اسلام به [[مدینه]] فرستادند و در میان این فرستادگان مسیلمة بن حبیب نامی بود که بعدها به سبب ادعای نبوت به مسیلمه کذاب مشهور شد. در نام او اختلاف است، و بعضی نام و نسب او را ثمامة بن کبیر بن حبیب ذکر کرده اند و بعضی گفته اند که کنیه او ابوثمامة بوده است. و برخی نیز گفته اند که او را رحمان می خوانده اند. ظاهراً ملاقات او با حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] او را به هوس انداخته بود که می تواند در میان قوم خود ادعای نبوت کند و از این رو به محض این که به [[یمامه]] بازگشت شروع به گفتن سخنانی سجع آمیز کرد، و با این ترتیب می خواست آیاتی نظیر آیات کوتاه [[قرآن]] بسازد. مسیلمه در میان [[بنوحنیفه]] بود تا آن که خبر بازگشت حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] را از حجة الوداع شنید و شایع شد که حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] بیمار شده است. شایعه خستگی و بیماری حضرت، عده ای را در بیابان های [[عربستان]] بر آن داشت که خود دعوی نبوت کنند زیرا می پنداشتند که دعوت اسلامی با وفات حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] پایان می پذیرد. طلیحة بن خویلد در بنی اسد و اسود عنسی در [[یمن]] و سجاح در بنوتمیم و مسیلمه در [[بنوحنیفه]] همه با شنیدن خبر بیماری پیغمبر دعوت خود را آشکار کردند. مسیلمه نامه ای به [[پیغمبر صلی الله علیه و آله]] نوشت و پیشنهاد کرد که دنیا را میان خود قسمت کنند و نصف زمین مال مسیلمه و [[بنوحنیفه]] و نیم دیگر از آنِ قریش باشد. پس از وفات حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] مدعیان نبوت علناً بر ضد اسلام و [[مدینه]] برخاستند و عده ای از قبایل نیز از فرستادن مالیات (زکات یا فدیه) امتناع کردند. [[ابوبکر]] تصمیم گرفت که شورش های داخلی [[عربستان]] را سرکوب کند، و برای این منظور، خالد بن ولید را مأمور دفع طلیحه و مسیلمه کرد. در این میان سجاح که زنی از بنوتمیم و مدعی نبوت بود با مسیلمه متحد شد و با او ازدواج کرد. خالد پس از سرکوب ساختن طلیحه و [[بنواسد]] رو به [[یمامه]] آورد. مسیلمه در محلی به نام [[عقرباء]] با خالد رو به رو شد پس از جنگ بسیار سختی سرانجام مسیلمه کشته شد و مسلمانان غالب آمدند. اما در این جنگ عده ای از اصحاب معروف حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] و مهاجران و انصار کشته شدند، که از جمله ایشان زید بن خطاب برادر [[عمر بن خطاب]] بود. ظاهراً مسیلمه شرب خمر را تجویز کرده، و نماز عشاء و نماز فجر (نماز صبح) را لغو کرده بود. از جمله احکامی که به او نسبت می دهند این است که اگر مردی از زنی فرزند ذکور آورد دیگر نباید با زنی نزدیکی کند مگر آنکه آن پسر بمیرد. <ref> [[دائرة المعارف فارسی]]، [[ | + | مسیلمه کذاب یکی از مدعیان نبوت در اواخر زمان حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] است. وی از مردم [[یمامه]] و قبیله [[بنوحنیفه]] بود. مردم [[یمامه]] و قبیله [[بنوحنیفه]] در سال 6 یا 7 و یا 10 هجری قمری فرستادگان خود را برای قبول دعوت حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] و تشرف به دین اسلام به [[مدینه]] فرستادند و در میان این فرستادگان مسیلمة بن حبیب نامی بود که بعدها به سبب ادعای نبوت به مسیلمه کذاب مشهور شد. در نام او اختلاف است، و بعضی نام و نسب او را ثمامة بن کبیر بن حبیب ذکر کرده اند و بعضی گفته اند که کنیه او ابوثمامة بوده است. و برخی نیز گفته اند که او را رحمان می خوانده اند. ظاهراً ملاقات او با حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] او را به هوس انداخته بود که می تواند در میان قوم خود ادعای نبوت کند و از این رو به محض این که به [[یمامه]] بازگشت شروع به گفتن سخنانی سجع آمیز کرد، و با این ترتیب می خواست آیاتی نظیر آیات کوتاه [[قرآن]] بسازد. مسیلمه در میان [[بنوحنیفه]] بود تا آن که خبر بازگشت حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] را از حجة الوداع شنید و شایع شد که حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] بیمار شده است. شایعه خستگی و بیماری حضرت، عده ای را در بیابان های [[عربستان]] بر آن داشت که خود دعوی نبوت کنند زیرا می پنداشتند که دعوت اسلامی با وفات حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] پایان می پذیرد. طلیحة بن خویلد در بنی اسد و اسود عنسی در [[یمن]] و سجاح در بنوتمیم و مسیلمه در [[بنوحنیفه]] همه با شنیدن خبر بیماری پیغمبر دعوت خود را آشکار کردند. مسیلمه نامه ای به [[پیغمبر صلی الله علیه و آله]] نوشت و پیشنهاد کرد که دنیا را میان خود قسمت کنند و نصف زمین مال مسیلمه و [[بنوحنیفه]] و نیم دیگر از آنِ قریش باشد. پس از وفات حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] مدعیان نبوت علناً بر ضد اسلام و [[مدینه]] برخاستند و عده ای از قبایل نیز از فرستادن مالیات (زکات یا فدیه) امتناع کردند. [[ابوبکر]] تصمیم گرفت که شورش های داخلی [[عربستان]] را سرکوب کند، و برای این منظور، خالد بن ولید را مأمور دفع طلیحه و مسیلمه کرد. در این میان سجاح که زنی از بنوتمیم و مدعی نبوت بود با مسیلمه متحد شد و با او ازدواج کرد. خالد پس از سرکوب ساختن طلیحه و [[بنواسد]] رو به [[یمامه]] آورد. مسیلمه در محلی به نام [[عقرباء]] با خالد رو به رو شد پس از جنگ بسیار سختی سرانجام مسیلمه کشته شد و مسلمانان غالب آمدند. اما در این جنگ عده ای از اصحاب معروف حضرت [[رسول صلی الله علیه و آله]] و مهاجران و انصار کشته شدند، که از جمله ایشان زید بن خطاب برادر [[عمر بن خطاب]] بود. ظاهراً مسیلمه شرب خمر را تجویز کرده، و نماز عشاء و نماز فجر (نماز صبح) را لغو کرده بود. از جمله احکامی که به او نسبت می دهند این است که اگر مردی از زنی فرزند ذکور آورد دیگر نباید با زنی نزدیکی کند مگر آنکه آن پسر بمیرد. <ref> [[دائرة المعارف فارسی]]، [[غلامحسین مصاحب]]، ج3، ص2775</ref> |
==پانويس== | ==پانويس== |
نسخهٔ ۲ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۵۱
مسیلمه کذاب یکی از مدعیان نبوت در اواخر زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله است. وی از مردم یمامه و قبیله بنوحنیفه بود. مردم یمامه و قبیله بنوحنیفه در سال 6 یا 7 و یا 10 هجری قمری فرستادگان خود را برای قبول دعوت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و تشرف به دین اسلام به مدینه فرستادند و در میان این فرستادگان مسیلمة بن حبیب نامی بود که بعدها به سبب ادعای نبوت به مسیلمه کذاب مشهور شد. در نام او اختلاف است، و بعضی نام و نسب او را ثمامة بن کبیر بن حبیب ذکر کرده اند و بعضی گفته اند که کنیه او ابوثمامة بوده است. و برخی نیز گفته اند که او را رحمان می خوانده اند. ظاهراً ملاقات او با حضرت رسول صلی الله علیه و آله او را به هوس انداخته بود که می تواند در میان قوم خود ادعای نبوت کند و از این رو به محض این که به یمامه بازگشت شروع به گفتن سخنانی سجع آمیز کرد، و با این ترتیب می خواست آیاتی نظیر آیات کوتاه قرآن بسازد. مسیلمه در میان بنوحنیفه بود تا آن که خبر بازگشت حضرت رسول صلی الله علیه و آله را از حجة الوداع شنید و شایع شد که حضرت رسول صلی الله علیه و آله بیمار شده است. شایعه خستگی و بیماری حضرت، عده ای را در بیابان های عربستان بر آن داشت که خود دعوی نبوت کنند زیرا می پنداشتند که دعوت اسلامی با وفات حضرت رسول صلی الله علیه و آله پایان می پذیرد. طلیحة بن خویلد در بنی اسد و اسود عنسی در یمن و سجاح در بنوتمیم و مسیلمه در بنوحنیفه همه با شنیدن خبر بیماری پیغمبر دعوت خود را آشکار کردند. مسیلمه نامه ای به پیغمبر صلی الله علیه و آله نوشت و پیشنهاد کرد که دنیا را میان خود قسمت کنند و نصف زمین مال مسیلمه و بنوحنیفه و نیم دیگر از آنِ قریش باشد. پس از وفات حضرت رسول صلی الله علیه و آله مدعیان نبوت علناً بر ضد اسلام و مدینه برخاستند و عده ای از قبایل نیز از فرستادن مالیات (زکات یا فدیه) امتناع کردند. ابوبکر تصمیم گرفت که شورش های داخلی عربستان را سرکوب کند، و برای این منظور، خالد بن ولید را مأمور دفع طلیحه و مسیلمه کرد. در این میان سجاح که زنی از بنوتمیم و مدعی نبوت بود با مسیلمه متحد شد و با او ازدواج کرد. خالد پس از سرکوب ساختن طلیحه و بنواسد رو به یمامه آورد. مسیلمه در محلی به نام عقرباء با خالد رو به رو شد پس از جنگ بسیار سختی سرانجام مسیلمه کشته شد و مسلمانان غالب آمدند. اما در این جنگ عده ای از اصحاب معروف حضرت رسول صلی الله علیه و آله و مهاجران و انصار کشته شدند، که از جمله ایشان زید بن خطاب برادر عمر بن خطاب بود. ظاهراً مسیلمه شرب خمر را تجویز کرده، و نماز عشاء و نماز فجر (نماز صبح) را لغو کرده بود. از جمله احکامی که به او نسبت می دهند این است که اگر مردی از زنی فرزند ذکور آورد دیگر نباید با زنی نزدیکی کند مگر آنکه آن پسر بمیرد. [۱]
پانويس
- ↑ دائرة المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، ج3، ص2775