المقتدر بالله عباسی

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

ابوالفضل جعفر، ملقب به المقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی است. وی در سال 282 هجری قمری به دنیا آمده، پسر معتضد عباسی بوده و به سن 13 سالگی پس از مرگ برادرش مکتفی در سال 295 هجری قمری به خلافت نشست و تا آن زمان هیچ کس در این سن به خلافت ننشسته بود. مادر او کنیزکی بود به نام شغب و همین زن در مدت حدود 25 سالی که خلافت مقتدر طول کشید دست اندرکار بود و در امور مهم مملکتی مداخله مي‌کرد و همو بود که خزانه عظیم دولت عباسی را که به هنگام مرگ مکتفی و جلوس مقتدر حدود پانزده میلیون دینار بود، به باد داد. خود مقتدر که جوان بی تجربه و ناقص رأی و مسرف بود، در اتلاف اموال دولتی دست کم از مادرش نداشت، و چنانکه نوشته اند در طی خلافت خود حدود هشتاد میلیون دینار را تلف کرد. ایام خلافت مقتدر از دوره های تیره و اسفناک خلافت عباسی است چنانکه قرامطه در عراق قدرت پیدا کردند و فاطمیان بر آفریقای شمالی چیره شده بودند و مصر را تهدید مي‌کردند. در این دوره وزرا و عمّال خائن به اموال دولتی ظلم و خیانت و دزدی را به حد افراط رسانده بودند. گاهی وزیری که معزول مي‌شد به دست وزیر تازه که طبعاً دشمن او بود سپرده مي‌شد و انواع تحقیرها و شکنجه ها و توهین ها در حق او به عمل مي‌آمد. و شگفت آن که پس از چندی وزیر معزولِ توهین دیده دوباره به وزارت مي‌رسید و وزیر سابق گرفتار و به دست وزیر تازه سپرده مي‌شد. چنانکه ابن فرات سه بار به وزارت رسید و سرانجام او و پسرش محسن به وضع فجیعی کشته شدند. برای اولین بار در تاریخ اسلام، در زمان مقتدر در 317 هجری قمری عمل حج اصلاً صورت نگرفت زیرا سلیمان زندیقی در موسم حج وارد مکه شد و حاجیان را در حالی که مشغول اقامه مراسم حج بودند به قتل رسانید و تمام نفائس و گنجینه های کعبه را غارت کرد و حجرالاسود را از جای خود کند و با خود برد. موقعیت خود مقتدر دو بار به خطر افتاد. یکی در 296 هجری قمری یعنی سال دوم خلافت او که عده ای از سران و بزرگان به بهانه این که مقتدر کودکی بیش نیست او را از خلافت خلع کردند و به ابن المعتز که از افراد برجسته و فاضل و شاعر و خاندان عباسی بود بیعت کردند، ولی خلافت او یک روز بیشتر طول نکشید و هواخواهان مقتدر اطرافیان خلیفه تازه را فراری کردند و خود ابن المعتز را گرفتند و بار دوم در 317 هجری قمری بود که باز جمعی از سران سپاه مقتدر را از خلافت خلع کردند و محمد بن معتضد را به خلافت بر داشتند و به او لقب القاهر بالله دادند، اما پس از چند روز پیادگان مَصافیه که دسته ای از سپاهیان بودند، بشوریدند و مقتدر را دوباره بر سر کار آوردند. در 319 هجری قمری، مونس مظفر یکی از سران بزرگ سپاه که در توطئه ها و دسائس درباری همیشه دست داشت، از مقتدر رنجیده با اعوان و اطرافیان خود از بغداد بیرون رفت و موصل را از حمدانیان گرفت، و چون خود را به حدّ کفایت توانا دیدژ روی به بغداد نهاد. مقتدر شخصاً در حالی که فقها و قاریان قرآن او را احاطه کرده بودند برای جنگ با مونس خادم از بغداد بیرون آمد ولی در جنگی که درگرفت سپاه مونس بر سپاه خلیفه غالب آمد و مقتدر کشته شد (چهارشنبه 27 شوال 320 هـ. ق) مدت خلافت او نزدیک به 25 سال بود. [۱]


پانويس

  1. دائرة المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، ج3، ص2823