طیاره

از دایره المعارف فرق اسلامی
پرش به: ناوبری، جستجو

(یا: اهل ارتفاع)

لقبی است که علماء و محدثین امامیه به غلاة (غلات، غلاة) می دهند. [۱]

با توجه به نکته ای که عبدالله مامقانی در تنقیح المقال فی علم الرجال به آن اشاره دارد که «اگر کسی از مذهب حق عدول می کرد، درباره او می گفتند: طار یعنی پرید»، [۲] می توان وجه تسمیه طیاره را معلوم نمود.

نشوان حمیری می نویسد: «اگر روایتی که طیاره غالیه نقل کرده اند مبنی بر این که خدا در بدن ائمه محتجب می شود و عبادت آن ها بر هر ملتی واجب است، صحیح باشد لازم می آید خدایان زیادی داشته باشیم». [۳]

مطهر مقدسی گفته است: «سبأئیه را طیاره می نامند و عقیده دارند که ایشان نمی میرند بلکه مرگ آنان به این است که در سیاهی صبح می پرند. آنان همچنین می گویند علی علیه السلام نمرده است و در ابر است و هرگاه صدای رعد را می شنوند، می گویند علی علیه السلام غضب کرده است. از جمله طیاره، قومی هستند که معتقدند روح القدس همچنانکه در عیسی علیه السلام موجود بود، در پیامبر صلی الله علیه و آله نیز بوده و سپس به ترتیب به علی، حسن و حسین علیهم السلام منتقل گردیده است. عموم طیاره به رجعت و تناسخ معتقدند. از جمله ایشان کسانی هستند که ائمه را انوار خدا دانسته و آنان را از ابعاض خدا به شمار می آورد». [۴]

مرحوم وحید بهبهانی در تعلیقات علی منهج المقال ـ که مجموعه تعلیقاتی است بر منهج المقال استرآبادی (معروف به رجال کبیر) ـ مقدماتی را مطرح می سازد و در ضمن فائده دوم به بیان اصطلاحات متداوله در علم رجال و درایه پرداخته و از زمره آن ها به اصطلاح اهل طیاره (به تشدید یاء) و اهل ارتفاع اشاره کرده و می نویسد: «اگر گفته شد کسی از اهل طیاره و اهل ارتفاع و امثال این ها است، مراد آن است که وی غالی است». وی ادامه می دهد: «بدان که بسیاری از قدما به خصوص قمی ها درباره ائمه علیهم السلام قائل به رفعت منزلت و جلالت و مرتبه ای معین از عصمت و کمال بوده اند، ولی اجازه نمی دادند از این مرتبه کسی تجاوز کرده و بیش از این را به ائمه علیهم السلام نسبت دهد. تجاوز از آن مرتبه را ارتفاع و غلو برمی شمارند تا جایی که ایشان نفی سهو از ائمه علیهم السلامرا غلو می دانستند و چه بسا مطلق تفویض یا تفویضی که در آن اختلاف است و هم چنین مبالغه در ذکر معجزات و نقل عجائب و اغراق در شأن ائمه علیهم السلام و اجلال ایشان و تنزیه آنان از نقائص و اظهار قدرت بسیار برای ایشان و ذکر این مطلب که آنان عالم به مکنونات آسمان و زمین هستند را ارتفاع و غلو به شمار آورده و قائل به این امر را متهم می نمودند». [۵]

آیت الله سید مهدی روحانی به نقل از تنقیح المقال فی علم الرجال، ترجمه عبد الرحمن بن حجّاج به مطلب فوق اشاره دارد. لکن در کتاب مذکور و در ترجمه عبد الرحمن بن حجّاج به چنین مطلبی برخورد نکردیم. [۶]

پانویس

  1. تعلیقات علی منهج المقال، وحید بهبهانی، ص8
  2. تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله مامقانی، ج2، ص141
  3. الحور العین، نشوان حمیری، ص260
  4. البدء و التاریخ، مطهر مقدسی، ج5، ص129
  5. تعلیقات علی منهج المقال، وحید بهبهانی، ص8
  6. تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله مامقانی، ج2، ص141