ترمذ
تِرمِذ یکی از شهرهای ازبکستان و مرکز استان سرخاندریا است.
محتویات
مکان جغرافیایی
این شهر بندری در جنوب خاوری ازبکستان و بر کرانه چپ رودخانه آمودریا نهاده است. این ناحیه در مرز ازبکستان با افغانستان قرار دارد.
تاریخ
ترمذ از کهنترین شهرها و سرزمینهای آسیای میانه به شمار میرود و کم و بیش در تمام منابع کهن از آن یاد رفته. به نوشته واعظ بلخی نام کهن آن آواره بوده است. بر اساس داستانی افسانهای ترمذ را گشتاسپ بنا نهاد و بارها در شاهنامه در بخش تاریخ روزگار کیانیان از آن نام برده شدهاست.[۱] آن چه بیگمان است، این شهر در دوره سلوکیان شهری آباد بوده است.
فرمانروایان ترمذ، پیش از تاختن عربها ترمذ شاه خوانده میشدند. گمان میشود عربها نتوانستند به یک باره بر ترمذ دست یابند. آنها بارها به ترمذ تاختند و در برهههایی بر آن دست یافته، باز از دست دادند.
از سدهٔ ۴م تا دورهٔ فتوحات اسلامی ترمذ بارها میان ساسانیان، هپتالیان و ترکان دست به دست میگشت. در زمان دورهٔ فتوحات اسلامی، ترمذ هم چنان از مراکز عمدهٔ بودایی بهشمار میرفت.[۲]
در ۶۱۷ق مغولان به فرارود تاختند و در این میان، ترمذ نخستین شهری بود که با خاک یکسان شد، اما بزودی در کنار ترمذ ویران، شهری تازه برآوردند که به گفته ابن بطوطه، به اندازه ترمذ کهن گسترده بود.
آثار باستانی
در ۱۹۳۸، کاوشهایی در شهر مستحکم توپراققلعه نزدیک ترمذ صورت گرفت که به تناوب تاکنون ادامه داشتهاست. این شهر از سده اول میلادی به بعد مسکونی بود، و به عقیده تولستوف تا سده ششم پایتخت خوارزم بود، و تا سده هفتم، یعنی تا زمانی که به دست اعراب ویران شد، شهری مهم و توانگر بود. ترقی آن به سبب روش ماهرانه آبیاری بود. در روزگار کوشانیان این شهر بسیار آباد بود. خانههایی که در این زمان ساخته میشد دارای ده تا دوازده اتاق وسیع به شکل مربع یا مستطیل بود. ساکنانش بردهدار بودند و ملازمان بسیار داشتند و بنا به رسم پدرسالاری زندگی میکردند. گذشته از کاخ، آن شهر دست کم دارای سه آتشکده بزرگ بود. کاخ شهر را میان سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۵۹ مورد کاوش قرار دادند.[۳]
افراد سرشناس
ترمذی، حدیثشناس نامدار و منجیک ترمذی، شاعر پارسیگو از این شهر بودهاند. برهانالدین محقق ترمذی ، عارف سده هفتم هجری است.
جعفرِ محمد از سرایندگان پارسیگوی معاصر و اهل شهر ترمذ است که در ششمین مجمع بینالمللی زبان و ادبیات فارسی در تهران حضور داشته است.[۴]