علبائیه
(یا: علباویه)
از غلاة. ایشان پیروان بشار شعیری میباشند.
سعد اشعری در المقالات و الفرق نام مؤسس این فرقه را بشار سعیری (به سین مهمله) ضبط کرده است.[۱]
علبائیه لقبی است که غلاة مخمسه (خطابیه) بر عدهای دیگر از غلاة که مقام علی علیه السلامرا بالا میبردهاند، نهادهاند. علبائیه میگفتهاند: «علی رب و خالق است، بر علویه هاشمیه ظهور کرد و عبد و رسول و ولی خود محمد صلی الله علیه و آله را به محمدیت ظاهر ساخت». این درحالی است که مخمسه این مقام که برای علی گفته شده را در مورد محمد میگفتند. علبائیه با مخمسه در اباحات و تعطیل و تناسخ همعقیده بودهاند با این تفاوت که مخمسه مدعی بودند بشار شعیری، ربوبیت محمد را انکار کرده و آنرا در علی قرار داده و محمد را بنده علی دانسته و همچنین منکر رسالت سلمان شده، و در نتیجه سلمان، بشار را به صورت پرنده دریایی که نام او علباء است، درآورده و به همین سبب نیز مخمّسه پیروان بشار را علبائیه مینامیدهاند. [۲] باید توجه داشت که در کتب لغت چنین نامی به این معنی یافت نمیشود و احتمال دارد نام صحیح این فرقه علیاییه باشد. [۳] شهرستانی این فرقه را منسوب به علباء بن دراع اسدی دانسته و آنان را با ذمّیه یکی گرفته و فرقهای عینیه و میمیه را از شعب علبائیه معرفی کرده است. [۴] درحالی که باید توجه داشت علباء بن دراع از اصحاب امام باقر و امام صادق و مستقیم الطریقه بوده و در حال استقامت رأی هم مرده است. [۵] ضمن اینکه در تمام کتابهایی که شیعیان نوشتهاند و در آن علبائیه یا علیاییه را ذکر کردهاند، انتساب آنان به علباء بن دراع را مورد اشاره قرار ندادهاند.
کشی نام وی را بشار اشعری ضبط کرده است. وی روایتی را به نقل از سعد بن عبدالله نقل میکند که در آن امام صادق میفرماید: «ما اهل بیت، صادق هستیم ولی همواره از کذّابی که بر ما دروغ بندد و صدق ما را نزد مردم به کذب خود ساقط کند، خالی نبودهایم. رسولالله، صادقترین مردم بود و مسیلمه بر او دروغ میبست و علی امیرالمؤمنین صادقترین مردم بعد از رسولالله بود و عبدالله بن سبأ لعنةاللهعلیه بر او دروغ بست و در تکذیب راستی او، بهوسیله دروغهایی که به او میبست کوشش میکرد. حسین بن علی به مختار گرفتار شد.» سپس امام صادق از حارث شامی و بیان نام برده و میگوید ایشان بر علی بن حسین دروغ بستند و بعد به مغیرة بن سعید، بزیع، سری، ابوالخطاب، معمر، بشار اشعری، حمزه بربری و صائد نهدی اشاره کرده و میگوید: «خدا ایشان را لعنت کند ما از دروغگو یا عاجزالرأی خالی نبودهایم.» [۶]
پانویس
- ↑ المقالات والفرق، سعد اشعری، ص59
- ↑ اختیار معرفة الرجال، کشی، ص305 / المقالات و الفرق، سعد اشعری، ص59 / مقباسالهدایة، مامقانی، ص85
- ↑ نفائسالفنون، آملی، ج2، ص278
- ↑ الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص156
- ↑ تنقیح المقال، مامقانی، ج2، ص258
- ↑ اختیار معرفة الرجال، طوسی، ص305