علی اکبر دهخدا: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «علی اکبر دهخدا که گاه در عرف اهل تحقیق به عنوان علامه دهخدا هم از او یاد ميش...» ایجاد کرد) |
جز («علی اکبر دهخدا» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان)) [آبشاری]) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۶ مهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۱۴:۰۷
علی اکبر دهخدا که گاه در عرف اهل تحقیق به عنوان علامه دهخدا هم از او یاد ميشود، فرزند خان بابا، در 1257شمسی در تهران به دنیا آمد. نُه ساله بود که پدرش درگذشت و او با مراقبت و سرپرستی مادر خود به تحصیل پرداخت. پس از افتتاح مدرسه سیاسی در تهران، در آن مدرسه نیز به تحصیل پرداخت و چون فارغ التحصیلان آن مدرسه در وزارت امور خارجه استخدام ميشدند، دهخدا نیز به استخدام آن وزارتخانه درآمد. دهخدا دو سال در اروپا و بیشتر در وین پایتخت اتریش اقامت داشت، سپس با سمت نویسنده و سردبیر روزنامه صوراسرافیل مشغول شد. دهخدا در آغاز هر شماره این روزنامه، مقاله ای در زمینه مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در پایان،
مقالههای طنزآمیز با عنوان چرند و پرند مينوشته است. این اثر بعدها به صورت کتاب مستقلی هم چاپ و کراراً تجدید چاپ شده است. دهخدا با نوشتن چرند و پرند، نخستین پایه گذار ساده نویسی در ایران به شمار ميرود که کار او را بعدها سیدمحمدعلی جمال زاده در یکی بود یکی نبود و صادق هدایت در مجموعه قصههایش به کمال رسانیدند. روزنامه صوراسرافیل در کودتای جمادی الاول 1326ق تعطیل شد. دهخدا به سفارت انگلیس پناهنده گردید و در 20 جمادی الاُخری از ایران تبعید شد. پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه از سلطنت (25 ربیع الثانی 1327</ref> دهخدا از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. در فاصله ورود به تهران تا آغاز جنگ اول (1914ـ1918میلادی) گذشته از نمایندگی مجلس، در روزنامهها، مقالات سیاسی و انتقادی نوشت. به هنگام جنگ جهانی اول و اولتیماتومهای روسیه تزاری و مهاجرت آزادیخواهان به استانبول و بغداد و برلین، دهخدا به ایل بختیاری پناه برد و تا پایان جنگ میان بختیاریها ماند. و در همین ایام بود که طرح ایجاد لغت نامه و امثال و حکم را ریخت. پس از پایان جنگ جهانی به تهران بازگشت و در شهریور 1320 شمسی از کار دیوانی بازنشسته شد و یکسره به کار لغت نامه پرداخت. با روی کار آمدن مصدق، دهخدا دوباره به عرصه سیاست کشیده شد، در دفاع از دولت ملی دکتر مصدق، مقاله نوشت و مصاحبه کرد. پس از کودتای 1332 شمسی و سقوط دولت ملی دکتر مصدق، بازجویی شد و به اتهام واهی نیابت سلطنت مورد زجر و آزار قرار گرفت و حقوق بازنشستگی وی را قطع کردند. سرانجام روز دوشنبه هفتم اسفند 1334 درگذشت. » [۱]
پانويس
- ↑ دائرة المعارف تشیع، ج7، ص599