احمریه: تفاوت بین نسخهها
از دایره المعارف فرق اسلامی
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
آنچه در متن آمده ترجمه ای است که [[آیت الله سید مهدی روحانی]] از عبارت [[تلبیس ابلیس]] ارائه داده است، در حالی که به نظر می رسد ترجمه فوق خالی از مناقشه نیست و باید متن [[تلبیس ابلیس]] را چنین ترجمه نمود: «شرط عدالت خداوند آن است که امور بندگان را به خودشان تملیک نماید و بین ایشان و گناهانشان حائل شود. » برای توضیح بیشتر، رک: حاشیه [[شریکیه (از قَدَریه)|شریکیه]] . | آنچه در متن آمده ترجمه ای است که [[آیت الله سید مهدی روحانی]] از عبارت [[تلبیس ابلیس]] ارائه داده است، در حالی که به نظر می رسد ترجمه فوق خالی از مناقشه نیست و باید متن [[تلبیس ابلیس]] را چنین ترجمه نمود: «شرط عدالت خداوند آن است که امور بندگان را به خودشان تملیک نماید و بین ایشان و گناهانشان حائل شود. » برای توضیح بیشتر، رک: حاشیه [[شریکیه (از قَدَریه)|شریکیه]] . | ||
− | چنانکه در [[احمدیه (همان معتزله)]] گذشت ممکن است این لفظ مصحّف [[احمدیه]] باشد. | + | چنانکه در [[احمدیه (همان معتزله)]] گذشت ممکن است این لفظ مصحّف [[احمدیه (معتزله)|احمدیه]] باشد. |
[[شریف یحیی الامین]] ایشان را از [[معتزله (معتزله)|معتزله]] به شمار آورده است. <ref> [[فرهنگ نامه فرقه های اسلامی]]، [[شریف یحیی الامین]]، ص38</ref> | [[شریف یحیی الامین]] ایشان را از [[معتزله (معتزله)|معتزله]] به شمار آورده است. <ref> [[فرهنگ نامه فرقه های اسلامی]]، [[شریف یحیی الامین]]، ص38</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۱:۱۲
از قَدَریه.
ایشان گروهی هستند که می گویند شرط عدل خدا آن است که مالک امور بندگان شده و بین آنان و معاصی حائل شود و نگذارد که گناه از آنان سرزند. [۱]
آنچه در متن آمده ترجمه ای است که آیت الله سید مهدی روحانی از عبارت تلبیس ابلیس ارائه داده است، در حالی که به نظر می رسد ترجمه فوق خالی از مناقشه نیست و باید متن تلبیس ابلیس را چنین ترجمه نمود: «شرط عدالت خداوند آن است که امور بندگان را به خودشان تملیک نماید و بین ایشان و گناهانشان حائل شود. » برای توضیح بیشتر، رک: حاشیه شریکیه .
چنانکه در احمدیه (همان معتزله) گذشت ممکن است این لفظ مصحّف احمدیه باشد.
شریف یحیی الامین ایشان را از معتزله به شمار آورده است. [۲]
پانویس
- ↑ تلبیس ابلیس، ابن جوزی، ص40
- ↑ فرهنگ نامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ص38